بازاریابی شبکه ای

پایگاه جامع نقد و بررسی شرکتهای بازاریابی شبکه ای

بازاریابی شبکه ای

پایگاه جامع نقد و بررسی شرکتهای بازاریابی شبکه ای

بازاریابی شبکه ای

بسم الله الرحمن الرحیم
شرکتهای بازاریابی شبکه ای، دارای ابعاد مختلفی میباشند که باید با رویکردی سیستمی مورد بررسی قرار گیرند. از جمله این ابعاد میتوان به مواردی چون ابعاد فقهی، قانونی، روانشناختی، اجتماعی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، اعتقادی و... اشاره کرد.
بی شک، بررسی بازاریابی شبکه ای بدون لحاظ ابعاد مختلف آن، عقیم و ناکارآمد خواهد بود.
این پایگاه در صدد بررسی ابعاد این مسئله با رویکرد انتقادی میباشد.

لینک کانال تلگرام:
t.me/onnetworkers

onnetworkers@

۶۵ مطلب با موضوع «اخبار و مستندها» ثبت شده است

* منبع: روزنامه فرهیختگان (5 آذر 1396 شماره 2373)


اگر خدای ناکرده یکی از دوستان دوران دبیرستان‌تان بعد از چند سال بی‌خبری و به صورت ناگهانی با شما تماس گرفت و پیشنهاد یک کار پاره‌وقت و پرسود را داد، به نفع خودتان است که همان ابتدا ضمن تشکر فراوان تماس را قطع کنید، زیرا شما سوژه جدید او هستید و قرار است به اصطلاح برای بازاریابی شبکه‌ای پرزنت شوید. فروش شبکه‌ای از کجا شروع شد؟ قطعا نام گولد کوئست را شنیده‌اید؛ شرکتی که در اواسط دهه 70 و در سکوت و بی‌توجهی رسانه‌ها و مسئولان در ایران شروع به فعالیت کرد. در ابتدا تنها اخباری که از آن شنیده می‌شد، زمزمه‌هایی بود که بین اعضای اولیه این شرکت‌ها وجود داشت. سرشاخه‌هایی که حالا این سوغات به یادگارمانده از دبی را به خوبی گسترش می‌دادند. هر سرشاخه وظیفه داشت دو زیرمجموعه را به گروه اضافه کند. هر زیرمجموعه نیز بعد از عضویت در شرکت یا به اصطلاح «پرزنت» شدن، وظیفه‌ای مشابه پیدا می‌کرد. قضیه اما به همین‌جا ختم نمی‌شد. این افراد حالا تشکیل یک شبکه (network) را می‌دادند. دیگر قضیه فقط به دفتر مرکزی شرکت در میدان مادر تهران مربوط نبود و افراد بسیاری نیز از شهرستان‌ها برای پیوستن به این سیستم شبکه‌ای فعال شده بودند؛ فعالیتی که با ژست و ظاهری کاملا قانونی و با دریافت مبلغی به‌عنوان سرمایه‌گذاری از اعضا و زیرمجموعه‌ها، ماهانه مبالغ بسیار زیادی ارز را از کشور خارج می‌کرد. اقدامات و آموزش‌های حساب‌شده سر شاخه‌ها، جای هیچ شک و شبهه‌ای را برای افراد به جا نمی‌گذاشت. حال اعضا به این سیستم شبکه‌ای ایمان آورده بودند و از جان و دل برای رشد آن تلاش می‌کردند. همزمان، شرکت گلدکوئست برای ایجاد حس اعتماد بیشتر در جامعه، اقدام به ایجاد شرکتی تحت عنوان شرکت سرپرستی و با نام «کوئست اینترنشتال» در خارج از ایران کرد. دیگر گلدکوئست تنها نبود و کوئست اینترنشنال نزدیک به 10 شرکت دیگر مانند آن را در زیرشاخه داشت. مردم فریب‌خورده نیز به آرزوی میلیونر شدن و طی کردن یک‌شبه راه صدساله، حتی به فرش زیر پای خود نیز رحم نمی‌کردند. دیگر بیشتر تمرکز سرشاخه‌ها در شهرستان‌ها و مناطق محروم بود. وعده‌هایی که به افراد این مناطق می‌دادند، چنان وسوسه‌کننده و اطمینان‌بخش بود که گاهی از آنها درخواست می‌شد با تمام سرمایه نقدی خود به همراه یک پتو راهی تهران شوند تا در یک چشم به‌هم زدن به ثروتی افسانه‌ای دست پیدا کنند (این طرح به طرح پول- پتو معروف بود)؛ ثروتی افسانه‌ای که البته وجود خارجی نیز داشت، اما تنها برای سرشاخه‌های اصلی در خارج از کشور. کم‌کم و با برملا شدن حقایق پشت پرده، دیگر مردم و رسانه‌ها هوشیارتر شده بودند. اما گلدکوئستی‌ها چشم طمع خود را از بازار پرسود ایران برنمی‌داشتند و به‌رغم غیرقانونی اعلام شدن فعالیت این شرکت‌ها، به صورت زیرزمینی به کار خود ادامه می‌دادند. نهایتا در سال 88 وظیفه کنترل و جمع‌آوری این شرکت‌ها توسط شورای عالی امنیت ملی به عهده وزارت اطلاعات گذاشته شده و طی یک طرح ضربتی، طومار گلدکوئست و رویای یک‌شبه میلیونر شدن درهم پیچیده شد. بازاریابی شبکه‌ای؛ شرکت‌های هرمی در قالبی جدید  پس از برچیده شدن گلدکوئست، دولت تصمیم گرفت سازوکاری قانونی برای استفاده از ظرفیت کار شبکه‌ای ایجاد کند. بسیاری از شرکت‌هایی که در بحبوحه سال‌های 87 تا 90 تعطیل شده بودند، دوباره برای شروع به کار و البته دریافت مجوز فعالیت مجددا اعلام حضور کردند. بسیاری نیز اقدام به تاسیس شرکت و شروع به فعالیت کردند. وزارت بازرگانی نیز برای جلوگیری از تکرار اقدامات خرابکارانه و سودجویانه شرکت‌های هرمی، قوانین خاصی برای صدور مجوز فعالیت این شرکت‌ها وضع کرد. تا اینجای کار همه چیز به خوبی پیش می‌رفت، اما مانند بسیاری از فعالیت‌ها و کسب‌وکار‌های نوین، به دلیل نبود آگاهی‌های کافی در سطح جامعه، در این مورد نیز مشکلات فراوانی به وجود آمد. رشد قارچ‌گونه شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای در ایران و جذب شدن تعداد زیادی از جمعیت جوان و نیروی کار کشور در این شرکت‌ها، بازار کار و گردش سرمایه در کشور را دچار اختلال کرده بود. به مرور زمان این شرکت‌ها برای رقابت با هم و جذب مشتری، دست به اقداماتی زدند که خاطرات اقدامات گلدکوئست را تداعی می‌کرد.

رویای میلیونر شدن با روی کار آمدن سرشاخه‌های قدرتمند و مسلط به علوم روانشناسی و جامعه‌شناسی، روزبه‌روز بر تعداد اعضای این شرکت‌ها افزوده می‌شد. این بار اما در مقابل ادعاهای مخالفان، این شرکت‌ها مجوز و احکام گوناگون خود را به رخ می‌کشیدند. همین کار افراد را برای رسیدن به رویای واهی میلیونر شدن حریص‌تر می‌کرد و روزی نبود که اعضا در تلاش برای تماس‌ با دوستان و آشنایان برای جذب آنها در زیرشاخه خود نباشند.

آشفته بازاری به نام Network Marketing در ابتدای کار، فعالیت این شرکت‌ها به فروش و عرضه محصولات در دو بازار گرم (فروش مستقیم به مشتریان) و بازار سرد (ارائه محصولات به فروشگاه‌ها) محدود می‌شد؛ محصولاتی که البته حتی شرکت و کشور تولید‌کننده آن نیز مشخص نبود. در بسیاری از موارد نیز گزارش‌هایی دریافت می‌شد مبنی‌بر بسته‌بندی مواد بی‌کیفیت و فله وارداتی و قاچاق در ایران و ارائه به‌عنوان محصول تولید داخل.  طبعا در میان این بازار آشفته، اقداماتی مانند پولشویی و فرار مالیاتی راحت‌تر از آب خوردن اتفاق می‌افتاد. اما هرگاه مودیان نظارتی برای بررسی این موارد مراجعه می‌کردند، با شبکه‌ای پیچیده و درهم‌تنیده مواجه می‌شدند؛ شبکه‌ای که میزان و نوع ورودی و خروجی مالی آن کاملا نامشخص بود. کم‌کم و با داغ‌تر شدن بازار رقابت در بین این شرکت‌ها، هسته‌های مرکزی و اتاق فکر آنها، دست به اقدامی در ظاهر نوآورانه زدند؛ طراحی پلن‌های درآمدی. این پلن‌ها همان‌طور که از اسم شان پیداست، روش‌های مختلفی برای کسب سود و درآمد بودند.  فارغ از ایرادهای فراوان و حتی ابتدایی وارد به این پلن‌ها مانند ایرادها و کلک‌های ساده در محاسبات ریاضی، مشکل اصلی اینجا بود که در حقیقت پول و سرمایه‌ای برای رشد وجود نداشت و همه‌چیز برحسب اعتبار‌ها محاسبه می‌شد. برای درک بهتر این قضیه به این مثال ساده توجه کنید. فرض کنید بانک الف دارای هزار تومان سرمایه در گردش برای اعطای وام است. سه نفر همزمان به این بانک مراجعه کرده و هرکدام درخواست 500 تومان وام را دارند. بانک الف به دلیل سودی که از ارائه وام دریافت می‌کند و همچنین از دست ندادن مشتری، با درخواست وام هر سه مشتری موافقت می‌کند، اما تکلیف 500 تومان کسری موجودی چه می‌شود؟ واضح است که درخواست‌کنندگان پول نقدی دریافت نمی‌کنند، بلکه اعتباری برای دریافت پول از شعب بانک به آنها اعطا می‌شود و اصل آن هزار تومان در بانک می‌ماند. براساس قوانین احتمال، بانک فرض را بر این می‌گذارد که هر سه مشتری همزمان برای دریافت پول نقد مراجعه نکرده و در عین حال در همین بازه زمانی نیز برای بازپرداخت اقساط وام خود اقدام می‌کنند. بدین صورت هیچ‌گاه خزانه بانک خالی نشده و دریافت‌ها و پرداخت‌ها روی مبالغ اعتباری صورت می‌پذیرد. با وجود این شرایط اما قوانین بسیار ضعیفی که صرفا برای قانونی کردن اقدامات این شرکت‌ها نوشته شده بود، امکان مقابله با اقدامات و فعاالیت‌های آنها را از بین برده بود. حال همه تمرکز شرکت‌ها روی جذب زیرشاخه‌های جدید بوده و دیگر خبر چندانی از فروش محصولات در بازار سرد و گرم نبود. شرکت هزاران عضو داشت و آنها را تشویق به خرید مایحتاج شخصی خود از محصولات شرکت می‌کرد و وعده سودهای کلانی را از میزان فروش زیرمجموعه‌ها می‌داد؛ زیرمجموعه‌هایی که البته خود آنها نیز تنها به خرید مصرف شخصی خود از این محصولات و جذب زیرشاخه‌های بیشتر دعوت می‌شدند. حال دیگر اصلا سودی وجود نداشت که تقسیم شود و چرخه تسلسل‌واری ایجاد شده بود. در این میان اما شرکت روزانه میلیارد‌ها تومان سود خالص به جیب می‌زد. سودی که از محصولات خریده‌شده توسط خود اعضای شرکت به دست می‌آمد و هیچ مبلغی از آن در اختیار اعضا قرار نمی‌گرفت. حال دیگر تنها هدف اعضا رشد حریص‌وار در سلسله مراتب چارت درختی شرکت بوده و امید به سودی داشتند که تا به امروز هیچ‌کس حتی ریالی از آن را به صورت پول نقد دریافت نکرده است. اتفاقی که در حال وقوع است، داستان ملانصرالدین و خر مرده است. پس از پرداخت هزینه شرکت در قرعه‌کشی خرید خر، نهایتا تنها کسی که نسبت به مرده بودن خر اعتراض می‌کند، برنده قرعه‌کشی است، که با پس گرفتن پول پرداختی خود، راضی شده و دیگر اعتراضی نمی‌کرد.

چه کسی مسئول است؟ پشت‌پرده این شرکت‌ها هرچه باشد، نتیجه آن چیزی جز آسیب دیدن تولید و بازار‌های فروش داخلی و از بین رفتن نیروی کار جوان نخواهد بود؛ آسیب‌های شدیدی که حتی اعتراض شدید برخی از مراجع تقلید را نیز به همراه داشت. همچنین به نظر می‌رسد دولت که مالیات ثابتی از این شرکت‌ها دریافت می‌کند (به صرف تشکیل و وجود شرکت و فارغ از در نظر گرفتن فروش و سود هنگفت این شرکت‌ها)، اهتمامی برای مقابله و بررسی فعالیت‌های این شرکت‌ها نداشته و حاشیه امن درآمدی برای خود ایجاد کرده است. اما دیگر وقت آن است یک بار برای همیشه به این مطالبه عمومی پاسخی صحیح داده شود. ثروت‌های فراوانی که این شرکت‌ها با استفاده از ضعف اطلاع‌رسانی در جامعه به دست آورده‌اند، به جای خرید تیم فوتبال یا سرمایه‌گذاری‌های شخصی در خارج از کشور، باید به جیب مالباختگان و بیت‌المال بازگشته و ضمن اصلاح قوانین مربوط به فعالیت این شرکت‌ها، خاطیان امر نیز (چه دولتی و چه غیردولتی) تحت شدید‌ترین برخورد‌های قانونی قرار بگیرند تا دیگر شاهد چنین اتفاقاتی در کشور نباشیم.

  • محمد

* منبع: باشگاه خبرنگاران جوان


سرپرست اداره پیشگیری از جرائم سایبری پلیس فتا ناجا با اشاره به اینکه بازاریابی شبکه ای ترفند شرکت‌های هرمی در فضای سایبر است، اظهار داشت: شرکت های هرمی با این ترفندها و فروش این کالاها به کاربران و اینکه این کالاها را می‌توان در سراسر جهان نقد نمود از کاربران شبکه‌های اجتماعی کلاهبرداری می‌کنند.

بازاریابی شبکه ای ترفند شرکت های هرمی در فضای سایبربه گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، سرهنگ علیرضا آذردرخش سرپرست اداراه پیشگیری از جرائم سایبری پلیس فتا ناجا اظهار داشت: متاسفانه برخی از کسب و کارهای در شبکه های اجتماعی به دنبال بازاریابی شبکه ای نیستند بلکه شرکت‌های هرمی هستند که تلاش دارند در این فضا از افراد سوء استفاده کنند. 

وی با بیان اینکه این شرکت‌ها با شیوه های مخفی شدن شرکت‌های هرمی در پشت نقاب شبکه‌های بازاریابی تلاش دارند کاربران شبکه های اجتماعی را به دام اندازند، ادامه داد: کاربران شبکه های اجتماعی فریب اینگونه شرکت ها را نخورند نه تنها با آنها همکاری نکنند بلکه تبلیغ این شرکت ها را نیز انجام ندهند. 

سرهنگ آذردرخش گفت: برخی از این شرکت ها تلاش دارند با این عنوان که در شیوه بازاریابی شبکه ای واسطه ها حذف و کالا ارزان به دست مصرف کننده می رسد. کاربران شبکه های اجتماعی را فریب بدهند و کالاهای خاصی را به کاربران به فروش برسانند که با فروش این کالاها هم کالا را با قیمت ارزان تر به دست مصرف کننده می رسانند و هم سود می‌کنند. 

سرپرست ادراه پیشگیری از جرائم سایبری پلیس فتا ناجا با اشاره به اینکه تمبرهای خارجی، انواع ارزهای دیجیتالی مثل بیت کوئن، لیند دلار، انواع سنگ‌های زینتی، جواهرت بدلی و... کالاهای مورد اشاره این شرکت هاست، گفت: شرکت های هرمی با این ترفندها و فروش این کالاها به کاربران و اینکه این کالاها را می توان در سراسر جهان نقد نمود از کاربران شبکه های اجتماعی کلاهبرداری می کنند. 

سرهنگ آذردرخش به کاربران شبکه های اجتماعی توصیه کرد: از خرید و فروش این دست کالاها که توسط شرکت های هرمی در شبکه‌های اجتماعی با عنوان بازاریابی شبکه ای یاد می شود خودداری نمایند. چرا که بسیاری از این کالاها ارزش ریالی پایین دارد و ادعای این دست شرکت ها کذب است. 

وی با بیان اینکه بیشتر فعالیت و تمرکز شرکت های هرمی بر روی کاربران نوجوان است، افزود: این شرکت ها با عضویت در شبکه های اجتماعی تلاش دارند اطلاعات سن و جنسیت کاربران را به دست بیاورند و با فعالیت ویزه بر روی کاربران نوجوان و جوانان آنها را به عضویت شبکه هرمی خود درآورند. 

سرپرست ادراه پیشگیری از جرائم سایبری پلیس فتا ناجا در توصیه به خانواده‌ها گفت: مواظب فعالیت فرزندان خود در فضای سایبر و شبکه‌های اجتماعی باشند تا عزیزانشان در دام شرکت‌های هرمی نیفتند؛چرا که برابر قوانین فعالیت شرکت های هرمی جرم می باشد. 

وی با اشاره به اینکه پلیس فتا با به روز کردن اطلاعات خود در پی کشف ترفندها و شیوه های مخفی شدن شرکت های هرمی در پشت نقاب شبکه های بازاریابی در فضای سایبر است، اظهار داشت : از کلیه کاربران شبکه های اجتماعی تقاضا داریم در صورت مواجه با شرکت‌های هرمی فعال در این شبکه‌ها آن را از طریق سایت پلیس فتا به آدرس Cyberpolice.ir بخش مرکز فوریت های سایبری، لینک ثبت گزارشات مردمی اعلام کنند.

  • محمد
غده سرطانی به نام نتورک و بازاریابی شبکه‌ای

مجله‌مهر: ماجرای بازاریابی شبکه‌ای در ایران به شرکت‌های هرمی یا به اصطلاح «گولد کوئست» بر می‌گردد. شرکت های بی‌نام و نشانی که از مردم دعوت می‌کردند تا با خرید چند کاغذ بی‌اعتبار وارد شبکه شوند و دیگران نیز به این کار تشویق کنند. بعدها پای کالاهای لوکس نیز به این برنامه‌ها باز شد تا اینکه بعد از مدتی غیر شرعی و غیرقانونی بودن این شرکت‌های بی‌نام و نشان بر سر زبان‌ها افتاد و چیزی نگذشت که اعضا بعد از مدتی پی به کلاهی که سرشان رفت بردند؛ ولی خیلی دیر شده بود. اما شیوه بازاریابی شبکه‌ای در ایران تمام نشد بلکه بهانه‌ای شد تا هربار یک سری شرکت قدم علم کنند و این بار خودشان در وهله اول ضد «گلد کوئست» حرف بزنند و دوباره جذب عضو کنند. یکی از ایراداتی که به شرکت‌های هرمی و گلدکوئستی وارد بود رسیدن سرشاخه های آن ها به خارج از کشور و فروش اقلام لوکس و غیرقابل استفاده بود. در چندسال اخیر دوباره موج دیگری از شرکت های بازاریابی شبکه ای و به اصطلاح نتورکی سر بیرون آورده‌اند که با فروش شبکه‌ای کالاهای مصرفی به این نوع بازاریابی شکل دیگری دادند. شرکت‌هایی که با نام و نشان و تبلیغات‌های بسیاری ظاهر می‌شوند و کنفرانس‌ها و همایش‌های روان شناسی زیادی برگزار می‌کنند. همایش‌های پرهزینه‌ای که کمی تعجب برانگیز به نظر می‌رسد و برای همین بهانه‌ای شد تا سراغ این موج فراگیر برویم.
در چندسال اخیر شرکت‌های نتورکی بیش از پیش قد کشیده‌اند و اقدام به برگزاری کارگاه‌ها و همایش‌های بزرگی در سراسر کشور کردند و حتی از پدران آمریکایی بازاریابی شبکه‌ای دعوت کرده‌اند. تیم باشگاهی فوتبال تاسیس کرده‌اند و اعلام می‌شود که مجوز رسمی نیز از وزرات صنعت معدن و تجارت نیز دارند و زیر نظر این مجوز به فعالیت‌هایشان به طور رسمی ادامه می‌دهند و اقدام به عضوگیری کنند. موج گسترده بازاریابی‌های شبکه‌ای میان افراد مختلف به خصوص جوان‌ترها باعث شده تا در میان هر خانواده چند نتورکر پیدا شود که اقدام به فروش کالا و عضوگیری می‌کند. نتورکرهایی که از هر محیطی برای جذب عضو و فروش محصولاتشان استفاده می‌کنند. جمع‌های فامیلی، دوستانه، محل کار و یا حتی مکان‌های عمومی مثل مترو، اتوبوس و تاکسی جاهایی ست که نتورک‌ها رویش حساب باز می‌کنند. جملات انگیزشی، تصور آینده‌ای با شکوه، دوندگی‌های بیش از حد همه چیزهایی ست که نتورک‌ها از سوی لیدرهایشان می‌شنوند و به سمت آن تشویق می‌شوند و هیچ عجیب نیست که بعد از مدتی روحیه دلالی و کاسب‌کارانه پیدا کنند و دیر یا زود همه تصوراتشان را برباد رفته ببینند.

اما آیا واقعا بازاریابی شبکه‌ای شغل است؟

آیا این شغل به درآمد خوبی خواهد رسید؟

بازاریابی شبکه‌ای واقعا قانونی و شرعی است؟

بازاریابی شبکه‌ای چه تاثیری در اقتصاد کشور دارد؟

همه این سوالات و ده‌ها سوال دیگر باعث شد سراغ چند محقق بازاریابی شبکه‌ای و یا نتورک مارکتینگ برویم تا در این باره از آنها سوال کنیم.
  • محمد
* این مطلب از این منبع اخذ شده است

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که خودتان یا یکی از دوستان یا نزدیکان شما مخاطب حرفهای در ظاهر دوستانه و دلسوزانه و در باطن سودجویانه یک بازاریاب شرکتهای بازاریابی شبکه ای که احتمالا طعمه داغ یا گرم اون هستید گرفتارشده باشید. در این موقعیت دو حالت را تجربه کردیده اید: یا مجبور شده اید نقش قربانی را بازی کنید و بدون آنکه فرصت تفکر عمیق بدست بیاورید در دام الفاظ و تکنیکهای تاثیر گذاری قرار گرفته اید و یامجبور شده باشید با ملاحظات اخلاقی طوری با دوست یا همکار خود صحبت کنید که باعث ناراحتی وی نشده باشید و یا احتمالا در مقابل اصرار های بیش از حد وی قید ارتباط دوستی و آشنایی تان را زده باشید. این داستان، بخشی از عضو گیری افراد گرفتار در بازاریابی شبکه است.

اگر از گروهدوم باشید که خوشا به حال شما و می توانید به خود مغرور باشید که میزان تاثیر پذیری شما در مقابل تله های روانی محدود است. اما اگر از دسته اول باشید شاید این نوشته به معنای نوش داروی بعد مرگ سهراب باشد اما قطعا می تواند تلنگری به شما باشد که بیش از این در گرداب دروغ این جماعت فرو نروید.

این مقوله حاصل چند ماه تحقیقات انجام شده و مصاحبه با تعداد زیادی از افراد فعال در این حوزه می باشد. تلاش شده است به مسائل تکراری که قبل از این در نقد بازاریابی شبکه ای منتشر شده پرهیز و بجای آن جنبه های جدیدی از این مساله که با گذشت زمان بیشتر مشخص گشته و کمتر به آن پرداخته شده است، تحلیل و بیان گردد.

1- دام روانی

هر انسانی به مقتضیات شخصیت، تجربیات، عواطف و احساسات خود یکسری نقاط قوت و ضعف دارد. در حالت نرمال، هر شخصی قاعدتاٌ می بایست با شناخت خود و جهت کسب موفقیت، نقاط قوت خود را تقویت و نقاط ضعف خود را ترمیم کند. اما عملی که در عضو گیری افراد جدید که معمولا با مقاومت عضو جدید روبروست انجام میشود، در ظاهر تقویت توانایی شما ولی در پنهان، شناسایی نقاط ضعف عضو جدید برای بدست آوردن راهی برای جذب وی است. با بسیاری افرادی که مصاحبه داشتم، یک جور عقده حقارت و خود کم بینی چه به لحاظ عدم توانایی در کسب ثروت و چه به لحاظ دیده نشدن و سرکوب های اجتماعی و حتی خانوادگی پنهان داشتند. این افراد بدون آنکه خودشان آگاه باشند تحت تسلط بالادستی هایی قرار میگیرند که به اینان نه بعنوان همکار و شریک، بلکه بعنوان مشتری مصرف کننده و کسیکه میتواند خودشان را از دامی که شخص قبلی برایش گسترانده رهایی دهد می نگرند و در این راه از هر ابزار دروغی فروگذار نیستند. در آینده ای نزدیک شما هم مجبورید همین دیدگاه را در مورد افرادی که اغلب از نزدیکان شما هستند داشته باشید.

با یک مثال موضوع کمی روشن تر شود. 

  • محمد

طی مصاحبه «آن شو» با معوان پیشگیری از جرم دادستان مشهد، نکات قابل توجهی در مورد اجناسی که در شرکتهای بازاریابی شبکه ای به فروش می رسد مطرح گردید. شرکتهایی که قرار بود به تولید ملی کمک کنند، در حال فروش کالای قاچاق و جعل برند داخلی می باشند. همچنین برخی از کالاهای این شرکتها فاسد، تاریخ مصرف گذشته و کپک شده بوده است.

در این مطلب، بخشی از مصاحبه ایشان در اختیار مخاطبین محترم قرار می گیرد.




دریافت
مدت زمان: 3 دقیقه 15 ثانیه 

  • محمد
در این مطلب نامه مجمع مشورتی فقهی شورای نگهبان در مورد بازاریابی شبکه ای را در اختیار مخاطبان محترم سایت قرار می دهیم.
شایان ذکر است که این نامه در سال 95 نوشته شده است. در این نامه به صراحت بازاریابی شبکه ای غیر مشروع و حرام اعلام شده است.


نامه شورای نگهبان
  • محمد

چین، دومین اقتصاد بزرگ دنیا، بازاریابی شبکه ای را صرفاً نوعی از طرح های هرمی به شمار آورده و فعالیت آن را ممنوع و غیر قانونی اعلام کرده است.


* منبع

  • محمد

یکی از ادعاهای لیدرهای این شرکتها جهانی بودن این تجارت است.

غیر از آن که مقالات و کتب متعددی که در جهان علیه این شرکتها نوشته میشود، نهادهای مردمی متعددی نیز علیه این شرکتها در سطح جهان در حال فعالیت هستند.

در ادامه ضمن نام شرکتهای بازاریابی شبکه ای که در سطح جهان تعطیل شده اند را ذکر نموده و مخاطبین را دعوت به تامل می نماییم.


  • BurnLounge (در سال 2012 توسط کمسیون تجارت امریکا (FTC) به عنوان "طرح هرمی" شناخته شده و تعطیل شد).
  • Equinox International (در سال 2001 منحل شد).
  • European Grouping of Marketing Professionals/CEDIPAC SA (در سال 1995 منحل شد).
  • European Home Retail (در سال 2007 منحل شد).
  • Fortune Hi-Tech Marketing (در سال 2013 منحل شد).
  • Holiday Magic (در سال 1974 منحل شد).
  • Metabolife (در سال 2005 منحل شد).
  • MonaVie (در سال 2015 محکوم به سلب حق ادامه دعوی شد).
  • (Nouveau Riche (real estate investment college (در سال 2010 منحل شد).
  • Solavei (در سال 2015 منحل شد).
  • Royal Tongan Limu (در سال 2003 منحل شد).
  • Sunshine Empire (در سال 2009 منحل شد).
  • Telexfree (در سال 2014 ورشکست شد).
  • United Sciences of America (در سال 1987 منحل شد).
  • WakeUpNow (در سال 2015 منحل شد).
  • World Leadership Group (در سال 2008 منحل شد).


* منبع

  • محمد

* این یادداشت توسط یکی از مخاطبین سایت به نام سعید در اختیار ما قرار گرفته است.


آسیبهایی کار بازاریابی از نظر من

محصولاتی که شرکتهای بازاریابی ارایه میدهند بیشتر محصولات خارجی هستند که این امر علاوه بر ضربه زدن به اقتصاد ملی باعث افزایش بیکاری در کشور خواهد میشه

اگر بازاریابها با شما صادق باشند به شما میگند که این کار سختیه و در اغلب موارد بی نتیجه است و ضررده هست

نکته اصلی هم همینه شما باید وقت زیادی برای موفقیت در این کار بذارید. این وقت زیاد را چه در کار بازاریابی، چه در هر کاری قرار بدهید موفق خواهید شد و بنظر من ریسک و آسیب شغلهای دیگه کمتره

مثلا شما وقتی که برای کلاسها، جلسات، فروش محصولات، عضو گیری و ... میذارید برای یاد گرفتن یک حرفه مثل آرایشگری بزارید مطمینا یک آرایشگر خوب با درآمد به مراتب بیشتر از یه بازار یاب خواهید داشت.

مطالبی که در کلاسها به بازاریابها برای تشویق ادامه کار میدهند، مطالب سطحی و پیش پا افتاده روانشناسی و یه سری کتابای موفقیته که در دراز مدت تاثیر بدی بر نحوه جهان بینی و نگرش اونها داره. همه چی زندگی آدم میشه پول

برای ترغیب افراد دیندار برای ورود به بازاریابی اغلب مواردی از دین را همچون کمک به فقرا، سفر زیارتی  و ... را مثال میزنند که مربوط به مسایل مالی است. که این مغایر با مفاهیم دینی ماست. انگار فقط پولدارها دین دارند. در صورتی که قرآن میگه تنها تقوا و اخلاصه که به خدا میرسه.

طوری تبلیغ میشه که انگار همه کمالات اخلاقی به داشتن پول و درآمد بیشتره و افرادی که پول و درآمد نداشته باشند افراد بیخود و نالایق، بی غیرت و پست ... هستند. همین تبلیغات باعث سرخوردگی افرادی که موفق نشدند و وضع مالی خوبی ندارند میشه.

غالبا برای تشویق افراد به فعالیت اونهارو تحقیر میکنند که باعث میشه روحیه اونها خراب بشه

شاید فکر کنید دارن به شما روحیه میدن اما تاثیرات روانی منفی اینکار به مراتب بیشتر از تاثیرات مثبتشه.

افراد برای اینکه ضرر نکنند مجبورند محصولاتی را که میخرند به هر نحوی به فروش برسانند که این مساله باعث میشه جایگاه اجتماعی خودشون رو از دست بدن و در نظر بقیه آدمهای غیر قابل اعتماد بشند

فروش محصولات امکان پذیر نیست، چرا که اگر امکان پذیر بود خود مغازه دارها میاوردن محصولات رو میفروختن!

محصولاتی که بفروش میرسونند به نسبت بازار گرونتره و علاوه بر گرونی هزینه پست هم بهشون میخوره، شما کافیه از یه مغازه دار یا کاسب بپرسید که این محصولات بفروش میره یا نه؟

اگه فروشم نره میشه ضرر.

یعنی شما یک میلیون جنس میخری خیلی سود بدن سیصد تومن میشه که اونم از خودت گرفته شده

محصولاتی که توسط شرکت ارایه میشه باعث مصرف گرایی میشه، بطور مثال خانواده ای که قهوه مصرف نمیکنه برای اینکه به سود برسه مجبوره قهوه بخره، یا دیگران رو متقاعد به نصرف قهوه کنه یا خودش مصرف کنه، همین کار بمرور زمان باعث مصرف گرایی میشه.

ساعت یک میلیونی، تیشترت ۶۰۰ هزار تومنی، عینک ۲ میلیون تومنی رو کی میخره از آدم.

شرکت و افراد بالادست بمحض اینکه شما خرید میزنید به سودشون میرسند، اما شما مجبورید وقت زیادی بزازید تا به سود برسید. در واقع سود اصلی کار شما میره تو جیب شرکت.

همین هم باعث اختلاف طبقاتی تو جامعه میشه.

  • محمد

سلام، من خودم هم تو یه شرکت نتورکینگ رفتم ماجراش از اینجا شروع شد که یکی از همکلاسی های دانشگام پای صحبتای من نشست و متوجه شد که من دنبال کارم، برای همین یه روز میخواس منو دعوت کنه جلسه هفتگی و یه جلسه تفریحی که به اصطلاح بهش میگن پاتلاک که من نتونستم برم بعدش بهم زنگ زد گفت یه روز بیا شرکت راجب کاره و  حضوری بیا و این حرفا، وقتی هم رفتم اونجا محیطش شبیه دانشگاه بود تا یه شرکت کلی هم منت سر من که اره سر ساعت بیا مشاورش وقت نداره و اینا، خلاصه مشاور اومد با تعریف از ظاهرم 

واینا شروع کرد از دلار شروع کرد که قیمتش چنده و اینا من ساده هم فکر کردم کار فروشه اما وسطای پرزنت فهمیدم نتورکینگه برای همین حرف مشاور رو قطع کردم گفتم نتورکیه؟ گف حالا وایسا و اینا بعد گف اره محصولات ما چون تو بازار نیس بهتر میخرنو محصولات با کیفیته (البته واقعا هم خوب بود) و خود شرکت تولیدش میکنه و اقای ******* تبلیغ کرده(بعدها خودم فهمیدم) و ما حامی هستیم(توجه کنید اسم لیدر شد حامی) یادمه مشاور پرسید چه قدر در روز میتونم وقت بذارم؟ و گفت همون مقدار وقت بذارم درست میشه و کارفرما ندارم که بهم غر بزنه ساعت کاریش دست خودمه و، وتازه از کار کارمندی قبلیش شاکی بود گفت الان یکساله تو شرکته ماشین خریده(بله واقعا ماشین داشتن ولی خب صفر نبود و اینکه قیمت صفر مدل ماشینشون ۲۶ میلیون به بالاس بعد در اوردم تو دو سه ماه اول کاریش سه چهار میلیون در میاورده با در نظر گرفتن هزینه های جانبی ماشین و مخارج زندگی ممکنه مگه؟) بعد اره من خانوادم راضی نبودو شوهرم راضی نبود و گفتم یه ماه فرصت بدید(زبون بازی) خلاصه منم چون تجربه ای نداشتم صرفا به خاطر تجربه اجتماعی داشتن با افراد جامعه و (بیشتر پول) قبول کردم ولی از همون اول حس خوبی نداشتم و احساس کردم حامی و سرحامیم (یه مقام بالاتر از لیدر)برای اینکه شک و شبهه هام بریزه منو سوار ماشین سرلیدر کردن که باورم بشه همیشه هم ماشینش پر از کارتون محصولات شرکت بود، بعد به این موضوع افتخار میکردن، کم کم متوجه شدم هرروز باید پاشم بیام کلاس  صرف از نظر از دانشگاه مگه یه ادم چه قد توان داره هرروز یه راه طولانی بره؟( وقتی خود کار چندان رسمیتی نداره شما رغبت میکنید که هرروز یه مسیر طولانی برید و کرایه رفت و امد بدید؟) نه قراردادی نه مدیر عاملی هیچی! و تازه باید جمعه هارم میذاشتم برم پاتلاک و جلسه هفتگی! نه میتونستم به درسام برسم نه به کارم! دغدغه این کارم به بدبختی های دیگه مم اضافه شد همش استرس استرس! اول گفتن مشتری برات جور میکنیم! کودوم مشتری؟ سلف دانشگاه رو حواله من دادن که اصلا خرید نکرد(خود حامی یکی دوبار فروخته بو د به سلف دانشگاه و خواهر مسول دانشگاه)بعد گفتن به اسم دفتر کاری تو میزنیم! فشار پشت فشار کی بیا کلاس بیا فلان! منی که پول انچنانی نداشتم صد و چهل تومن پول محصول دادم! (چهل تومن بدهکارم به حامیم)! حالا مشکل بازار سرد تو اینستا پیج بزن مزدمو فالوو کن روزی ۴۰۰نفر! بعد گروه بزن تلگرام!(گروه نه کانال! چون که اعضا میتونن چت کنن و انتقال حس مثبت کنن) کتاب هایی مثل پنیر مرا چه کسی جا به جا کرده؟ و حکایت دولت و فرزانگی و سی دی راز! چی بگم که خام شدم و فکر کردم میتونم اوضاع مالیمو درست کنم! اوج قصه وقتی شد که من بدبخت سرما خوردم و باید استراحت میکردم ولی ول کن نبودن هی زنگ میزدن که پاشو بیا حالت بهتر میشه! منطقو ببینید خودتون دیه! و اوج دروغ اینجا بود که من با یه میلیون فروش ماهی صد هزار تومن در میارم!(درحالی که لیدرم گف من ماه اول بدون دایرکت یا همون زیر مجموعه با یک میلیون فروش سیصد تومن در اوردم !)صد هزار تومن! حالا هی وسطش سر حامیم میگف بیا کلاس تصاعد درصدی! متد اموزشی مزخرف و دروغ گوویی به مردم! میگفتن لباس فرم بپوشید رسمی برید! هرجا رفتیم با یه بغل کارتن محصول! خودتونو مشاور جا بزنید یه گروه تشکیل دادن هی حرف میزنن هی عدد میدن مثلا واسه ایجاد انگیزش! شعارشونم اینه که هرکی موند و برد! یه کارکر ظرف شویی رستوران رو هم بکنه بیشتر از صد هزار تومن بهش میدن! وقتی هم میگفتم امنیت شغلی نداریم هی میگفتن نه حالا فلانو نه حالا اینجور نیستو! گیریمم من سازمان تشکیل بدم مگه تا کی جون دارم کار کنم؟ خدایی نکرده نتونم دیگه کار کنم از کجا پول گیر بیارم؟ اومدیم و شرکت ورشکسته شد از کجا پولمو بگیرم؟ سابقه کاری چی؟ پس قانون چی میشه؟ مگه بقیه دلشون ثروت نمیخواد؟ مگه فقط ما بلدیم بلند پرواز باشیم؟! میگن همه یه زندگی کارمندی میخوان از کارشون راضی نیستن همش میخوان برن تعطیلات!  ولی یه دولتمند به ندرت میره مرخصی! من از یه پزشک سوال کردم ایشون گفتن وقتی از بدن زیاد کار بکشی سیستم دفاعیش ضعیف میشه حالا هر چه قدم عاشق کارت باشی! بیخود میگن ساعتاش دست خودت نیست به زور هی بیا اینور اونور! همکلاسی که تا دیروز جز یه سلام و علیک و حرفای مختصر حرفی نداشتم چطور شد یهو دلسوزم شد؟! همش هم مثبت اندیشی! به جز  من خیلیا دیگه هم بودن چرا به اونا نگفت؟  همینم ازش پرسیدم گفت هرکسی رو تو این کار نمیارن تو پتانسیل پیشرفت داری! نگو نقشه داشتن کسای ساده مثل منو شناسایی کنن بعد ببرن! اگه خوبه چرا به همه نمیگن؟ خلاصه کلام اینکار  کلاه برداری محضه فقط ازت کار میکشن اخرشم یه چندرغاز میندازن جلوت! اگه خیلی عاشق بازاریابی هستید حداقل یه جا استخدام شید که هم بیمه براتون رد شه هم یه حقوق ثابتی داشته باشید! زمانش مشخص شده باشه نه اینکه در حالت مرگ هم بکشوننت اینور اونور! من به جای سود فقط ضرر ماالی کردم و خودمم شرایط مالی درستی ندارم که هی هردفعه چندرغاز حقوقمو بدم محصول بخرم دوباره بفروشم؟ حالا این شرکت گف نه اینترنتی شما سفارش میزنی بعد پول از مشتری میگیری بعد براش میفرستی( این درست این بخش از بازار سرد بود ولس بازار سردی که توش باید حضوری میرفتی باید محصول همراهت میموند)
یادتون باشه هرکی از هرچی زیاد تعریف کرد یا یهو دلسوزتون شد بهش شک کنید هیچکس دلش به حال شما نمیسوزه!
  • محمد

این قسمت از برنامه حرف حساب که در تاریخ 26 شهریور 1396 بطور زنده از اول سیما پخش شده است، بازاریابی شبکه ای مورد نقد و بررسی گرفته شده است.

بدین وسیله این قسمت از برنامه حرف حساب در اختیار مخاطبین محترم قرار میگیرد:




دریافت
مدت زمان: 10 دقیقه 15 ثانیه 

  • محمد

* این مطلب توسط یکی از مخاطبین سایت ارسال شده است.


دروغ های جلسه ی مشاوره(پرزنت):

1: نتورک یک تجارت الکترونیک هست.

2: بعد از دو الی چارسال به استقلال مالی میرسید.

3: ریسک این کار منفیه.

4: هییییچ واسطه ای تو این فرایند نیست همه حذف میشن.

5: این کار راحتی هست و صددصد فکری.

6: با روزی 4 ساعت راحت میشه انجامش داد کار پاره وقته.

7: شما با خرید محصول چیری از دست نمیدی انگار پولتو ازین جیبت میذاری تو اون جیبت و در ازاش محصولات با کیفیت میخرید.

8: شما محصول با کیفیت میخری با *تخفیف*  😳

9: حمایت صددرصدی وجود داره تو این سیستم 

10: وقتی به یه درآمد رسیدی دیگه هر ماه بیشتر میشه 

11: آموزش های قوی خرده فروشی و راحت بودن فروش محصولات

12: بهتر بودن بازاریاب شبکه ای نسبت به ویزیتور

13: مقایسه بازاریابی شبکه ای با نفت 😳 و برتری دانستن نتورک 

14: یکسان سازی قیمت ها

15: مقایسه ی کارخانه با بازاریابی شبکه ای😳

16: بازاریابی شبکه ای یک اهرم برنده_ برنده ( برد_برد) است. 


....(((تجزیه تحلیل دروغ ها)))....


1:اصلا بازاربابی شبکه ای ربطی به تجارت الکترونیک نداره تمام کار شبکه سازی و جلسات هست و فقط خریدش اینترنتی هست که ماهی ده دقیقه کار اینترنتی داره.

2:خییییلی ها با زمان دو سال سه سال هستن که کشیدن کنار چون به درامد یه تومن هم نرسیدن چه برسه استقلال مالی.

3: این کار ریسک بالایی داره اولا چون تو نمیدونی واقعا در حد این همه سختی هستی یا نه اول روی ساده ی کارو بهت نشون میدن وقتی رفتی جلو تر باید کل زمانتو بذاری و اون موقع شاید بفهمی اصلا اهل این کارا نیستی چون اصل کارو اون موقع فهمیدی، دوم اینکه هر لحظه ممکنه بخاطر شاکی ها قربانی های بسیار زیاد این کار، توسط دولت و مجلس جمع بشه، یا اتفاقات دیگه.

4: میگن تو این سیستم همه واسطه ها حذف میشن اما خود شرکت و بازاریابان دو تا واسطه هستن این وسط.

  • محمد

با توجه به حجم زیاد مخاطبین و درخواست آنها جهت اقدامی قانونی برای مبارزه با شرکتها بازاریابی شبکه ای، شکوائیه ای در سایت «چنج» تنظیم شده است که ضمن برشمردن مشکلات بازاریابی شبکه ای، از مجلس، دولت و قوه قضائیه می خواهد تا این معضل را مورد بررسی قرار دهند.

بدین وسیله از مخاطبین محترم سایت دعوت میشود تا از طریق لینک زیر، این شکوائیه را بصورت الکترونیکی امضا نمایند:


.: لینک انتقال به صفحه شکوائیه :.


نحوه امضای این شکوائیه:

1. از طریق لینک بالا وارد صفحه مورد نظر شوید و شکوائیه را مطالعه فرمائید.

2. در قسمت سمت راست متن شکوائیه میتوانید مشخصات خود را وارد نموده و با کلیک برروی «Sign»، شکوائیه را امضا نمایید (تصویر).


همچنین از شما دعوت میشود تا پیشنهادات و انتقادات خود در این خصوص را از طریق نظرات همین مطلب مطرح فرمایید.

  • محمد

مهران مدیری در برنامه دورهمی با موضوع طمع و وسوسه به نقد شرکتهای بازاریای شبکه ای پرداخته است.

در این برنامه مسائلی مانند زیرشاخه گیری، دروغ پردازی، لیدرپرستی، اغواگری، فالو و... که در شرکتهای بازاریابی شبکه ای رواج دارد، به زبان طنر مورد نقد قرار گرفته است.

این برنامه در تاریخ 24 دی 1394 از شبکه نسیم پخش شده است.

در این مطلب، فیلم این برنامه جهت نمایش و دانلود در اختیار شما قرار میگیرد.

 

 

 

 
مدت زمان: 32 دقیقه 7 ثانیه 
حجم فایل: 62 مگابایت
  • محمد

مطابق قانون سادهٔ عرضه و تقاضا در اقتصاد، زمانی که عرضهٔ یک کالا از تقاضایش پیشی بگیرد تقاضا کاهش می‌یابد. در این نوع بازاریابی نیز پس از اشباع بازار بخاطر افزایش تعداد بازاریاب‌ها و عرضه محصول تقاضا کاهش می‌یابد و با کاهش کشش بازار زمینه برای فروپاشی هرم فراهم می‌شود. البته وقوع این مسئله عموماً آسیبی به لایه‌های اولیهٔ هرم شبکه نمی‌رساند اما افرادی که تازه‌وارد این عرصه شدند را ناکام خواهد گذاشت چراکه سود زیادی به آنها نمی‌رسد. نمونه‌هایی از عدم کسب موفقیت و درآمد معقول در بازاریابی شبکه‌ای:

  • تنها ۱۰ درصد فروشندگان شرکت Amway’s که یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین شرکتهای مبتنی بر بازاریابی در آمریکا و جهان است توانستند درآمدی داشته باشند.
  • از ۳۳۰۰۰ فروشنده مورد بررسی از شرکت Amway’s تنها ۹۰ نفر موفق به کسب درآمد در حد متوسط جامعه شده بودند و ۹۹/۷ درصد توفیقی نداشتند
  • در سال ۲۰۰۷ تنها ۱ درصد از فروشندگان شرکت Mona Vie’s موفق به دریافت سود شده بودند.
  • در سال ۹۸ درآمد سالانه ۹۰ درصد از بازاریاب‌ها در آمریکا از ۵۰۰۰ دلار در سال کمتر بود که با درآمد حداقلی برای زندگی تفاوت فاحشی دارد.
  • در سال ۲۰۱۰ درآمد ۸۴ درصد از فروشندگان شبکه Fortune در آمریکا از ۶۰۰۰ دلار در سال کمتر بود و ۳۰ * درصد کل فروشندگان هیچ درآمدی نداشتند.
  • تنها ۰٫۱۴ درصد از میان ۲٫۷ میلیون فروشنده شرکت Herbalife (از شرکت‌های بزرگ مبتنی بر بازاریابی شبکه‌ای آمریکایی) توانسته‌اند درآمد بالای ۲۰ هزار دلار در سال داشته باشند (این درآمد در آمریکا به مراتب از خط فقر کمتر است!) و ۹۳ درصد از فروشندگان هیچ سودی از محل فروش دریافت نکرده‌اند.

همچنین این شغل همواره با مراجع قانونی و اقتصادی در کشمکش بوده و در برخی کشورها نیز به کلی غیرقانونی است. مطابق اظهارات سازمان تجارت فدرال آمریکا این شرکت‌ها خطرناکند چراکه درصورت فروپاشی هرم به جز افراد اولیهٔ هرم که تعداد قلیلی هستند بقیه دست خالی می‌مانند. این سازمان ضمن اذعان به مشکوک بودن بعضی از این شرکت‌ها توصیه نموده «بهتر است در برنامه‌ای که حقوق شما به جای فروش خودتان به تعداد زیرمجموعه‌های شما بستگی دارد وارد نشوید» بازاریابی شبکه‌ای به حدی از نیل به ثبات و آرامش در دنیای اقتصاد به دور مانده که شرکت Amway’s که از قدیمیهای این عرصه است بعد دهه‌ها فعالیت فراتر از صدمین خرده فروش بزرگ دنیا نرفته.


*منبع

  • محمد

شاید شنیده باشید که این روش یک روش نوین بازاریابی است اما این جمله اصلا صحت ندارد. اولین روش های بازاریابی شبکه ای در سال ۱۹۳۹ توسط Amway’s  امتحان شدند. گرچه بازاریاب های شبکه ای مدام از ناکارآمدی روش بازاریابی کلاسیک و سقوط قریب الوقوع آن حرف می زنند و ادعا می کنند روش بازاریابی شبکه ای به زودی به روش بازاریابی غالب جهان تبدیل خواهد شد اما زورق به گل نشسته بازاریابی شبکه ای در سالهای طولانی راهی به دریای آرامش نیافته است. با گذشت سالها هنوز بزرگترین شرکت های این عرصه از جمله شرکت کذایی Amway’s نتوانسته جایگاهی بزرگتر از صدمین خرده فروش جهان را به دست آورد.

ذات بازاریابی شبکه ای باعث می شود این ماشین زیر وزن خودش له شود. اما چگونه؟

  • محمد

* این مطلب از اینجا اخذ شده است. لطفا تا انتها مطالعه فرمایید.

یکی از مدلهای بازاریابی و تجارت که از سال ۱۳۹۰ وارد ایران نیز شد و حتی جنبه قانونی پیدا کرد، بازاریابی چند سطحی یا شبکه ای بود. مدل فروش بازاریابی شبکه ای که شباهت هایی به مدل های شرکت های هرمی داشت مورد بحث و مناقشات فراوانی بود و عده ای نیز با هدف کسب درآمد فراوان به این کسب و کار وارد شدند اما بازاریابی شبکه ای چیست؟ چگونه کسب درآمد می کند و مسائل قانونی و شرعی پیرامون آن به چه صورت است؟ برای یافتن پاسخ سوالات بالا در ادامه با ما همراه باشید.

  • محمد

این مستند توسط گروه سیاسی شبکه خبر تهیه شده و در قالب چهار قسمت در اختیار شما قرار میگیرد.

 

قسمت اول:

 


دریافت
مدت زمان: 13 دقیقه 28 ثانیه 



قسمت دوم:

 


دریافت
مدت زمان: 14 دقیقه 10 ثانیه 



قسمت سوم:
 
نمایش و دریافت
حجم: 50.7 مگابایت
توضیحات: مستند ثروت خیالی 3


قسمت چهارم:
 
نمایش و دریافت
حجم: 49.8 مگابایت
توضیحات: مستند ثروت خیالی 4
  • محمد
اولش از اونجا آعاز شد که کتابهایی مثل سیر تا پیاز در اختیارش گذاشتن و سی دی هایی که روشهای پولدارشدن بود
اومده بودن مقدس مابانه ش هم کرده بودن که هر چه بیشترپول در بیاری بیشتر صدقه میدی بیشتر می تونی به دیگران کمک کنی و نیکی در گردشست 
مخ بچه مو زدن بچم هم مخ بچه های مردمو می زنه دسترنج عده کثیری میره توجیب یه اقلیت ناچیزی و این ماجرا شد یه دروغ و عمیقا به یک دروغگو مبدلش کردن که حتی به من مادر به دستهای تاول زده و پینه بسته پدرش دروغ گفت دانشگاه میره سرکلاس میره امتحاناشو خوب میده پولای ما را می گرفت خرج این شرکت خیر ندیده **** *** می کرد ولی بعد در جریان قرارگرفتیم که دانشگاه را رها کرده چون غرق این کارشده بود همه وقتش پرشده بود که حتی اگه بخواست بخونه هم نمی تونست همه چیزاین شرکت با دروغ شروع میشه دروغ گفت به ما چون می خواست پول دربیاره وچون دروغ گفت عواطف انسانیشو ازدست داد وحتی تلفن های من مادر را جواب نمیده سراغ خواهر و برادر کوچکتر از خودش را نمی گیره من اجازه نمیدم یه قرون از پولشو تواین خونه سرسفره من بیاره !فقط استثماره!
هرچی پول ازاین شرکت می گیره دوباره دو برابرشو باید بابت سیمینار و تبلیغات برای عضوگیری بیشتر هزینه کنه و در واقع دوباره این پولا با سود بیشتری میره توجیب آقای **** *** ،دروغ بزرگی که حتی روابط این آدما را ناپاک می کنه و از لحاظ اخلاقی همه جوره فاسدشون می کنه چون ریشه همه بدیها دروغه و این ثابت شده و یه تجربه هست. 
دخترخانم آقا پسر باور کن لقمه حلال همون دو تومن پولی که داری که توش راستیه و صداقت ارزشش خیلی بیشتر از پوله و باید بگم این فقط یه توهمه با همین کتابا و سی دی ها شستشو مغزیش کردن خیلی هوشیار باشید!
وقتی متوجه شدم تذکر دادم بهش ولی اینقد گوششو پر کرده بودن که حتی بخاطر تذکرات ما سالی فقط یه بار یا دو بار به خونه سرمی زنه من مادر تاساعت 3شب بخاطر آرزوهایی که برای بچم داشتم گریه کردم بچه مو ازم گرفتن باباش تاصبح تو خونه قدم می زد و با خودش حرف می زد. ته این شغل این دردهایی است که من مادر و پدرش باهاش درگیریم و چشیدیم اگه نبود شستشو مغزی این آقایون، بچم یه رشته بسیار عالی بود آینده خوبی داشت شغل خوب با درآمد خوبی می تونست  داشته باشه تو این چند ترم هیچی واسش کم نذاشتیم هر چقد می خواست همه امکانات ماشین دست دوم خریدیم گذاشتیم زیر پاش تا نخواد پیاده بره دانشگاه ،چون دانشگاه تا محل سکونتش دور بود خونه رهن کردیم گفتیم راحت تر درس بخونه و فکرش آزاد باشه و فقط با یه نفر همخوابگاهی بود ولی ازاقبال بد ما اون **** ***ی بود و مخشو زد حالا نفس میکشه و حرفش فقط پوله.
گفتم مادر اگه پول واسه من و بابات بود ما اینقد هزینه نمی کردیم واست ما می خواستیم تو درس بخونی و دانشگاتو تموم کنی ، رشته ات رشته خوبیه آینده خوبی داره موقعیت اجتماعی بهتری داره چرا باید اینو جایگزینی فروش چند تا محصول آرایشی وبهداشتی **** *** کنی که فقط یه فروشنده بشی حتی پولی که ازدسترنج دیگرانی که اکثریتن بدست بیاری خیر توش نیست جوونیت و وقتتو هدرنده ولی یه تکه یخ خالی از احساس.
  • محمد

* منبع این مطلب


آیت الله مکارم شیرازی:

بحث درباره ی شبکه های بازاریابی یا بازاریابی شبکه ای به اتمام رسید. اکنون جمع بندی نهایی در این باره را که در 8 نکته خلاصه و جمع بندی شده است بیان می کنیم:

نکته اول: اساس تمام بازاریابی های شبکه ای و هرمی یکی است و همه آنها روی هرم دور می زند.

همگی از خاصیت اعداد تصاعدی و اشکال هرمی استفاده می کنند، و اگر تفاوتی وجود دارد در مسائل حاشیه ای است و غیر مربوط به ماهیت آنها.

نکته دوم: مشتری های این بازار غالباً کالا را بر اساس نیاز خود خریداری نمی کنند بلکه برای این است که در صف بازاریاب ها قرار گیرند و سود های کلان ببرند؛ در واقع همه فروشنده اند نه خریدار.

نکته سوم: این بازاریابی ها هزاران هزار نیروی جوان را از کارهای تولیدی و حتی تحصیل به بیراهه می کشاند و تبدیل به یک واسطه ی حقیر مصرف گرا می کند.

نکته چهارم: منابع آماری معروف خارجی و داخلی نشان می دهد که تنها عدد کمی از آنها سود کلانی می برند و اکثریت قاطع که گاه تا 99% پیش می رود محروم ها و ناکام ها هستند.

نکته پنجم: این کار قطعاً مصداق «اکل مال به باطل» است و توجیهاتی که برای آن مطرح می کنند واقعیت ندارد و شبیه توجیهات و حیله های رباخواران است.

بعضی آن را شبیه نوعی بخت آزمایی و قمار می­دانند؛ ولی ما می­گوییم قماری است که چند قمارباز حرفه ای در برابر عده ی کثیری قمارباز ناشی قرار دارند.

آنهایی که در رأس هرم هستند مثل قمار بازهای حرفه ای اند و آنهایی که در انتهای هرم هستند همچون قمارباز های ناشی.

نکته ششم: اگر دلیلی بر حرمت آن نباشد جز اینکه سبب ضرر و زیان گروه زیادی می­شود کافی است و حکومت اسلامی باید جلوی آن را بگیرد.

نکته هفتم: جالب اینکه به تصدیق محققان، اداره کنندگان بازاریابی شبکه ای غالباً همان هرمی ها و گلدکوئیستی ها هستند.

نکته هشتم: متاسفانه اخیراً اطلاعات نادرستی به شورای محترم نگهبان داده اند و فتوا بر جواز گرفته اند و وزارت صنایع و معادن به آن دامن می زند به دلایلی که روشن است و مخفی نیست.


تاریخ انتشار: « 1395/11/05 »

  • محمد