در این مقاله، حجت الاسلام مظاهری سیف، به نقد و بررسی تئوری راز(قانون جذب) پرداخته است.
تهیه شده توسط موسسه بهداشت معنوی/1389
دریافت فایل PDF
حجم: 2.52 مگابایت
- ۳ نظر
- ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۱۴
در این مقاله، حجت الاسلام مظاهری سیف، به نقد و بررسی تئوری راز(قانون جذب) پرداخته است.
تهیه شده توسط موسسه بهداشت معنوی/1389
دریافت فایل PDF
حجم: 2.52 مگابایت
*این مطلب از سایت مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی اخذ شده است.
تاریخ انتشار این خبر: 8/مهر/1385
جدیدترین گزارش مرکز پژوهشها از آثار فعالیت شرکتهای هرمی در ایران جذب ناجوانمردانه؛ مهمترین تبعات اجتماعی بازاریابی شبکه ای
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی شیوههای جذب ناجوانمردانه و مهمترین پیامدهای اجتماعی فعالیت شرکتهای هرمی (گلدکوئیستی) در ایران را تشریح کرد.
به گزارش دفتر اطلاع رسانی مرکز پژوهشها، دفتر مطالعات فرهنگی این مرکز با بررسی آثار اجتماعی ناشی از فعالیت شرکتهای هرمی در ایران متذکر شد که جذب ناجوانمردانه دوستان و اقوام در دستور کار این شبکهها قرار گرفته و در روش جذب این نوع شرکتها، به جذب دوستان صمیمی در مراحل اولیه تاکید فراوانی شده و در جزوه راهنمای جذب خطاب به اعضای این شبکهها تاکید شده که «ابتدا لیستی از بهترین دوستان، اقوام و نزدیکان خود تهیه کنید و به آنها بر اساس سطح سواد، میزان ریسکپذیری، وقت آزادی که دارند و مهمتر از همه میزان اعتمادی که به شما دارند امتیاز بدهید و بر اساس اولویتهای به دست آمده، سراغ آنها بروید. هیچوقت در مورد کار، تلفنی با آنها صحبت نکنید و از پشت تلفن تنها کنجکاوی افراد را برانگیزید و نامی از شرکت نبرید. قرار بگذارید و طوری وانمود کنید که برای کسب منافع شخصی به سراغ او نیامدهاید. محیط را دوستانه جلوه دهید، تا وقتی که خود مسلط نشدهاید، شخصا اقدام به معرفی کار نکنید و از لیدر(راهنمای) خود کمک بگیرید. نام هیچ یک از دوستان خود را از قلم نیندازید. همچنین هرگز افرادی را به دلیل این که خیلی فقیر، پولدار، گرفتار، بیتجربه، پیر یا جوان هستند، از دست ندهید، تعیین زمان قرار را به عهده او بگذارید. برای معرفی کار بهترین مکان منزل شما و بدترین مکان منزل دوست شماست، چرا که در منزل شما تسلط با شماست. بهترین حالت و نتیجه از جلسات تک نفره به دست میآید. زیرا انرژی شما صرف یک نفر میشود. اگر فردی منفی نزد دوست حضور داشته باشد به راحتی بر روی سایرین اثر منفی میگذارد.
* اگر به قانون جذب اعتقاد دارید، حتماً این مقاله را مطالعه فرمائید.
قانون جذب سال هاست که از سوی سخنرانان و نویسندگان متعدد در جهان ترویج می شود، گویندگانی که می کوشند قانون جذب را مطابق فرهنگ مخاطبان شان بیان کنند و احساس آنها را برانگیزند. اما معمولاً این گفته مورد نقد و بررسی قرار نمی گیرد. گروهی آن را می پذیرند و سرگرم می شوند و گروه دیگر بی تفاوت از کنار آن می گذرند، در حالی که ترویج این خرافات بر زندگی تمام مردم تأثیر می گذارد و از پیامدهای نامطلوب آن به سادگی نمی توان جلوگیری کرد.
یکی از پایه های اقتصاد، خرید و فروش است که امکان توزیع کالا را فراهم و زمینه بهره مندی از تولیدات دیگران را پدید می آورد. البته غیر از تولیدکنندگان، افراد دیگری به عنوان کاسب و تاجر در توزیع مشارکت می کنند. از نظر اسلام آگاهی از دانش کسب و کار به ویژه خرید و فروش واجب است، زیرا چنان که از آیات قرآنی به دست می آید یکی از علت های خشم الهی بر مردم شهر مدین و قوم شعیب(ع) کم فروشی در هنگام خرید و فروش و معاملات بوده است.نویسنده در مطلب پیش رو گوشه ای از آداب خرید وفروش و معاملات را براساس آموزه های اسلامی تبیین کرده است.
توضیح: در شرکتهای هرمی (و شرکتهایی که ماهیت هرمی دارند)، گاهی فرد متوجه اشکالات و غفلت خود میگردد. اما نفس مسوّله همه چیز را برای او توجیه مینماید. مثلاً او همه کارهای خود را در راستای دین و در راه کمک به دین میبیند. او با نگاهی حق به جانب، گوش خود را بر همه حقائق میبندند؛ غافل از آن که همه این تفکرات، کار نفس مسوله اوست.
اکنون برای آشنائی با نفس مسوله، مطلبی از آیت الله جوادی آملی، در اختیار خواننگان محترم قرار داده میشود.
نویسنده: جوادى آملى عبدالله
((یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون)).
ترجمه:
اى کسانى که ایمان آورده اید از خدا پروا دارید, و هر کس باید بنگرد که براى فرداى خود از پیش چه فرستاده است و باز از خدا بترسید, در حقیقت خدا به آن چه مى کنید آگاه است.
نفس مسوله غیر از نفس اماره است, نفس اماره را انسان مى شناسد کسى از خیابان عبور مى کند نفس شهویه او, او را امر به معصیت مى کند و او با این که مى داند که این معصیت است مرتکب مى شود, بعد یا توبه مى کند یا در فکر توبه است. اما انسان, نفس مسوله را نمى شناسد. نفس مسوله انسان را به زشتى امر نمى کند بلکه اغوا مى کند و زشتى ها را خوب, جلوه مى دهد.
قال أمیر المؤمنین (ع): تَخَفَّفُوا تَلحَقُوا.
امیر المومنین (ع) فرمودند: سبکبار باشید تا به خدا برسید. (نهج البلاغه-خطبه21)
روشن است که این حدیث، معرّف نوعی از سبک زندگی است، که به هیچ وجه با روحیه حرص و وحشیانه کار کردن، که در برخی از شرکتهای هرمی و بازاریابی شبکه ای آموزش داده میشود، سازگار نیست.
سبکباری به معنای فقر و نداری نیست؛ بلکه به معنای عدم تعلق به دنیا و آنچه در آن است، میباشد. این عدم وابستگی و تعلق به دنیا، در هیچ صورت و با هیچ توجیهی، با آموزشهای مذکور، قابل جمع نیست. در واقع، در کار شرکتهای هرمی و شرکتهایی که ماهیت هرمی دارند، تلاش معاش، سنخیتی با رضا به قضای الهی ندارد. بلکه این تلاش، صرفاً برای رسیدن به پول و ثروت است. توکل، رضا، قناعت و زهد، از مفاهیم والای اسلام است که با این آموزشها، قابل جمع نمیباشد.
بازاریابی شبکه ای چندین سال است که در کشور ایران جا افتاده و خود را منبع درآمدی مطمئن ، مدرن و قابل توجه معرفی کرده است!!! یعنی بنا به گفته کسانی که در این راه گام نهاده اند شما با یک سرمایه کوچک و کار کم میتوانید بیشتر از سایر شغلها درآمد داشته باشید.جهت آشنایی درست با این منبع به ظاهر درآمد زا میتوانید با این کار آشنا شوید.
این مقاله برگرفته از سایت شخصی حجت الاسلام مظاهری سیف میباشد.
بسمه تعالی
دنیای امروز در گرداب خرافات گرفتار شده و بخش بزرگی از فضای فرهنگ جهانی را اوهامی بیاساس فراگرفته است؛ به طوری که کتابها، نشریات و سینما در سطح گستردهای در خدمت نشر خرافات و ترویج توهماتی است که مردم را سرگرم نموده و از اندیشههای درست و خردورزی و کوشش و پشتکار دور میکند.
یکی از خرافاتی که در سالهای اخیر مطرح شده و به علت تکرار فراوان و جهانگیر شدنش، بزرگترین خرافة روزگار ما به شمار میآید، فرضیهای است که با نام «راز» از آن یاد میشود. فرضیة راز به نوعی «قانون جذب» اشاره دارد و میگوید با تصور هر چیز و تقویت احساس مثبت نسبت به آن میتوانید آن را جذب کنید و اگر وجود نداشته باشد، میتوانید آن را خلق کنید.
قانون جذب سالهاست که از سوی سخنرانان و نویسندگان متعدد در جهان ترویج میشود، گویندگانی که میکوشند قانون جذب را مطابق فرهنگ مخاطبانشان بیان کنند و احساس آنها را برانگیزند. اما معمولاً این گفته مورد نقد و بررسی قرار نمیگیرد. گروهی آن را میپذیرند و سرگرم میشوند و گروه دیگر بیتفاوت از کنار آن میگذرند، در حالی که ترویج این خرافات بر زندگی تمام مردم تأثیر میگذارد و از پیامدهای نامطلوب آن به سادگی نمیتوان جلوگیری کرد.
این جریان که پس از ترجمه کتابهای کسانی چون«آنتونی رابینز»، «لوئیز هی»، «وین دایر»، «برایان تریسی»، «ژوزف مورفی» و غیره آغاز شد، در حال حاضر به شدت در حال گسترش است و فضای فرهنگی کشور را در خود فرو برده است. شروع جدی این جریان را میتوان همزمان با پخش فیلم «راز» یا «secret» دانست که در سالهای ۸۵-۸۴ وارد فضای فرهنگی کشور شد و به سرعت علاقهمندان خود را بین اقشار مختلف جامعه بخصوص دانشجویان پیدا کرد. حتی در این میان، ترجمههای مختلفی از این دسته کتب که دارای مشابهت موضوعی با فیلم راز بودند، روانه بازار شد.
اما در این میان، کمتر به نقد و بررسی این جریان پرداخته شده است و متاسفانه به این قانون به عنوان یک قانون علمی نگاه میشود و حتی عدهای جرات مقابله با آن را ندارند.
وقتی وارد کار میشی، کم کم سوالاتی برات پیش میاد. دوستانت سعی میکنن واقعیات رو بهت گوشزد کنن.
ولی معمولاً این طور بهت گفته میشه:
پس چه کسی میفهمه؟
اصلاً چشم و گوش بسته بودن یعنی چی؟
آره؛ میگن چند نفر میفهمن:
عجب داستان تلخی...
در شرکتهای هرمی و کلیه سیستمهای شبیه به آن(اعم از بازاریابی شبکه ای که به شکل هرمی کار میکند)، تنها 10% از افراد به سود و درآمد مورد نظر میرسند و در عمل 90% از افراد متضرر میگردند. گذشته از این که این ضررها به چه اشکال و انواعی میتوانند باشند، نکته درخور توجه این است که سود آن 10% مذکور، کاملاً مبتنی بر فعالیت 90% ناکام این سیستم میباشد. درواقع این شرکتها مانند یک هرم 10 طبقه هستند که تنها ساکنین طبقه دهم به سود و درآمد مورد نظر میرسند. ولی برای این که آنان در طبقه دهم این هرم، جا خوش کنند، باید تمامی جایگاه های طبقات اول تا نهم پر شده باشد.
افراد در حالت عادی معمولاً پس از گذت مدت زمان اندکی متوجه ریسک بسیار بالا و احتمال اندک ورود به جمع خوش نشینان طبقه دهم هرم میشوند. اما از طرف مقابل، سردمداران این جریان به خوبی متوجه این خطر بزرگ(یعنی آگاهی افراد) شده اند و با استفاده از روانشناسی هیجان و القای هیجان کاذب، مانع از آگاهی و واقع بینی فرد شده و در صورت آگاهی او، تلاش میکنند حتی الامکان، خروج او از سیستم را به تعویق اندازند.
این هیجانات موجب بسته شدن چشم فرد در قبال واقعیت شده و سرازیری او در وادی هلاک را از یاد و خاطر او پاک میکنند. او مانند یک قماریاز محکوم به شکست، هر روز به امید رسیدن به آرزوهایش، متحمل باخت بیشتری میگردد. این آرزو ها با تکنیکهای روانی به شدت بزرگ نمایی میشوند. ایجاد یک فضای احساسی به راحتی فرد را در گردابی از هیجانات، جادبه ها و دافعه ها فرو میبرد و چشم و گوش او را نسبت به هر سخن خلاف شرکت کر و کور میکند.
در موارد زیادی، فضای جلسات هفتگی این شرکتها چنان مشوب به احساسات پوچ و هیجانات کاذب است که افراد بطور دسته جمعی گریه میکنند! از طرف دیگر این احساسات و تلاش فرد در راه پول و ثروت، به نحو مغالطه آمیزی با اعتقادات او گره زده میشود و این سرگردانی و کوری او را تشدید مینماید.
این معضل، یکی از خطرناک ترین جنبه های چنین شرکتهایی میباشد.
از جمله آموزشهای برخی از شرکتهای بازاریابی شبکه ای، قانون جذب میباشد.
این قانون میگوید که فکرهای مثبت یا منفی شما، باعث وقوع حوادث خوب یا بد برای شما میگردد. این قانون خودساخته در توجیه مکانیسم خود، با فرضیه ای غیر علمی و اثبات ناپذیر، به انرژیهای کائناتی متوسل شده و از از نام فیزیک کوانتم سوءاستفاده میکند. بدین ترتیب که انرژیهای کائناتی، از نیت فرد با خبر میشوند و در صورت لیاقت فرد، او را به آمال و آرزوهایش خواهند رساند. بنابراین فرد باید آرزوهای خود را از کائنات بخواهد و با او راز و نیاز کند. در این اندیشه، خدای کائناتی قادر به انجام هر کاری میباشد و بدون هیچ محدودیتی قادر است برای کسی که به او توجه دارد، هر خواسته ای را برآورده کند.
انسان در مقابل خدای کائناتی، هیچ وظیفه اخلاقی بر عهده ندارد و اعتقاد به چنین خدایی هیچ پارسایی یا عمل خاصی لازم ندارد. اتفاقاً این افراد حریص هستند که بیشتر مورد عنایت چنین خدای خرافاتی قرار میگیرند. این دین نوین از همین جهت با دین «بودیسم» اشتراکات فراوانی دارد.
در واقع چون معادلات و وعده های برخی از این شرکتها با هیچ عقل سلیمی قابل قبول نیست، برای پر کردن خلأ یک خدای عادل، باید به خدایی تخیلی و کائناتی پناه آورد؛ و این نکته ایست که سردمداران نظام سرمایه داری، به خوبی متوجه آن شده اند. از طرف دیگر به دلیل چندملیتی بودن این شرکتها و وجود افرادی با اعتقادات و فرهنگهای مختلف، باید از متافیزیکی استفاده کرد به با برچسب دروغین علم، بدون تعارض با سایر اعتقادات و ایدئولوژیهای فرد، خلأ معنوی و احساسی او را پر کند و به عنوان نقطه مشترک همه این افراد مورد استفاده قرار گیرد.
این اعتقاد شرک آمیز بخشی از فرایندی است که «جنبش عصر جدید» با حمایت دولت آمریکا و پشتیبانی سیاسی یهود، برای افراد در نظر گرفته شده و طی یک دوره 10 ساله، یک دین خرافی بین المللی(!) جایگزین اعتقادات افراد میگردد.
این طرز تفکر، صریحاً با آموزه های اسلامی در تضاد میباشد.
جهت اطلاعات بیشتر در اینباره، از فهرست موضوعات وبلاگ استفاده نمائید.
زمانی برده داران، افراد جسم افراد را اسیر و شاید از وطن و خانواده خود دور میکردند. فرد از حقوق و آزادی فردی خود محروم میشد و هر آنچه داشت به ملکیت مالک او در می آمد. این نظام برده داری علیرغم همه فراز و نشیبهای خویش، سرانجام در قرن 19 ممنوع اعلام گردید.
هرچند برده داری به ظاهر به پایان رسید، ولی خوی سلطه و طمع گرگهای انسان نما همچنان باقی ماند. منافع این گروه در گرو خدمت و سرسپردگی دیگر افراد به آنان بود. پس باید همان حالت سابق را به نحوی دیگر به وجود می آوردند. اما این بار جسم و جان افراد به بردگی گرفته نمیشود. این ذهن فرد است که اسیر خواسته های خود میگردد. خواسته ایی که در راستای منافع «آنان» است.
القای فقر کاذب و تهییج افراد جهت رسیدن به سود بیشتر با آموزشهای روانی(مثل قانون جذب و تخیل وجود خدای کائناتی)، در واقع فرد را در یک زندان فکری قرار میدهد و او را مجبور میکند که کورکورانه در جهتی حرکت کند که دیگران از قبل برای او مقرر کرده اند. با این حساب فرد همه جهان را با عینکی دیگر میبیند و با اهداف و آمال واهی، به خیال پیشرفت و سعادت، خود را در وادی تباهی می اندازد.
در برده داری مدرن، دیگر جسم انسان به سارت در نمی آید. این فکر انسان است که به اسارت درآمده و گمان میکند که آزاد است!
در آموزشهای شرکتهای بازاریابی شبکه ای، فرد حریص میگردد. هدف افراد رسیدن به در آمد ماهیانه 100 میلیون تومان میباشد. فرد باید بزرگترین آرزوهای خود را مرتباً مرور کند، به آنها بیاندیشد، حتی عکس آنها را در اتاق خواب و محل کار خود نصب کند و در باره آنها صحبت کند. این حال و هوا به خصوص در جلسات هفتگی شرکت تشدید می گردد.
بد نیست نظر اسلام را در اینباره بدانیم:
توصیه میشود جهت آشنایی با سبک زندگی اسلامی، کتاب «مفاتیح الحیاة» مطالعه گردد.