اتحاد شرکت هرمی کوییست با عرفان حلقه
دوشنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۳، ۰۹:۳۹ ق.ظ
بر اساس تعریف، قانون، شرکتهای هرمی را شرکتهایی عنوان کردهاست، که بنای آنها بر جذب افراد و انسانها باشد. یعنی پورسانتی بر اساس تعداد افرادی که جذب شده اند، میپردازند. این مشخصه خاص شرکتهای هرمی است.

گروه اقتصادی برهان؛ شرکت های هرمی فرقه ای کوییست به عنوان بزرگترین شرکت هرمی فعال در ایران در طول 10 سال اخیر با دروغ گویی و بهره گیری از تبلیغات فریبنده توانسته است تعداد قابل ملاحظهایی از جوانان بیکار و حتی شاغل و به خصوص دانشجویان و شهرستانیهای جویای کار را به عضویت فرقهای خود درآورد.این شرکت بیش از 5/4 میلیون نفر از جمعیت فعال ایران را آلوده فعالیت نا سالم خود ساخته و بالغ بر 8 هزار میلیارد تومان از سرمایه های ایران را از کشور خارج کرده است.نکته قابل تامل در این میان شباهت های ناگزیری است که میان این شرکت هرمی فرقه ای با عرفان حلقه وجود دارد که همگی در راستای کسب منافع صهیونیسم بین المللی است.
یکی از فرقههای بزرگ عرفان کهکشانی که متأسفانه با مجوز رسمی وزارت ارشاد در ایران مشغول به فعالیت است، مکتبی است به نام عرفان کیهانی یا عرفان حلقه که نوعی مرجعگرایی کیهانی در این مسلک الحادی بروز نموده است. البته جهت بومی سازی و ایجاد پوشش ظاهری با عناوین رحمانیت عام الهی عجین گشته است و تا حدی جلو رفته که در اکثر استانهای کشور دارای دفتر بوده و کلاسهای آن در شهرهای مختلف برگزار میشود. طبق بررسیهای انجام شده، این فرقه در 10 نقطه از دنیا مانند آلمان، ترکیه و مالزی و ... دفتر نمایندگی دارد.
آنچه در این مسلک الحادی بیان میشود دارای شاخصهای است که الحاد آن بسیار مستتر میباشد و از همین روست که در ادامه نوعی تلفیق با اهداف صهیونیسم در آن مشاهده میشود. در این میان، شرکت هرمی فرقهای کوئست، با شعار کمک به بشریت و حل مشکلات اقتصادی جوامع در عصری که چپاول و شعار توسعهی غربی نیاز مالی را در تمام کشورهای در حال توسعه به عنوان یک اصل، متوهم کرده با یک ساختار اقتصادیِ هرمی پا به عرصهای نهاد که هرچند جملات ارزشی و مردمی کمک به همنوعان پوشش اصلی این اهداف در نظر گرفته شده بود اما هر آنچه در اهداف و گزارههای جذب افراد در این شبکه مشاهده میشود چیزی جز هدفگرایی مطلق در جهت رسیدن افراد به مطامع دنیاطلبانهی افراطی خویش نیست و اگر از نوعدوستی نیز کلامی به میان میآید در جهت ارضای حسی است که فرد خود را بازدارندهی معنویت نبیند.
حرارت و اشتیاق سوزانندهای که در فعالان کوئست وجود دارد همان تجمل تبلیغ شده در رسانههای غربی و الگوهای داخل شبکه است، این معنا و مفهوم توسط آموزشهای کیهانی به شدت تقویت شده تبدیل به یک مسلک و رویهی ذهنی میشود. آنجا که فرد به علت مشکلات بسیار برای وصول به اهدافش دچار چالش میشود؛ آنجا که هرم کوئست فقط میتواند جوابگوی مطامع بالاسری باشد، همان منش و دیدگاه عرفان کهکشانی است که به فرد میگوید مشکل از درون توست و تو خود را اصلاح نما تا به اهدافت برسی و این به معنی ایجاد چالشی درونی است که فرد را مجاب میکند در شبکه باقی مانده و خود را به اهداف سوزانندهای که به آنها متعهد شده، برساند.
آنجا که به فرد مینمایاند که طبق این قاعدهی جهانی و کائناتی مرجع تمام آنچه وجود دارد خود تو هستی و کیهان و کائنات از درون تو دستور میگیرند. فرد در یک سیکل تربیتی و روانی خود را باعث هر آنچه هست و کائنات را مرجع حیات و خوشبختی خود مییابد تا هر آینه کوئست از هر عیب و نقصی مبرا شده و توقفی در توسعهی هرم انسانی او ایجاد نشود و در ادامه به دنبال این توسعه، تفکر الحادی کیهانی نیز توسعه یابد.
از آنجایی که رسالت صهیونیسم تزلزل در اهداف گوناگون و حتی حذف خدای ایشان است و با توجه به توطئههای گوناگون همچون تبلیغ سکولاریسم و پولورالیسم دینی، مهمترین حربه برای این تغییر، ایجاد ادیان جایگزین میباشد.پس از کابالا که به دلیل ریشههای شیطانپرستی حتی با حضور و اقبال ستارههای هالیوود در شرق توفیقی نیافت، صهیونسم با دامن زدن و توسعهی عرفان کهکشانی که گزارههای آن با ادیان اساطیری، هندو، بودا و اوپانیشادها همگونی دارد سعی در جایگزینی و توسعهی این مسلک در شرق نموده است که از آن جمله میتوان به چاپ، تکثیر و آموزش این نوع تفکر در قالب فیلم «راز» و کتابهایی همچون «حکایت و راز شاد زیستن» و صدها عنوان کتاب در پوشش روانشناسی موفقیت، نام برد.
گمان میرود هر آنچه در چند سال اخیر به عنوان سمینار موفقّیت و کتب روانشناسی موفقیت ـ یا فیلم راز که اتکای آن ضمیر، ذهن، روان و کائنات میباشد، ـ منتشر شده یا در جهت تبلیغ این مسلک الحادی بوده و یا مقوّم آن و نمیتوان این هجمهی همه جانبه را یک اتفاق ساده فرض نمود. هرچند گزارههای عرفان کیهانی که هم اکنون در ایران به صورتهای گوناگون و در پیچیدهترین حالت در فعالیتهای هرمی مشاهده میشود به صورت بومی شده و به ظاهر منطبق با اسلام در حال گسترش است و اساساً این تفکر به گونهای است که جز الحاد و اومانیسم عرفانی، چیز دیگری را دامن نمیزند.
«توجه به خصوصیات و خلق و خوی مردمی که شما در ممالکشان زندگی و فعالیت میکنید، اهمیت بسیار زیادی در اجرا و پیاده سازی برنامههایتان دارد. تا زمانی که افراد جوامع مختلف، مطابق الگو و انگارههای تربیتی ما دوباره تربیت نشوند، نمیتوانیم برنامههایمان را در اینگونه جوامع مطابق با روشی کلی و یکسان پیاده کنیم؛ اما اگر برنامهها را محتاطانه و همراه با آموزش آغاز کنیم میتوانیم در کمتر از یک دهه، منش، خلق و خوی سرسختترین افراد را تغییر داده و آنها را مانند افرادی که از پیش مطیع ساختهایم، زیر سلطهی خویش درآوریم.»
این جملات بخشی از پروتکل 9، علمای صهیونی است که سالها پیش نگاشته شده است. همانگونه که در نگاه اول هم مشهود است پیاده کردن چنین اهداف شیطانی آن هم در مقیاس جهانی به هیچ عنوان کار راحتی نیست و با موانع بسیاری روبهروست. از آنجا که مهمترین هدف صهیونیسم حکومت بر مردم دنیا و تحت کنترل درآوردن آنهاست و از طرفی روح آزادیخواه هر انسانی جز با حکمرانی ذات اقدس اله سازگاری ندارد. به جرأت میتوان گفت بزرگترین مانع صهیونیست، آموزهها و انگارههای دینی مردم در سراسر دنیاست.
بدون هیچ توضیحی کاملاً مشخص است که اسلام به دلیل داشتن کاملترین آموزههای الهی، امروز به عنوان جدیترین مانع صهیونیسم به شمار میرود که اوج آن در ایران اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پدیدار گشته، با توجه به اینکه نیاز به دین و داشتن معبود، یک نیاز عمیق درونی هر انسانی است، هر حکومتی تا برای این نیاز پاسخی برای تودهی مردم نداشته باشد، قادر نخواهد بود بر آحاد مردم حکومت کند.
«باز تعریف از مفاهیم اساسی دین در اذهان مردم» جزءلاینفک برنامههای صهیونیسم در رسیدن به حکومت جهانی بوده و خواهد بود. یقیناً این باز تعریف باید به گونهایی همه پسند باشد به طوری که سختیهای دین را نداشته و از طرفی فرد را از لحاظ مادی و روانی آنگونه تأمین کند که دیگر دلیلی برای بازگشت به دین اصیل خویش نیابد! این راهحل را سالها پیش بتپرستان مشرق زمین یافتهاند...!
در این میان با توجه به پیشینهی ایجاد ادیان دروغین توسط امپریالیسم جهانی و به خصوص صهیونیسم، جدیدترین آموزههایی که در حال حاضر در اقصی نقاط جهان پس از کابالا – که همان عرفان یهود میباشد – مطرح است، عرفان کهکشانی است. توضیحاتی که در ادامه مطرح میشود همگونی و همسانی مفاهیمی را مدنظر قرار میدهد که دشمن قسم خوردهی اسلام و بشریت، جهت از هم گسیختگی افکار و اذهان جوانان از آن استفاده مینماید.
فصل مشترک و نقطهی انطباق کوئست با عرفان کیهانی و آنچه هرم اقتصادی کوئست را به الحاد صهیونیستی متصل میکند نیاز نسل جوان به سعادت و خوشبختی متوهم شده و تبلیغ شدهی غربی است که هر آینه بر طبل دنیاگرایی میکوبد. آنچه فصل انطباق این دو امر میباشد، نقیصهی هرم است. آنجا که فرد نمیتواند از این ابزار استفاده کند تا به آرزوهایش برسد و مأیوس میشود، بینش کیهانی مقابل دیدگان او قرار میگیرد و شعار «فرمانبردارم سرورم» از کائنات او را سرمست مینماید، لذا گزارههای عرفان کهکشانی از همان ابتدای تکثیر هرم برای افراد به عنوان یک نگرش و باور جمعی تبلیغ میگردد تا همواره هیچ ایراد و نقیصهای به کوئست که ابزار و بستر تکثیر این الحاد است، وارد نشود. بدین ترتیب هر ایراد و عدم موفقیت از خود فرد است و کائنات همواره از ذهن فرد دستور میگیرند و معنی این که «اگر میخواهی به سعادت برسی ذهن و باور خود به کائنات را بالا ببر تا آنها فرمانبردار تو شوند.» فرد در یک دور باطل قرار گرفته، هر روز چیزی جز الحاد کهکشانی را زمزمه نمیکند.
این دور به تکثیری دامن میزند که جز تزلزل در باورهای دینی چیزی به همراه ندارد و این همان هدف صهیونیسم است و در این جایگزینی که فرد رجوع کائنات را جایگزین رجوع به خداوند میکند الحادی پدید میآید که باعث تقدس کوئستی میشود که منادی کائنات مقدس است. بدینگونه نسل جوان مورد حملهی صهیونیسم در لایههای پنهانی جنگ نرم قرار گرفتهاند./انتهای متن/
(برگرفته از پایگاه تحلیلی - تبیینی برهان)