نتورک مارکتینگ یعنی زندگی در رویا
گزارش تحلیلی آفتاب یزد درباره اشتیاق جوانان به بازاریابی شبکه ای
آفتاب یزد-گروه اجتماعی: شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که به تازگی یکی از دوستان یا آشنایان قدیمیکه خیلی وقت است از آن خبری ندارید ناگهان به طور اتفاقی با شما تماس بگیرد و بگوید که دلتنگ است و دوست دارد هر چه زودتر با شما قراری بگذارد و شما را ببیند؛ مطمئن باشید در چنین شرایطی حتما پای یکی از شرکتهای بازاریابی شبکهای در میان است! سرشاخههای این شرکتها به عضو جدیدی که وارد میشود تکلیف میکنند که اسم تمام افرادی را که میشناسند و حتی تا حالا یک بار هم آنها را دیدهاند لیست کنند و بعد هم تک به تک با آنها تماس بگیرند و به همراه لیدر به دیدار او بروند تا او را برای کار دعوت کنند و در واقع عضوگیری کنند! این ابتداییترین کار هر شخص تازهواردی است که به یک شرکت بازاریابی شبکهای وارد میشود؛ اما به همین جا ختم نمیشود چرا که شما هر شخصی را که دعوت میکنید باید بارها و بارها پیگیری کنید و در گوشش از مزایای این شغل بخوانید تا بتوانید او را جذب کنید و شاید این سختترین مرحله کاری هر عضو باشد! اما در رابطه با کار این شرکتها همچنان با ابهاماتی روبهرو هستیم که باید مورد بررسی قرار بگیرد، مخصوصا که باز هم گفته میشود پای شرکتهای هرمی به میان آمده! باید بررسی شود که فرق بین شرکتهای هرمی و بازاریابی شبکه ای چیست؟ چرا جوانان به این کار اشتیاق نشان میدهند و اینکه این نوع اشتغال چه آسیبهایی را به همراه دارد؟
فرق شرکتهای هرمی و شرکتهای بازاریابی شبکهای چیست؟
عضوگیری شبکهای اولین چیزی را که در ذهن هر کس زنده میکند شرکتهای هرمی و گلدکوئست است که کلاهبرداریهای میلیاردی در آنها صورت گرفت و خیلیها از این طریق به خاک سیاه نشستند، اما چند سالی است که شرکتهایی با عنوان بازاریابی شبکهای، با همان روند کاری در کشور فعال هستند؛ سوالی که مطرح است این است که فرق بین این شرکتها با شرکتهای هرمی و گلدکوئست چیست؟ شاید بزرگترین فرق بین این شرکتها با گلدکوئست در ارائه جنس خلاصه شود، در گلدکوئست هیچ جنس واقعی وجود نداشت و تنها پول افراد دست به دست میشد، به همین دلیل هم عضوهای مجموعه تنها با عضوگیری میتوانستند به درآمد برسند، در واقع کسی را بدبخت میکردند تا خودشان به درآمد برسند و در این بین کسانی که سرشاخه قرار داشتند بیشترین پول را دریافت میکردند چرا که از هر عضوی که وارد مجموعه میشد و پولی پرداخت میکرد درصدی به این افراد تعلق میگرفت. در شرکتهای بازاریابی شبکهای هم ماجرا به همین منوال اما به شکل دیگری است. اکثر این شرکتها جنسهایی برای فروش دارند، در واقع از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد در فروشگاههای اینترنتی این شرکتها به فروش میرسد. افرادی که عضو این شرکت میشوند باید ماهیانه مبلغی را خرید کنند، این خریدها معمولا ازخرید ماهانه خانه شروع میشود و تا سفارش برای دوست و آشنا و حتی خرید و فروش اجناس از طریق صفحات اینستاگرامی ادامه پیدا میکند، هر چه که هست این است که شما مبلغی را خرید میکنید از این مقدار مبلغی به عنوان سود به شما تعلق میگیرد حالا هر چه مقدار خرید بیشتر باشد مبلغ سود هم بیشتر خواهد بود و از طرف دیگر هم در صورت داشتن زیرمجموعه مبلغی از فروش هر عضو زیرمجموعه به عنوان سود به شما تعلق میگیرد!
شاید شما هم با کسانی روبهرو شده باشید که از طریق همین بازاریابیهای شبکهای به مبالغ زیادی پول رسیدهاند و حالا به قول نتورکرها اکانت بالای 20 میلیون داشته باشند، یعنی ماهانه بالای 20 میلیون تومان پول دریافت کنند اما موضوع این است که آیا همه افرادی که وارد نتورک میشوند به چنین جایگاهی خواهند رسید؟ قطعا نه! چرا که معمولا لیدرهای رده بالا با داشتن بیشتر از 500 نفر زیرمجموعه میتوانند به چنین درآمدی برسند و این شانس در خانه هر کس را در نتورک نخواهد زد! اما سوالی که مطرح میشود این است که پس چطور برخی افراد با وجود نداشتن درآمد سالها در این شغل میمانند؟
نتورک برای شما رویا میسازد!
نتورک برای شما رویاهای داشتن خانه چند صدمیلیونی در بالاشهر، ماشینهای چند میلیاردی و ویلا و غیره را میسازد و با نشان دادن سرشاخههایی که به مبالغ بالا رسیدهاند این رویا را برای شما قابل دسترسی جلوه میدهد، سرشاخهها برای اینکه بتوانند درآمدشان را حفظ کنند یا افزایش دهند به حضور بیشتر عضوهای جدید نیاز دارند و بنابراین با برپایی سمینارها و جلساتی انرژیتیک سعی میکنند که از موفقیتهایشان بگویند تا افراد بیشتری به نتورک جذب شوند و درآمد آنها افزایش یابد! رویای رسیدن به تمام چیزهایی که در ضمیر ناخودآگاه هر انسانی میل به آن وجود دارد سبب میشود که افرادی سالها در این حرفه باقی بمانند و افراد دیگری را هم به این کار دعوت کنند، هر وقت که حس ناامیدی در یکی از عضوها پدیدار شود به سرعت لیدر مجموعه به کمک او میآید تا حس ناامیدی را از او دور کند، رویاهایش را برایش بار دیگر ترسیم کند و او را به سمت تلاش بیشتر برای فروش محصول یا عضوگیری سوق دهد! این دقیقا کاری است که برای هر نتورکر تعریف شده است اما اگر کسی در این کار شکست بخورد چه اتفاقی برای او خواهد افتاد؟
نتورک مارکتینگ یعنی زندگی در رویا
واقعیت این است که همه دوست دارند یک شبه راه صدساله را بروند و به همه آنچه که میخواهند داشته باشند، خیلی زود برسند اما این موضوع به واسطه نتورکمارکتینگ برای چند درصد از افراد میسر میشود؟ واقعیت این است که آمار نشان میدهد بیش از 90 درصد افرادی که وارد نتورکمارکتینگ میشوند سرخورده و پشیمان از این چرخه خارج میشوند و به طور کلی دور همه شغلهای مربوط به بازاریابی را خط میکشند!
شادان کریمی، جامعهشناس و پژوهشگر اجتماعی در رابطه با سرخوردگی بعد از کار در نتورک مارکتینگ میگوید: «فکر کنید همه آنچه را که سالها در آرزوی آن هستید روبهروی شما قرار دهند و بگویند اگر ظرف یکسال تلاش کنید به همه اینها میرسید، هر روز رویایتان را برایتان ملموستر کنند و افرادی را با شما آشنا کنند که از جایگاه شما شروع کردهاند و حالا یکی از میلیونرها هستند، هر کسی با چنین چیزی روبهرو شود شب و روزش را به هم میدوزد تا به جایگاهی که میخواهد برسد اما واقعیت این است که این اتفاق ممکن است برای افرادی به تعداد انگشتهای دست رخ دهد! افرادی که شانس و اقبال با آنها یار بوده و حالا جزو سرشاخهها قرار گرفتهاند! عضوهای دیگر تازه بعد از گذشت چند وقت متوجه میشوند که کار آنها هیچ ماحصلی ندارد و در واقع دویدن روی یخ است! این افراد معمولا سرخورده میشوند و مشکل اساسی را در خودشان میبینند چرا که فکر میکنند همه به آنچه که میخواستند رسیدهاند و او تنها کسی بوده که نتوانسته به آنچه میخواهد برسد! این افراد معمولا سرخورده و گوشهگیر میشوند و خیلی طول میکشد تا بخواهند به صورت معمولی سر یک کار عادی بروند و به زندگی نرمال برگردند! در واقع نتورکمارکتینگ یعنی زندگی در رویا و وقتی فردی که مدتی در رویا زندگی کرده پایش به زمین میرسد تازه متوجه اطرافش میشود و همین موضوع هم او را سرخورده میکند!»
او در ادامه تاکید کرد: « در برخی از موارد هم با کسانی روبهرو میشویم که تا فاصله کوتاهی از رویایشان هم رفتهاند اما به یکباره همه چیز از بین رفته است. این افراد کسانی بودهاند که زیرمجموعه جمع کردهاند اما به هر دلیل ناگهان به قول خودشان با ریزش در مجموعه روبهرو شدهاند یعنی زیر مجموعههای خود را از دست دادهاند! این افراد بیش از دسته قبلی خود را سرزنش میکنند چرا که احساس میکنند خودشان همه تلاشهایشان را با دست خودشان به باد دادهاند!»
ذهن را شستوشو میدهند
او درباره اشتیاق جوانان به این کار میگوید: « همه دوست دارند به پول و ماشین و ویلا برسند، با پژوهش در خصوص بازاریابی شبکهای میتوان به این موضوع رسید که اعضای این شرکت معمولا روی افرادی که از وضع مالی خوبی برخوردار نیستند سرمایهگذاری میکنند و آنها را به کار میگیرند، در واقع از شرایط آنها سوءاستفاده میکنند و ذهنشان را برای رسیدن به درآمد خوب شستوشو میدهند، ما در این شرکتها با کسانی روبهرو شدهایم که حتی فرش زیر پایشان را هم فروختهاند تا در شرکت سرمایهگذاری کنند بلکه به درآمد چند دهمیلیو نی برسند در آخر هم با همه فشارها و سرخوردگیها همه آنچه را هم که داشتند از دست دادهاند! جوانان ما نباید فراموش کنند که اندازه انگشتان دست کسانی هستند که در این کار موفق میشوند!»
* لینک به فرمت PDF این خبر.
* دریافت فایل از همین پایگاه.