* این مطلب توسط یکی از مخاطبین وبلاگ به نام «amin» نگاتشه شده و با اندکی تصرف و تلخیص در اختیار شما قرار گرفته است.
سلام
صحبتم شاید خیلی طولانی باشه ولی مطمئنم به درد خیلی از دوستانی که تازه با کار آشنا شدن و دارن دربارش تحقیق میکنن میخوره...
اواخر شهریور بود که دوستم تماس گرفت ( دوستی که دو سه سالی بود ازش خبری نبود و چندباریم که من قبلا بهش زنگ زده بودم ، جوابمو نمیداد...) و گفت کجایی چیکار میکنی منم گفتم بیکارم چطور ؟ گفت یه کاری برات سراغ دارم با درامد عالی خودمم تازه شروعش کردم پرسیدم ازش که کار چیه گفت نمیتونم توضیح بدم اگر میخوام درباره کار بدونم باید برام وقت بگیره و برم شرکت، گفتم من که بیکارم باشه وقت بگیر بریم خلاصه رفتم رسیدم به آدرسی که داده بود و دیدم اسم شرکت بازاریابان ....... گفتم من از بازاریابی خوشم نمیاد گفت این کار با بازاریابی فرق داره حالا بیا برات توضیح میدن خلاصه رفتیم نشستیم تا آقایان یکی یکی اومدن و توضیحاتشونو دادن. یکیشون که خیلی بچه های شرکت روش حساب میکردن ( بعدا فهمیدم) اومد برا فالو خیلی خوب حرف میزد خیلی اما خوب حرف زدن با حرف خوب زدن خیلی فرق داره... اگه ادم ساده و زود باوری باشی زود حرفاشو باور میکردی اما شکر خدا من اطلاعاتم خیلی خوب بود و درست و غلط حرفاشو خوب تشخیص میدادم
برگشتم خونه دربارش با پدرم صحبت کردم و از قانونی بودن کار براش گفتم و گفتم که این شرکت با شرکت های هرمی فرق داره شکر خدا پدرم ادم منطقی هست و گفت که من چیز زیادی درباره این شرکت ها نمیدونم اما حس خوبی نسبت به این جور فعالیت ها ندارم گفتم حالا بیشتر تحقیق میکنم تا ببینم چی میشه
اصلا دلم نبود همچین شرکتی کار کنم ، حس بدی نسبت به این کار داشتم...
اون روزا برام داشت یه استخدامی جور میشد و خیلی امیدوار بودم بهش چون براش خیلی زحمت کشیده بودم و میدونستم که حتما قبولم. خلاصه فرداش اومدن پیگیری که ببینن چیکار کردم و منم گفتم حس خوبی ندارم و از کار خوشم نمیاد خب متاسفانه جوری ادمو فالو میکنن و عملیات روانی رو ادم انجام میدن که نمیتونی نه بیاری. قبول کردم که یه جلسه هفتگی که جمعه صبح داشتن برم و وقتی که رفتم ی سری حرفایی که روش حسابی کار شده بود و شدیدا میرفت تو ذهن و اثرشو میزاشت گفته میشد مثل: حقتو باید از زندگی بگیری، تو اشرف مخلوقاتی باید بهترین زندگی رو داشته باشی، پدر مادرت تا کی باید کار کنن، تو فقر هیچ شرافتی نیست، خدا ادمای پولدارو به خانه خودش دعوت میکنه و با ادمای فقیر بیچاره کاری نداره و کلی از این حرفا .................
تحت تاثیر قرار گرفتم و گفتم که باشه اما پول ندارم که خرید بزنم گفتن برات درستش میکنیم ( فکر میکردم انقدر معرفت دارن که میخوان قرض بدن) گفتم چطوری؟ قرض میدی؟ گفت نه روابط مالی بین افراد شرکت ممنوعه، بهت راهکار میدیم خودت از اطرافیانت قرض کنی......... یه نمونشو گفت که دیدم با این کار فقط آبروی خودمو میبرم و شدیدا مخالفت کردم و گفتم سعی میکنم جور کنم و خبر میدم خلاصه اومدم خونه و یه سرچی تو نت کردم و دیدم بلهههه همه مراجع کار رو حرام میدونن و بعضی هاشونم گفتن که باید شورای نگهبان و مجلس تایید کنه و بازم گشتم دیدم هیچکدوم تایید نکردن پس حرامه ، فرداش دوستم زنگ زد ک چیکار کردی گفتم اقا من نیستم حرامه کلی حرف زد که نه حرام نیست و اگه حرام بود مجوزنمیدادن و .... گفت یه بار دیگه بیا شرکت با کلی اصرار قبول کردم و رفتم و یکی از افرادشون که تو مشکلات شرعی تخصص داشت اومد برام صحبت کرد و یه سری کلیات و جزئیات رو برام باز کرد و طبق گفته هاش در این شرایط کار حلاله و مراجع درباره کار نمیدونن و فکر میکنن که مثل شرکتای هرمیه و به این خاطر حرامش کردن.
واقعا نمیدونستم چیکار کنم و درست و غلط رو تشخیص بدم ، به پدرم گفتم برام استخاره بگیره ( استخاره هاشو خیلی قبول دارم) و خوشبختانه خیلی بد اومد و رک گفتم به دوستم که استخاره کردم بد اومده و به هیچ وجه نمیام لطفا دیگه اصرار نکن ...
از دستش راحت شده بودم و دنبال کارای استخدامیم بودم و متاسفانه بعد از یکی دوماه که از روال کار میگذشت گفتن به خاطر فلان مشکلی که هست رد میشی...
خیلی ناراحت و افسرده بودم چون اون مشکل واقعا مشکلی نبود که باعث قبول نشدنم بشه و دوما من برا اون کار خیلی زحمت و تلاش کرده بودم و حقم بود که توی ازمون دومی و اصلیش شرکت کنم و ثابت کنم که میتونم قبول شم خلاصه هرکاری کردم نشد که نشد.... تو اون روزا از طریق یکی از دوستام به کاری دعوت شدم وقتی رفتم دیدم بله بازم همون شرکت اما خب اینبار یه تیم دیگه منم کل قضیه رو براش تعریف کردم و گفت که مراجع حلال کردن و شورای نگهبان هم تایید کرده گفتم که مدرک میخوام ، برام چندتا عکس از استفتاء مراجع فرستاد و یه سایتی که نشون میداد شورای نگهبان تایید کرده ( بعدا فهمیدم اون سایت مربوط به یه چیز دیگه بوده) خلاصه قبول کردم و رفتم که آموزشام شروع بشه اما هنوز ثبت نزده بودم تا اینکه دوستمو تو شرکت دیدم که بار اول دعوتم کرده بود و بهم گفت چون من اول دعوتت کردم باید بیای با من کار کنی منم به دوست دومیم گفتم و اون هم پسر با معرفتی بود و قبول کرد...
خلاصه گوشیمو فروختم و ثبت فاکتورمو زدم وآموزشامو شروع کردم، توی آموزشا چیزایی میبینین و بهتون میگن که با عقل جور در نمیاد مثلا: احمقانه مثبت باش، این کار غیر منطقیه و توی این کار باید غیر منطقی باشی، خیلیا مخالف این کارن بیرون و تو نباید به حرفشون گوش بدی در گذشته هر وقت چیز جدید میومد تو جامعه مردم مخالفت میکردن و مراجع حرام میکردن چون نمیفهمن و کلی ازاین حرفها که خیلی از دوستان میدونن....
خلاصه اموزشا یه هفته ای طول کشید و جنس ما هنوز نرسیده بود و به من گفتن که دعوتی بزار ، گفتم مگه نگفتین که باید خودت اول مصرف کننده باشی و جنسای شرکت رو تایید کنی و ببینی کیفیتشون خوبه بعد به کسای دیگه معرفی کنی ؟
گفتن که ما توی پرزنت اینطوری میگیم اما خیالت راحت کیفیت محصولات خوبه خلاصه ما هم قبول کردیم و شروع کردیم به دعوتی گذاشتن. میگفتن که از عزیزات دعوت به کار کن ( بعدا فهمیدم که میخوان هرکسی عزیزاشو بیاره تو کار که اگه بعدا مثل الانه من منفی شد و دیگه نخواست کار کنه نتونه همچین کاریو کنه چون خیلی براش بد میشد.....) من فقط از دوستام دعوت به کار میکردم و از خانواده و فامیل اصلا دعوت نکردم ( آدم زرنگی نیستم اما دستشونو خونده بودم و میدونستم که اگه فامیل و خانواده دعوت کنم بعدا برام بد میشه...) 6 7 تایی دعوتی گذاشتم و هیچکدوم قبول نکردن ، بعد از 17 روز سفارشم اومد و چایی بود ، ظاهرش خیلی خوب و شیک بود اما وقتی دم کردم دیدم انقدر که از کیفیتش تعریف میکردن واقعا اینطور نیست خلاصه رفتم آبجکشن محصول زدم که کیفیت پایینه و محصولات دیر رسیده ، یکیشون که قبلا کوئست کار کرده بود گفت اینجا سنگ هم باشه من میفروشم چون میخام به پول برسم به قول لیدرمون فلانی تنها آبجکشن توی نتوورک بی عرضگیه و تو باید هرچی که بود بتونی بفروشی که پولدار بشی و ... آقا دوباره ما رو فالو کردن. یکی از دعوتیام با پی گیری زیاد قبول کرد و شروع به کار کرد و من تونستم یه ورودی بگیرم
دعوتی هشتمم یکی از دوستان مذهبی و متدین بود و بعد از پرزنت گفت که کار حرامه ولی من گفتم نه تایید شده و اون عکسا رو بهش نشون دادم و گفت عکسا رو ول کن برو از سایت خود مراجع نگا کن منم چیزی نمیتونستم بگم و وقتی چک کردم سایتاشونو دیدم بلهههه اصن هیچکدوم تایید نکردن و چه کلاهی سرم رفته خلاصه خیلی ناراحت بودم و نمیدونستم چیکار کنم ( چون در شرایط سختی بودم ، بیکار بودم توی شهر ما هیج کاری پپیدا نمیشد حتی شاگردی و کارگری.... اوضاع کار بدجور به هم ریخته بود و منم دیدم تو اون شرایط تنها راهی که میتونم درامد داشته باشم نتوورکه... خلاصه چند هفته ای با اون شرایط کار میکردم اما کلی عذاب وجدان داشتم وخودمو گول میزدم تا اینکه یه شب خیلی دلم گرفته بود و از وضعیت ناراحت بودم با خدا شروع کردم درد و دل و گفتم خدایا به بزرگیت قسم تو یه کاری برام جور کن که بتونم باهاش زندگیمو درست کنم و امنیت شغلی داشته باشم منم قول میدم که نتوورک رو بزارم کنار! خلاصه این شد حرف دل ما به خدا... به بزرگی خود خدا قسم فردای اون روز از طرف اون ارگانی که میخواستم استخدام بشم زنگ زدن و گفتن هفته بعد آزمونه و آماده باش منم که باورم نمیشد گفتم مگه نگفتین که فلان مشکلو داری ؟ گفتن که مشکلت زیاد جدی نبود و تایید شدی............................
آقا نمیدونی چه حالی داشتم! قربونت برم خدا 24 ساعتم از اون حرفم نگذشته بود که خدا برام کار درست کرد....
خلاصه هفته بعد ازمونو دادم و سه هفته بعد جوابش اومد و من طی این سه هفته نتوورک کار میکردم اخه میترسیدم نکنه قبول نشم ( ایمانم ضعیف بود دیگه...) آقا دوباره به پدرم گفتم استخاره بگیر برا این کار ( میخواستم از حرام بودن کار مطمعن بشم) بازم بد اومد... دیگه نمیدونم خدا چطوری باید بهم میفهموند از این کار بیا بیرون!!!!
و الان که ازمون رو قبول شدم و خیالم از این بابت راحته دارم این نظر رو مینویسم و لغو جایگاهمو بزنم و خلاص... ولی متاسفانه فاکتور بهمن که زدم هنوز بعد از 25 روز دستم نرسیده و کلی پیگیری کردم و هیچکس جوابگو نیست! ایمیل زدم به شرکت که اگه تا چند روز دیگه نرسه میرم پپلیس فتا ازتون شکایت میکنم!
دوستان عزیز به خدا توکل کنین و از خودش کمک بخواین... من به حرام بودن و کلاهبرداری بودن مرموز این کار مطمعنم از هر لحاظ که شما بخاین ثابت میکنم که این کار مشکل داره
من ثابت میکنم کمتر از 10 درصد افراد در این کار به درامد بالا میرسن و بقیه یا درامدی ندارن و یا درامدشون به اندازه زحمتی که براش کشیدن نیست و درواقع ابزاری میشن برای رسیدن به درامد زیاد اون 10 درصد...
تواین کار ادعا میکنن که کل کارشون با تصاعده و جالبه ادعا میکنن این کار هیچ وقت هم اشباع نمیشه و من در جواب میگم که تصاعد 3 رو تا سطح 21 باز کنین.... اگر چیزی که ادعا میکنن تنها رمز موفقیت درنتوورک ماندگاریه پس اگه فرض رو بر این بگیریم که همه کسایی که میان تو کار تا تهش میمونن تا سطح 21 جمعیتی بیش از جمعیت کره زمین نتوورکر خواهند بود.... و دیگه کسی نیست که بخواد بیاد، پس مجموعه از کف ریزش میکنه و خب کسی هم نیست که جنسا رو بهش بفروشی..... اما اگر فرض رو بر این بگیریم که بیشتر افرادی که میان تو کار بعد یه مدت واقعیت رو میفهمن و از کار سرد میشن و میرن بیرون پس این وضعیت تا جایی ادامه دار میشه که نتوورک به همه یشنهاد شده قبلا و دیگه کمتر کسی میاد تو این کار و کسایی که کف مجموعه هستن ضرر میکنن( تعدادشون خیلی زیاده اینو از تصاعد میشه فهمید) و فقط افراد بالا دستی سود میبرن ( شاید بگن که کسی ضرری نمیکنه چون هرچقدر که پول بدی همونقدر جنس میگیری اما ضرر که تنها مالی نمیشه، ضرر یعنی عمرتو تلف کنی ، ضرر یعنی کلی امیدوار بشی تو این سیستم که پول دربیاری اما نمیدونی فقط ابزاری هستی برای رسیدن به خوشبختی لیدرها... و درامد آنچنانی نمیتونی در این سیستم کسب کنی ....) بدترین ضرر هرکس تو زندگی از دست دادن زمانه...
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالْعَصْرِ ﴿۱﴾ سوگند به عصر [قسم به زمان] (۱)
إِنَّ الْإِنسَانَ لَفِی خُسْرٍ ﴿۲﴾ که واقعا انسان دستخوش زیان است (۲)
و اما معایب نتوورک بعد از کلی مطالعه و تحقیق:
1- فقط 10 درصد افراد در نتوورک به درامد بالا میرسن
2- بالا بودن قیمت کالا با توجه به کیفیت پایینش
3- وجود افراد ناسالم و افراد کوئستی به عنوان لیدرهای بزرگ شرکت...
4- رابطه بین خانم و آقا بسیار عادی و راحته
5- با ورود به کار انسان رو تشویق به حرص و طمع زیاد میکنن و قناعت رو بد جلوه میدن و آرزوهای دور و دراز در ذهن ایجاد میکنن و انسان رو از معنویات و اعتقادات دور میکنن
6- بیشتر کسانی که جنس میخرن نمیتونن بفروشن و بازاریابی کنن و میمونه رو دستشون
7- آسیب زدن به اقتصاد چون بیشتر کالاها برند خارجی هست و اونایی که به اسم خود شرکت هست سفارش شرکت های بی کیفیت خارجیه که به اسم شرکت تولید میشه
8- با ورود دانشجوها به این سیستم و بی اهمیت شدن درس و علم و هدف شدن ثروت سطح سواد کشور میاد پایین و جوانان به جای رشد علمی و خدمت و پیشرفت کشور عمرشون رو در همچین سیستمی هدر میدن و تبعات بسیار بدی در آینده داره از جمله نا امیدی به زندگی که من با چندتا از این افراد صحبت کردم وشاهد این قضیه بودم...
کلی معایب دیگه داره که واقعا بعد این همه تایپ ذهنم نمیکشه چون فکرم درگیره اون فاکتوریه که زدم و فکر نمیکنم به این راحتی پولمو بتونم بگیرم ازشون...
لطفا از تجربیات حقیر و بقیه دوستان بزرگوار استفاده کنین و عمرتون رو در همچین شرکت هایی حرام نکنین و اگر اسمتون تو هر شرکتی ثبت شده سریعا لغو جایگاه بزنین تا بعدا براتون دردسر نشه
در یکی از نظرها دو تا لینک هست در مورد ده دروغ بزرگ در بازاریابی شبکه ای اونا رو حتما مطالعه کنین.
ممنون که وقت گذاشتین برا خوندن این متن موفق و سربلند باشید