بازاریابی شبکه ای

پایگاه جامع نقد و بررسی شرکتهای بازاریابی شبکه ای

بازاریابی شبکه ای

پایگاه جامع نقد و بررسی شرکتهای بازاریابی شبکه ای

بازاریابی شبکه ای

بسم الله الرحمن الرحیم
شرکتهای بازاریابی شبکه ای، دارای ابعاد مختلفی میباشند که باید با رویکردی سیستمی مورد بررسی قرار گیرند. از جمله این ابعاد میتوان به مواردی چون ابعاد فقهی، قانونی، روانشناختی، اجتماعی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، اعتقادی و... اشاره کرد.
بی شک، بررسی بازاریابی شبکه ای بدون لحاظ ابعاد مختلف آن، عقیم و ناکارآمد خواهد بود.
این پایگاه در صدد بررسی ابعاد این مسئله با رویکرد انتقادی میباشد.

لینک کانال تلگرام:
t.me/onnetworkers

onnetworkers@

پارادایم شیفت - 2

چهارشنبه, ۱۲ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۰۷ ب.ظ
پارادایم شیفت (تغییر نگرش یا تغییر الگو)، یکی از خطرناکترین معضلاتی است که شرکتهای بازاریابی شبکه ای مینوانند برای فرهنگ یک جامعه به بار آورند. پارادایم شیفت، یکی از آموزشهای اساسی برخی از این شرکتها میباشد، به نحوی که بدون آن این شرکتها محکوم به شکست و فروپاشی زودهنگام خواهند شد.
برای توضیح این مقوله و ابعاد آن باید ابتدا انسان را به درختی تشبیه کنیم. انسان مانند درختی است که دارای سه بخش عمده میباشد: 1.ریشه، 2.ساقه یا تنه و 3.شاخه و میوه.
ریشه انسان را اعتقادات و جهانبینی او تشکیل میدهد. تنه و ساقه، عبارت است از فرهنگ، آداب و سننِ انسان. و اعمال او، شاخه های این درخت هستند و نتیجه اعمال انسان، میوه ها و ثمرات این درخت مثالی میباشند.
این به معنای آن است که اگر تغییری در ساقه و تنه این درخت رخ دهد، شاخه ها و میوه ها متاثر خواهند شد و تغییر خواهند کرد. و اگر ریشه این درخت، دچار تغییر و تحول شود، به تبع آن ساقه و تنه، شاخه ها و میوه های این درخت دگرگون میگردد. یعنی کوچکترین تغییرات در نظام اعتقادی انسان(که در این مثال عبارت است از ریشه درخت)، بزرگترین دگرگونی ها را در رفتار و نتایج اعمال انسان رقم خواهد زد.
حال باید گفت که پارادایم شیفت، این آموزه اساسی برخی از این شرکتها، دقیقاً جهانبینی انسان و ریشه این درخت را هدف قرار میدهد.
ما مسلمانان(یا پیروان هریک از ادیان توحیدی دیگر که به معاد اعتقاد دارند)، دنیا را در طول آخرت میبینیم. بنابراین در هر عمل دنیوی خود، نتیاج و ثمرات اخروی آن را نیز مدّ نظر قرار میدهیم. این موجب میشود که دنیا در نظر ما، به مثابه محلی برای گذر و مزرعه ای برای برداشت ثمرات اخروی به شمار آید. نتیجه این جهانببینی آن است که ارزشهای مادی، به خودیِ خود دارای اعتبار نباشند؛ بلکه با ملاحظات اخروی ارزش و اهمیت میابد. پس ما برای رسیدن به آمال و آرزوهای دنیوی، دست به هرکاری نمیزنیم و هم به لحاظ کیفی(مانند آنکه دروغ نمیگوئیم) و هم به لحاظ کمّی(مانند آن که همه وقت خود را به دنیا اختصاص نمیدهیم، بلکه زمانی را نیز برای رسیدن به امور معنوی و استراحت و... در نظر میگیریم) برنامه خود را برای نیل به سعادت دنیوی و اخروی تنظیم میکنیم. و البته در صورتی که قرار باشد یکی را بر دیگری ترجیح دهیم، آخرت را بر دنیا ترجیح خواهیم داد، و مفاهیمی چون شهادت، ایثار، انفاق و... از همین اولویت بندی بین دنیا و آخرت و از همین جهانبینی حاصل میشود.
نکته: مثال درخت، در لایه های یک جامعه هم تحت عناوین تفکر(ریشه)، فرهنگ(تنه) و تمدن(شاخه و میوه) بروز میکند.

اما چرا این شرکتها باید به چنین آموزشهایی رو بیاورند؟
پاسخ این سوال را باید در لایه های عمیقتری از پدیده های اجتماعی جستجو کرد. خلاصه سخن آن است که جهانبینی های مختلف، جوامع و تمدّن های متفاوتی را رقم خواهند زد. کلیه مقولات در این جوامع و تمدنها، ارتباط تنگاتنگ و در عین حال مرموزی با آن جهانبینی ها و اعتقادات اولیه دارد. بنابراین، مقولات تمدنی و اجتماعی دو جامعه که بر اساس دو جهانبینی متفاوت شکل گرفته اند، با یکدیگر قابل جمع نیستند و تعارضی مرموز دارند.
حکایت این شرکتها نیز چنین است. این شرکتها بر اساس یک جهانبینی مادی(ماتریالیستی) شکل گرفته اند و چنان که در مثال درخت مشاهده میکنید، جوامع ماده گرا، ریشه در افکار مادی دارند و تمام مقولات آنها، رنگ و بوی مادی میدهد. پس چنین شرکتهائی به خودی خود، کاملاً رنگ و بوی ماده گرایانه میدهند.
با این اوصاف، طبیعی است که چنین شرکتهائی با فرهنگ و سنن جوامع توحیدی سازگاری چندانی نداشته باشند. پس ضرورتاً این شرکتها در جوامع توحیدی به موفقیت نخواهند رسید؛ مگر آن که نگرش افراد حاضر در این شرکتها تغییر کند!!
این نکته کلیدی مخطره آمیز این شرکتهاست. برخی از شرکتهای بازاریابی شبکه ای، برای موفقیت خود، جهانبینی، عقائد و اعتقادات ما را دستخوش تغییر میکنند. این در جوامع دینی، به معنای دین زدائی تدریجی و در سایر جوامع، به معنای استحاله فکری-فرهنگی میباشد!! این یعنی تیشه به ریشه انسان و جامعه او زدن!! و دگرگون شدن سبک زندگی.
نکته ای که باید بصورت بسیار خلاصه به آن اشاره کنم، آن است که هر مقوله وارداتی، به معنای تخریب و استحاله یک تمدن نیست؛ بلکه یک تمدن باید بتواند مقولات جدید را در صورت امکان با جهانبینی و فرهنگ خود وفق دهد و به عبارت دقیق تر، آن را در خود هضن نماید. اما شرکتهای بازاریابی شبکه ای، در حال حاضر نه تنها در فرهنگ و تمدن ما هضم نشده اند، بلکه حتی در صورت امکان هضم شدن، قطعا با چنین آموزه هائی قابل هضم نخواهند بود. به عبارت دیگر، بحث دقیقاً بر سر همین آموزشهاست و ادعا این است که این آموزش ها با عقائد ما تعارض دارند و اگر بازاریابی شبکه ای که از این حیث بخواهد سالم باشد، در جامعه ما امکان ظهور داشته باشد، باید منهای این آموزه ها باشد. اما در حال حاضر شرکتها، بدون این آموزشها، محکوم به شکست خواهند بود.

در پایان برای ملموستر شدن تاثیر افکار و جهانبینی ها بر جوامع و ملل، چند مثال را ارائه مینماییم:
1. تفکر توحیدی اسلام، موجب پیدایش تمدن اسلامی، بزرگترین تمدن جهان گردید که اوج آن را در دوره سامانیان و صفویه مشاهده میکنیم.
2. تفکر افلاطون و ارسطو، همواره بشریت را مورد تاثیر خود قرار داده است.
3. تفکر مسیحی، بیش از هزار سال قرون وسطی را رقم زد.
4. تفکر برژوازی، یکی از مهمترین عوامل پیدایش عصر رنسانس بود.
5. تفکری که دین و علم را جدای از یکدیگر میدانست، 1000 سال دین منهای علم را رقم زد و اکنون مدت 500 سال است که علم منهای دین را ترویج مینماید.
6. تفکر تجربه گایانه جان لاک، دیوید هیوم، آدام اسمیت و... ، لیبرالیسم را پدید آورد.
7. تفکر مارکس و انگلس، موجب پیدایش ماکسیسم و سوسیالیسم گردید و به پیدایش جهان دوقطبی و سالها جنگ سرد منجر شد.

موارد این مسئله فراوان و فوق گنجایش این نوشتار است.

نظرات  (۱۶)

سلام دوستان منم هم تو همین بازار یابی شبکه ای بودم اما اینو بدونید من آدم خشک و مذهبی نیستم اما وقتی دیدم که باید بخاطر سعادت و رشد خودت افرادی رو زیر پا بزاری افراد زیر مجموعه که از شکمشون میزدن و خرید میکردن یعنی من باید اونا رو پله های ترقی خودم قرار می دادم عذاب وجدان گرفتم و از این کار انصراف دادم هیچ کدام از محصولات این شرکتها کیفیت خوبی ندارم و قیمت مناسبی هم ندارن افراد باید یه مشت جنس بنجول رو خریداری کنه که شاید به درآمد برسه که طبق گفته ی خود شرکتها ۹۸درصد افراد برگشت میکنن وتنها دو درصد میمانن که هم زیر مجموعه متحمل ضرر میشن و هم شرکت اشباع میشه همین افراد به بقیه میگن این شرکتها مفید نیست که آنها هم نمیر ن این شرکتها اگه قراره دست واسطه رو حذف کنه چرا اجناس رو گرون میده تو رو خدا عاقل باشید اینا فکرتون رو شستشو میدن 

سلام تشکر می کنم از مطلب  استاد عزیز
آخر عاقبت این گونه شرکت ها شکست است اگر این شرکت می تونستن کارکنند ت برای موسسین اش ایجاد ثروت می کردند دوستان بدانید این هم از دسیس های عوامل شیطان بزرگ است و یکی از استراتژی های این خبیث نفوذ از راه اقتصادی ایت با اینکه ما چند صباحی دچار رکود اقتصادی شدیم انشا ا.. به فضل الهی با سیاست اقتصاد مقاومتی  حل می شود .
 یک نکته بیاید نگاه چین کنیم با یک میلیارد جمعیت جهان را احاده کرده آیا باین روش موفق شده قطعا این طور نبوده . بلکه با تولید و اتکا به اندوخت های فکر تجربی خود بوده 

سلام ممنون که زحمت میکشین و این مطالب رو میذارین.
اما من هنوز بخوبی متوجه نشدم که پارادایمی که توی نتورک هست چجوری روی اعتقادات مذهبی اثر میذاره.اگه میشه چندتا مثال بزنید که توی بازاریابی وجود داشته باشه.ممنون میشم.من به مدت خیلی کم کار کردم و نرسیدم چیزی ازشون ببینم.
رفیقم بدجور توی این کار غرق شده اگه میشه راهنمایی کنید که چطور قانعش کنم.کلی کتاب بهش دادن که بخونه.الا هم خودشو داره گول میزنه هم سازمانش رو.وبلاگ ها رو هم قبول نمیکنه. ممنون میشم
پاسخ:
سلام
برخی از آموزشها این نتایج را در ذهن فرد ایجاد میکند:
1. تبدیل کردن خدای دنیا و آخرت به خدای دنیا
2. ارائه تفسیر مادی از خداوند(خدای کائناتی)
3. کمرنگ کردن آخرت و مرگ اندیشی در ذهن فرد(که از تعالیم اسلام است)
4. تغییر جهت ارزشهای دینی و ملی
5. ترویج ماده گرایی و ثروت پرستی
6. ایجاد صفات رذیله در فرد. مثل حرص، آز، تلبیس حق به باطل، دروغ، توجیه، تسویل و...
7. سرد شدن روابط خانوادگی(خصوصا در ارتباط با پدر و مادر)
8. و...

موفق باشید
سلام
دوستان من حدود یکسال تو شرکت بیز فعالیت داشتم, در موردی مطالبی که تو این وبلاگ هست, بعضیاش واقعا حقیقت داره
به عنوان شخصی که یکسال تو این کار تجربه کسب کردم یه سری نکات میگم که باعث رفع ابهام بشه
اولین توصیم به جوانان مخصوصا دانشجوهاست,. عزیزان از ایام جوانی نهایت استفاده را بکنید و وقت و انرژیتونو صرف کسب علم و انواع مهارت بکنید.باور کنید برای پولدار شدن و نتورک همیشه وقت هست. پس الان فرصتو غنیمت بشمارید و وسوسه نشید..
.. از مزایای این شغل اینه که شما واقعا از لحاظ شخصیتی رشد پیدا میکنید و بسیاری از فنون کاربردی را یاد میگیرید. اما به چه قیمت؟!
شما بسیاری از این فنون مثل زبان بدن, مدیریت زمان,ان ال پی, فنون مذاکره و .... رو میتونید از طریق مطالعه بیاموزید
.. در اواخر ماه 10 فعالیت بنده در این شرکت, درآمدم حدود 1میلیون و 600هزار تومان بود, ولی باور کنید در این پول هیچ برکتی حس نمیکردم. یعنی اصلا نمیفهمیدم این مقدار پول کی و چگونه خرج شد!
.. یکی از بدیهای این کار که واقعا عذابت میده; استرس زیاده
هرروز صبح که بیدار میشی استرس اینو داری که شاخه هات نریزه, پرزنت افراد, فالو, برنامه ریزی ,فروش و هزارن دردسر دیگه
این شغل واقعا شغل نفس گیریه, شما تو این شغل باید خانواده و زندگیتو فراموش کنی و همه انرژی و زمانتو صرفش کنی
درصورتی که اگه این انرژیو و زمان و هزینه و علاقه را صرف علم و ... بکنی نتیجه بهتری میبینی
آخرین جملمو میگم..
شماها همه مثل خواهر و برادر من هستید, راهیو که من رفتمو تکرار نکنید و گول اینهمه شعار و ... را نخورید
باور کنید از زمانی که این شغلو کنار گذاشتم تازه فهمیدم زندگی یعنی چی!!!
الان راحت میرم پارک,نفس میکشم!!! بدون استرس
ورزش میکنم
باخانوادم میرم گردش
درست و حسابی و هدف دار درس میخونم و ...
دوستان من, زندگی ما خیلی کوتاهه, در لحظه زندگی کنید و ازش لذت ببرید
بیخیال اینهمه حرص و زیاده خواهی بشید
و از همه مهم تر, در آینده زندگی نکنید!
موفق باشید
سعید پژوهان

پاسخ:
یا سلام و تشکر
موفق باشید
درود بر شما به خاطر  مطالب مفیدتون. من هم چند وقته درگیر این مساله هستم .وبر تمامی این کلیشه ها واقفم . موج عظیمی ز جوان های کم سن و سال دارن نیروی جوونی و وقت خودشون رو به خاطر مهره ی یک شرکت شدن از دست میدن . با این اوصاف دیگه جامعه شغل ها و تخصص ها و خدماتی مورد نیاز خودش رو از نیروی انسانی به دست نمیاره .من توی گروه نتورکی ها هستم توی تلگرام . میبینم که یه سریهاشون شبها ساعتها بیدار میمون برای کار یعنی میخوام بگماین قدر وقتشونو میگیره . اجناسشون هم که یا به قیمت مغازه اس یا بیشتر کیفیتم که در خوشبینانه ترین حالت اگه کمتر مباشه بیشتر نیست .با توجه به این که این شرکت ها رشد تصاعدی باید داشته باشند برای موفقیت اعضا و با توجه به اینکه نهایتا 400000 نفر از مردم یک جامعه حاضر به عضو شدن در یک شرکت بازار یابی میشوند(7000000 .ضرب در 5 درصد میشه 3500000 که اگه تقسیم بر 10 تا شرکت بازریابی بشه میشه 350000که ما میگیم 400000نفر چون همه جای شرکت حرفش اینه که از همه مردم ایران فقط 5 درصد برای پول دار شدن از همین راه تلاش میکنن 95 درصد این کارو نمیکنن ما هم با استنباط خود نتورکرا رفتیم جلو )(بادرنظر گرفتن افزایش جامعه جوان و مرگ و میر کهنسالان و اینکه عده ای غیر فعال میشوند یا بیرون میروند نهایتا بعد هر سال درصد کمی به این 400000 نفر اضافه میشوند)خواهیم دید که تحقق آرزوی داشتن 1000 نفر زیرمجموعه عملا برای افرادی که بعد از نفر هزارم وارد میشوند ممکن نیست ) . چون تا اونموقع خیلی ها راجع به این موضوع آگاهی بدست آوردن چون به خیلی ها گفته شده و قبول نکردن و اونا هم رفتن به بقیه گفتن پس با توجه به تصاعدی بودن اعضا و  محدود بودن جامعه عملا یه جایی دیگه نفرات 1000 نفری که بهشون وعده داده شده بودو ندارن . خب کار نمیکنن و میذارن میرن اون موقع بالادستی ها هم میبین که هرم ریزش داره اونا هم میرن همینطوری هی میره بالا بعدم اون آخر آخریا میرن از بالایی ها شکایت میکنن . یک ده تلاش یه شرک هرمی با اسم جدید بر باد میره الته میرن انرژی میگیرن برا یه مدل جدیدتر و ده های بعدی .این تازه جدای شرکتایی که بعدا میخواد بیادا .حواستون جمع باشه .آدم که نمیخواین تولید کننین اینقدر امیدوارین میخواین آدم بیارین بعدم خیلی باگ داره سیستمی که توش اون بالاییه باید 100 تومن حداقل خرید بزنه و پول کار بقیه رو بگیره .من توی همین گروه تلگرام دیدم آقاهه فقط 500000 تومن لاک خریده بود.قطعا یه سری ها هم هستن که خیلی بیشتر خرید میزنن .چون سایت اعضا رو تشنه کالا نگه میداره .یعنی مطابق با نیاز تولید نمیکنه که ماهی دو فعه کالاهای پر فروششو شارژ میکنه .این یعنی یه سریا حرص میزنن . زیاد میخرن حالا فرض کن تو وانفسای همین خرید حریصانه بزنه و شرکت منحل شه اون بمونه و مثلا2 ملیون تومن  لاک حالا باید هم برند توقیف شده رو بفروشه .هم باید به 400 نفر  ادم یه دونه لاک بده که تا بخواد پولش درآد قیامت شده
با سلام
ممنون از اطلاع رسونیتون
من خودم 20 روزه ک داخل این کارم و دو روزه ک سایت شمارو دیدم و نظرم ب کلی عوض شده.تمام مطالب این سایت رو به بالاسری خود گفتم اما میگه ک این فقط ی وبلاگه و ببخشید با عرض جسارت میگه ک چرت و پرته و اینکه با ی سری حرف زده شده داخل یک سایت نمیشه ازین کار گذشت...
لطفا ب من مدرک و سند معتبری برای قانع کردن دوستم معرفی کنید
ممنون از زحمات شما
پاسخ:
با سلام
مدارک و منابع مطالب این وبلاگ در ابتدا یا انتهای آن درج شده است.
متاسفانه اعضای این شرکتها اغلب چنان تعصبی دارند که نمیتوان آنها را متقاعد نمود. اما اکثرا با گذشت زمان متوجه تواهماتی که در آن غوطه ور بوده اند می شوند.
این افراد حتی فتاوای مراجع را نیز قبول نمیکنند.
هجمه های این افراد مرا نیز مورد هجوم قرار داده است و موجهای تهدید و توهین و تحقیر همواره به من اصابت میکند. اگر این حرفها را برای تیم خود نگویند و به اصطلاح آنها را نسبت به این وبلاگ منفی نکنند، مجموعه آنها ریزش خواهد کرد. سود آنها با همین توهینها تضمین میشود. اما این ندا در گوش من طنین انداز است که : «فاستَقِم کَما اُمِرتَ».
موفق باشید
سلام دوست عزیز من معلم قرآن هستم الان هم در کار آموزش وپرورش مشغولم هم نتورک کار میکنم 
در جواب شما باید بگم نتورک شغل مقدسیه یا به عبارتی بگم دانشگاه انسان سازی چون شما توی نتورک به آخرین چیزی که میرسی پوله پس حرف مادیات نیست اما این کار به من اعتماد به نفس قدرت تمرکز حس خستگی ناپذیر بودن حس مسئولیت و و و هزاران حس خوبه دیگه که قدرت درکش برای شما شاید مقداری سخت باشد چون شما در واقع همه جوره مخالفی و به هیچ عنوان زیبایی های این کارو ندیدی این کار سفارش به دستورات اسلام دارد شاید اگه یه روز کار کنید متوجه شوید اما الان نه و سما همان هایی خواهید بود که سرتان را از زیر برف بیرون نمیارید اشکالی نداره دنیارو جای بهتری کن اگه پول برات مهم نبود واقعا ماشینت همینی بود که الان بود یا واقعا همینقدر کمک خیر میکردی اما دوست عزیز این کار زحمت زیادی دارد پس پولش حلال است چون شما آدمها را تبدیل به انسان میکنی 
اما درجواب اون دوستی که گفت پول نمیده بیا من بهت نشون بدم که من گرفتم بالاسری هامم گرفتن دلیل نمیشه چون شما شکست خوردی بقیه هم شکست بخورن تو ضعفتو توی خودت دنبال کن نه اینکه بر اساس گرفتن و نگرفتن بالا سریت نظر بدی
پاسخ:
سلام
متاسفانه شما به هیچ وجه متوجه اشکالات و انتقادات مطرح شده نشده اید.
جملات شما همان شعارهای واهی این شرکتهاست. کمی تعقل کنید.
چون بارها پاسخ چنین نظراتی را داده ام، از تکرار و اطاله کلام خودداری میکنم. خودتان به سایر مطالب وبلاگ رجوع کنید.
بیشتر تامل فرمائید
  • یک مالباخته
  • دوستان سلام
    حالتون چطوره ؟
    من خودم در یک شرکت نتورک فعالیت میکردم و زیر مجموعه هم داشتم ولی چون در این شرکت همش دروغ گفته میشد من دیگر ادامه ندادم
    چون کسی که چندین لول بالا تر از من بود و نزدیک به 8 ماه بود داشت فعالیت میکرد ولی هنوز پول نداشت که برای تیر ماه خرید کنه و باز رفته بو قرض کرده بود
    دوستان بیاین یه مقدار واقع بین باشیم
    باتشکر از وبلاگ خوبتون
    پاسخ:
    سلام
    با تشکر از شما و تجربه مفیدی که در اختیار دوستان قرار دادید
    موفق باشید
    سلام
    خداقوت
    خواهر و برادر من چند ماهی هست که وارد این سیستم شدند.
    یک روز که اتفاقی چند دقیقه از آموزش های شان که در قالب فیلم بود را شنیدم به ایشان انتقاد کردم که بوی دورویی و تظاهر به دیگرخواهی از این حرف ها به مشام میرسد.
    الآن که در حال تحقیق درباره شرعی بودن کار در این سیستم بودم به اینجا رسیدم.
    قبول دارید با جوی که در این افراد ایجاد شده ما نمیتوانیم از منظر خودمان آن ها را توجیه کنیم؟
    من نمیخواهم جو خانواده آشفته شود و در عین حال به دنبال اقناع آن ها هستم.مطالعه بیشتری هم قبل از اقدام خواهم کرد.
    ممنون میشوم اگر پیشنهادی داشتید، کمک فکری بفرمایید.
    اجرکم عندالله
    یاعلی
    پاسخ:
    سلام
    دوست عزیز؛ بنظر من بهترین کار در اینباره آشنا نمودن آنها با کسانی است که این راه را رفته و برگشته اند.
    موفق باشید
    نمیدونم شرع و دین و مراجع چرا وقتی اختلاس های چند هزار میلیاری میشه صداشون در نمیاد. ولی در مورد چیزی که درست انجام شدن کلی هم به نفع دولت و کشور و مردمه انقد گارد میگیرن. شما انقد جوش شرع رو میزنی چندتا مطلب در مورد دزدی هایی که به اسم همین شرع داره میشه بذار ببینم بلدی عموجون؟
    پاسخ:
    برای شما و منطق و استدلال شما متاسفم
    نظر شما سخیفتر از آن است که ارزش پاسخ داشته باشد

    من یکی از آموزش دهنده های این شرکتها هستم و همین پارادایم شیفت رو هم میگم ولی اینی که من میگم هیچ ربطی به آموزه های دینی ،دنیا ، آخرت نداره یه بحث نگرشی هست مثلا اینکه هرکسی که ثروتمند شده لزوما ثروتش ور از راه خلاف بدست نیاورده امکان داره یه روزی فرصتش رو برابر تغییر دونسته از فرصتش استفاده کرده از تغییر کردن نترسیده و نهایتا تونسته شرایط رو به نفع خودش تغییر بده حالا این اشکالش کجاست؟

    پاسخ:
    دوست عزیز؛
    ضمن تشکر از شما متذکر میشود که کسی از تغییر مستقیم دین در پارادایم شیفت صحبت نکرده است. بلکه همچنان که در متن این مطلب توضیح داده شده است، پارادیام شیفت پدیده ایست که در لایه های پنهان خود و به مرور زمان فرایند تغییر عقائد را انجام میدهد.
    فلسفه این روند به وجود دو جهانبینی مختلف در پشت پرده آموزه های تغییر نگرش(البته به این سبک و سیاق) و دین میباشد.
    دقت کنید که دیدگاه انسان به دنیا نیازهای او را مشخص میکند. مثلاً اگر شما به جهان آخرت اعتقاد نداشته باشید، نیازهای معنوی و عبادی دیگر مطرح نخواهد شد. و یا اگر جهان را منحصر در جهان ماده بدانید(مانند ماتریالیستها) دیگر گزاره های اخلاق دینی و... بی معنا خواهد بود.
    آموزشهای پارادایم شیفت بنابر نظر متخصصان، آمیخته ای از نگاه ماتریالیستی قرن بیستم و عرفان بودیسم میباشد که توسط جنبش عصر جدید(New Age Movement) و مبلغین آن (مانند برایان تریسی، جوزف مورفی، لوئیز هی، برایان مگی و...) به نام علم و در پوشش روانشناسی به دنیا در حال عرضه میباشد(جهت اطلاع بیشتر در این زمینه به نقدهای روانشناسی موفقیت و هیجان و نقد تئوری راز مراجعه نمائید). این در حالی است که شما شاید نتوانید این پشت پرده ها را تشخیص دهید.
    فلسفه ایجاد چنین آموزه هایی آن است که ماتریالیسم و کاپیتالیسم(سرمایه سالاری) قرن 19 در رشد خود با مشکلی مواجه شد و آن عبارت بود از فطرتهای خداجوی انسانها که گرایشات معنوی داشت و این به سود سرمایه داران و سرعت تولید ثروت صدمه میزد. از اینجا بود که عده ای بر آن شدند تا معنویتی به خورد مردم بدهند که نیازی به تقوی نداشته باشد!!!
    * بطور خلاصه: نباید مشکل این آموزشها را در ظاهر آنها جستجو کنید، بلکه باید به تاریخ و فلسفه پیدایش آنها و تبار و ریشه آنها توجه نمائید.
    جهت اطلاعات بیشتر به این مطالب نگاه کنید.
    موفق باشید
  • ‫احسان حسینی‬‎
  • اقای محترم شما دارین با ذهنیت مردم رو خراب میکنید با این افکارتون کی گفته بازاریابی شبکه ای اشکال شرعی داره شما خودت کار کردی؟؟؟!!!میدونی جز 10شغل سخت دنیاست؟! اگه اشکال شرعی داره چرا مجوز گرفته !
    پاسخ:
    دوست عزیز؛
    ادعای شما صحیح نمیباشد.
    پاسخ به تمامی سوالات شما در مطالب قبلی وبلاگ داده شده است.
    از فهرست وبلاگ استفاده نمائید
    موفق باشید
    چرا شما اصرار دارید اساس یک کار رو خدشه دار کنید
    نتورک یک روش کسب درامد کاملا درست و شرعیه اما عده ای برای سود بیشتر وسریع خودشون جو میدن
    زندگی نامه صد ادم موفق و یا پولدار دنیا رو بخونید اگه یکیشون راجب تغییر الگوهای ذهنی نگفته بود هرچی گفتین قبول میکنم
    واقعیت اینه که تا توی ذهنت ثروت و بهتره بگم سعادت رو قبول نکنی نمیتوونی به دستش بیاری
    و پارادایم شیفت همینه
    ( سعادت مند شدن با پولدارشدن فرق داره و خیلی کامل تره و به خیلی زمینه ها مربوط میشه نه فقط پول)
    حضرت علی ، آسیه همسر پیامبر ، زن فرعون و خیلی های دیگه آدم های ثروتمندی بودند اما فوق العاده هم خوب بودند اما اموزه های که از کودکی داریم به این اشاره میکنه که ادم پولدارا بدن خب طبیعیه که هیچ وقت پولدار نشیم حالا پارادایم شیفت یعنی تغییر همین چیزا
    پاسخ:
    دوست عزیز؛
    ثروت بد نیست، اما راه به دست آوردن آن ملاک است. دزد هر اندازه هم که ثروتمند باشد، باز هم دزد است!!
    بازاریابی شبکه ای اشکال شرعی دارد.
    تغییر نگرش بد نیست، به شرط آن که همراه با حفظ عقائد ما باشد. نه آن که به اسم تغییر نگرش، عقائد اومانیستی و عرفانهای کاذب را به خورد جوانان و امت مسلمان بدهیم.
    مسئله این است...
    موفق باشید
    در مورد دنیا و آخرتم بگم...حضرت علی باز جمله ای در این مضمون دارن: طوری برای دنیا تلاش کنید انگار تا ابد زنده خواهید بود و طوری برای آخرت تلاش کنید مثل اینکه فردا آخرین فرصت شماست.
    اینکه توی شرکتهای بازاریابی شبکه ای همه به پیشرفت همدیگه کمک میکنن نشانه ایثار و ایمان حقیقی نیست؟ به نظر شما صدقه دادن بهتره یا اشتغال زایی؟ماهی دادن یا ماهی گیری؟!!!
    خواهش میکنم قبل از ارسال مطالبتون دقت کنید به اسلام آسیبی وارد نکنین!
    پاسخ:
    حدیث مذکور کاملاً صحیح است. اما نکته غلط آن است که شما ناخواسته برای رسیدن به ثروت، هر وسیله ای را مجاز دانسته اید.
    کسب روزی حلال نیکوست، اما رعایت موازین شرعی از هرچیز ضروری تر است.
    در یک جمله: هدف، وسیله را توجیه نمی نماید.
    کسی به اسلام ضربه وارد میکند که دستورات شرعی اسلام را نادیده میگیرد!!
    موفق باشید
    سلام ممنون از اینکه مطالبی راجع به بازاریابی شبکه ای گذاشتید، ولی بهتر بود قبلش بررسی بیشتری میکردید تا اطلاعات غلط را انتقال ندهید، البته من در مورد آموزه های شرکت های بازاریابی شبکه ای صحبت میکنم که مجوز فعالیت از وزارت صنعت معدن تجارت دارند
    منظور از پارادایم شیفت تغییر الگوها و باورهای غلط ذهنی است نه تمامی الگوها و باورهایی که در جامعه درست و پذیرفته شده است
    استفاده از  الگوها و باورهای صحیح و مطابق با اصول اسلامی ایرانی به جای الگوهای غلط و باورهای نادرست مانند اینکه ایرانی های جهان سوم هستند و نمیتوانند به خود باور داشته باشند،رسالت اصلی این آموزش است، در واقع این آموزش در پی این است که رفتارهایی مانند گذشت، وفاداری، خوش اخلاقی،خود باوری، اتکا به خود و توانایی های کشور  و به طور کل تمامی رفتارهای پسندیده را که در دین مبین اسلام به آنها تاکید شده است  را جایگزین باورهای منفی و نادرست جامعه کند
    پاسخ:
    سلام
    ممنون از نظر شما
    اما نکاتی که اشاره فرموده اید، اشتباه است.
    این آموزشها به آن دلیل در دستور کار این شرکتها قرار دارد که اساساً روش کار این شرکتها، با آموزه های اسلام و فرهنگ اصیل ما تنافی دارد.
    در این آموزشها نه خبری از گذشت و ایثار است و نه از قناعت و رضا و تسلیم.
    بعلاوه از روانشناسی هیجان، جهت جذب و تثبیت افراد در آموزشهای این شرکتها استفاده شده است. این در حالی است که اسلام دین عقلانیت میباشد.
    خدای کائناتی، فرایند دین زدائی، عرفانهای کاذب مانند بودیسم، آموزه های جنبش عصر نوین، نگاه ابزاری به افراد، فراموش کردن ارزشهای اخلاقی، غفلت از مرگ و معاد و... عناصر و تبعات این آموزشها را تشکیل میدهد.
    این آموزشها کلیشه ای، و با شرکت بین المللی کوئست مشترک میباشد. بد نیست در اینباره بیشتر تحقیق فرمائید.
    جهت توضیحات بیشتر از فهرست مطالب وبلاگ استفاده نمائید. این لینک نیز به شما جهت رسیدن به دیدگاهی روشنتر کمک خواهد کرد.
    موفق باشید
    سلام 
    واقعا زیبا بود
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">