بازاریابی شبکه ای

پایگاه جامع نقد و بررسی شرکتهای بازاریابی شبکه ای

بازاریابی شبکه ای

پایگاه جامع نقد و بررسی شرکتهای بازاریابی شبکه ای

بازاریابی شبکه ای

بسم الله الرحمن الرحیم
شرکتهای بازاریابی شبکه ای، دارای ابعاد مختلفی میباشند که باید با رویکردی سیستمی مورد بررسی قرار گیرند. از جمله این ابعاد میتوان به مواردی چون ابعاد فقهی، قانونی، روانشناختی، اجتماعی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، اعتقادی و... اشاره کرد.
بی شک، بررسی بازاریابی شبکه ای بدون لحاظ ابعاد مختلف آن، عقیم و ناکارآمد خواهد بود.
این پایگاه در صدد بررسی ابعاد این مسئله با رویکرد انتقادی میباشد.

لینک کانال تلگرام:
t.me/onnetworkers

onnetworkers@

۱۶۴ مطلب با موضوع «مشکلات بازاریابی شبکه ای» ثبت شده است

(برگرفته از سایت ناجا)

 علی‌رغم این‌که لیدرها و سرگروه‌های شبکه‌های هرمی در جلسات پرزنت، اعلام می‌کنند فعالیت‌های هرمی تحت عنوان بازاریابیِ چند سطحی، در کشورهای پیشرفته‌ی غربی کاملاً آزاد و قانونی است و حتی از آنها حمایت می‌شود، اما واقعیت این است که فعالیت‌های هرمی در این کشورها با محدودیت‌های قانونی بسیاری روبه‌روست.

 در کشور آمریکا هر ایالت، قوانینی را جهت کنترل شرکت‌های بازاریابی چند سطحی وضع کرده است. اگرچه بیشتر قوانین اجرایی از سوی دولت فدرال و از طریق FTC SEC وUS Postal Service بوده است، اما گستره‌ی آن در سطح ایالت‌ها می‌باشد. فعالیت‌های محدود کننده، ابتدا در چارچوب قانون امنیت تجارت و قوانین کلاهبرداری و فریب مصرف‌کننده صورت می‌گرفت؛ با گذر زمان و تغییر روش شرکت‌های هرمی، هر ایالت آمریکا قوانین ممنوع‌کننده‌ای را وضع نموده است. این قوانین در حوزه‌ی «طرح‌های هرمی»، «قوانین طرح‌های زنجیره‌ای بی‌پایان»، «قوانین بخت‌آزمایی»، «قوانین ارجاع برای فروش» و اخیراً «قوانین توزیع چند سطحی» تصویب و اجرایی شده است.

 در آمریکا اغلب شرکت‌هایی که تحت قانون بخت‌آزمایی فعالیت می‌کنند نیز تحت قوانین طرح‌های هرمی مورد پیگرد قرار می‌گیرند. براساس قوانین ایالت مریلند، هر طرحی که به موجب آن، یکی از اعضاء مبلغی را پرداخت کند تا در ازای آن، حق‌الزحمه‌ای را کسب نماید و این حق‌الزحمه ناشی از معرفی فردی به عنوان عضو باشد، ممنوع و غیرقانونی است. در ایالت‌های میسوری، نیومکزیکو، داکوتای شمالی، اوکلاهاما، تگزاس، تنسی و پورتوریکو نیز قوانین مشابهی وجود دارد.

 همچنین در کشور کانادا فعالیت شرکت‌های شبکه‌ای و هرمی ممنوع می‌باشد و برای آن جرایم سنگین نقدی و زندان پیش‌بینی شده است.

 در روسیه نیز طبق قوانین جدید، تأسیس شرکت‌های هرمی جرمی سنگین محسوب شده و مرتکبان به زندان محکوم می‌شوند. در این کشور، سازمان فدرال بازار مالی، دست‌اندرکار مبارزه با شرکت‌های هرمی است و با همکاری برخی نهادهای امنیتی از جمله سازمان امنیت فدرال و اداره‌ی امنیت اقتصادیِ وزارت کشور، به این مبارزه می‌پردازد.

 کشورهای مختلف دیگر دنیا از جمله سوریه نیز پس از مواجه شدن با نتایج مخرب شرکت‌های هرمی و شبیه آن، تمام امکانات پلیسی و قضایی خود را به کار گرفتند تا با این پدیده‌ی شوم به مقابله برخیزند. سوریه برای جلوگیری از فعالیت شرکت‌های «شبه هرمی» و اخلالگران اقتصادی در این کشور، قوانین سختی را وضع نموده و با اشخاص فعال در این عرصه به شدت برخورد کرده است.

 به‌طور کلی می‌توان گفت، شبکه‌های هرمی در کشورهای آفریقایی و آمریکای جنوبی به خوبی مورد استقبال قرار گرفته‌اند، اما در قاره‌ی اروپا به دلیل برخوردهای قانونی بسیار جدی با این شبکه‌ها و همچنین گسترش تبادل اطلاعات، گرایش چندانی به این شبکه‌ها وجود ندارد و مردم در مقابل وعده‌های دروغین آنها فریب نمی‌خورند.

(برگرفته از سایت ناجا)

  • محمد

 واقعیت این است که در چند سال اخیر تغییرات عمده‌ای در حوزه‌ی شرکت‌های هرمی ایجاد شده است؛ تعداد این قبیل شرکت‌ها و اعضاء فعال در شبکه‌های آن به شدت افزایش یافته است. حوزه‌ی جغرافیایی فعالیت‌های آنها تا دورترین نقاط و طبقات مختلف جامعه سرایت کرده است؛ شگردهای عضوگیری آنها نیز با عناوین مختلفی از جمله شرکت‌های عمرانی، صنعتی، تبلیغاتی، سرمایه‌گذاری با سودهای کلان و... صورت می‌گیرد؛ مؤسسان این شرکت‌ها، ضمن ثبت شرکت پوشالی خود در اداره‌ی ثبت شرکت‌ها و آگهی در روزنامه‌ی رسمی کشور که از طریق سایت روزنامه‌ی رسمی در تمام نقاط ایران قابل دسترس است، خود را به مسئولان کلان نظام منتسب و سود بالای پرداختی خود را ناشی از شرکت در پروژه‌های زیربنایی کشور عنوان می‌کنند. در چنین وضعیتی است که می‌توانند اعتماد افراد جامعه به‌ویژه جوانان را به خود جلب نمایند.

(برگرفته از سایت ناجا)

  • محمد

خبرگزاری تسنیم: روزنامه خراسان گزارشی محرمانه از درون یک شرکت هرمی منتشر کرد:

کلاهی به شکل هرم

مجذوب حرف هایش شده ام انگار طلسمم کرده اند، با این که برای تهیه گزارش آمده ام ، آن چنان ماهرانه و با هیجان از سود و درآمد سرشار این شرکت صحبت می کند و برای جلب اعتماد شماره تلفن هایی از وزارت صنعت، معدن و تجارت، و یکی از سایت های مرجع در اختیارم قرار می دهد و مدام تاکید می کند: تحقیق کنید و مطمئن شوید که این شرکت هرمی نیست ...

  • محمد
  • محمد

 بر اساس قانون مجازات اخلال در نظام اقتصادی کشور، شرکت هرمی شرکتی است که تأسیس و فعالیت آن از طریق افزایش اعضاء صورت می‌گیرد و هر عضو جدید باید برای کسب منفعت، افراد دیگری را به‌عنوان زیرگروه خود جذب و معرفی کند؛ بدین صورت فعالیت شرکت از طریق توسعه‌ی زنجیره‌ایِ شبکه‌ی انسانی تداوم می‌یابد.

 بنیانگذار شرکت‌های هرمی در جهان یک ایتالیایی به نام «کارلو پونزی» بود که توانست برای اولین بار در سال 1919 میلادی، از این طریق کلاهبرداری نماید؛ وی با شگرد فریبکارانه‌ی خود، سرمایه‌ی هنگفتی به جیب زده و به یک میلیونر مبدل شد. پس از افشای این کلاهبرداری، افرادی که پس‌اندازهای خود را در اختیار وی گذاشته بودند، هرگز نتوانستند پول خود را باز پس بگیرند و پونزی برای مدتی طولانی زندانی شد. از آن پس نام «شرکت‌های پونزی» بر سر زبان‌ها افتاد؛شرکت‌های پونزی (Ponzi Schemes) شرکت‌هایی هستند که نه محصولی دارند و نه در ازای جذب افراد جدید پولی می‌پردازند؛ ولی در عوض پول‌های مردم را تحت عنوان سرمایه‌گذاری جمع می‌کنند و قول می‌دهند که با درصد بسیار بالایی پول آنها را برگردانند. در این شرکت‌ها هیچ‌گونه سرمایه‌گذاری اتفاق نمی‌افتد؛ فقط پول افراد جدید را به قدیمی‌ترها می‌دهند.

 اما رکوددار این نوع کلاهبرداری، «برنارد مادوف» آمریکایی است که توانست میلیاردها دلار از طریق شرکت‌های هرمی به دست آورد و البته او نیز به جرم کلاهبرداری‌هایش به زندان محکوم شد.

برگرفته از سایت ناجا.

قابل ذکر است که برخی از شرکتهای بازاریابی شبکه ای نیز، تنها نام خود را تغییر داده اند و ماهیت هرمی دارند.

  • محمد

این مقاله برگرفته از سایت شخصی حجت الاسلام مظاهری سیف میباشد.


بسمه تعالی

مقدمه

دنیای امروز در گرداب خرافات گرفتار شده و بخش بزرگی از فضای فرهنگ جهانی را اوهامی بی‌اساس فراگرفته است؛ به طوری که کتاب‌ها، نشریات و سینما در سطح گسترده‌ای در خدمت نشر خرافات و ترویج توهماتی است که مردم را سرگرم نموده و از اندیشه‌های درست و خردورزی  و کوشش و پشت‌کار دور می‌کند.

یکی از خرافاتی که در سالهای اخیر مطرح شده و به علت تکرار فراوان و جهان‌گیر شدنش، بزرگ‌ترین خرافة روزگار ما به شمار می‌آید، فرضیه‌ای است که با نام «راز» از آن یاد می‌شود. فرضیة راز به نوعی «قانون جذب» اشاره دارد و می‌گوید با تصور هر چیز و تقویت احساس مثبت نسبت به آن می‌توانید آن را جذب کنید و اگر وجود نداشته باشد، می‌توانید آن را خلق کنید.

قانون جذب سالهاست که از سوی سخنرانان و نویسندگان متعدد در جهان ترویج می‌شود، گویندگانی که می‌کوشند قانون جذب را مطابق فرهنگ مخاطبان‌شان بیان کنند و احساس آنها را برانگیزند. اما معمولاً این گفته مورد نقد و بررسی قرار نمی‌گیرد. گروهی آن را می‌پذیرند و سرگرم می‌شوند و گروه دیگر بی‌تفاوت از کنار آن می‌گذرند، در حالی که ترویج این خرافات بر زندگی تمام مردم تأثیر می‌گذارد و از پیامدهای نامطلوب آن به سادگی نمی‌توان جلوگیری کرد.

  • محمد

این جریان که پس از ترجمه کتابهای کسانی چون«آنتونی رابینز»، «لوئیز هی»، «وین دایر»، «برایان تریسی»، «ژوزف مورفی» و غیره آغاز شد، در حال حاضر به شدت در حال گسترش است و فضای فرهنگی کشور را در خود فرو برده است. شروع جدی این جریان را می‌توان همزمان با پخش فیلم «راز» یا «secret» دانست که در سالهای ۸۵-۸۴ وارد فضای فرهنگی کشور شد و به سرعت علاقه‌مندان خود را بین اقشار مختلف جامعه بخصوص دانشجویان پیدا کرد. حتی در این میان، ترجمه‌های مختلفی از این دسته کتب که دارای مشابهت موضوعی با فیلم راز بودند، روانه بازار شد.
اما در این میان، کمتر به نقد و بررسی این جریان پرداخته شده است و متاسفانه به این قانون به عنوان یک قانون علمی نگاه می‌شود و حتی عده‌ای جرات مقابله با آن را ندارند.

  • محمد

وقتی وارد کار میشی، کم کم سوالاتی برات پیش میاد. دوستانت سعی میکنن واقعیات رو بهت گوشزد کنن.

ولی معمولاً این طور بهت گفته میشه:

  • پدر و مادرت نمیفهمن؛ چون قدیمی فکر میکنن.
  • اقوام و دوستانت نمیفهمن؛ چون خاطره بدی از گلدکوئیست توی ذهنشون باقی مونده.
  • مراجع تقلید و روحانیون نمیفهمن؛ چون این کار بطور غلط براشون توضیح داده شده.
  • همکلاسی ها  و همسایه ها نمیفهمن؛ چون هنوز دید درستی درباره تجارت مدرن ندارن.
  • رسانه ها نمیفهمن؛ چون همیشه تحت تأثیر جریانات مختلف سیاسی هستن.
  • جامعه نمیفهمه؛ چون درگیر یک فضای مسموم هست!

پس چه کسی میفهمه؟

اصلاً چشم و گوش بسته بودن یعنی چی؟

آره؛ میگن چند نفر میفهمن:

  • بالادستی میفهمه
  • لیدر میفهمه
  • تاپلیدر میفهمه
  • مربی آموزشی هم میفهمه
  • کائنات هم که همیشه صدات رو میشنوه!!

عجب داستان تلخی...

  • محمد
یکی از ویژگیهای شرکتهای هرمی، تغییر شکل ظاهری میباشد.
شرکتهای هرمی، به دلیل ضربه به نظام اقتصادی کشورها، تقریباً در تمام دنیا ممنوع میباشد. این ممنوعیت در ایران با حرمت شرعی نیز همراه شده است. بنابراین بدیهی است که پس از برملا شدن ترفند و راز آنان، این شرکتها تغییر شکل داده و به شکلی دیگر خود را موجّه جلوه میدهند. این چیزی است که در خاطره تاریخ به جا مانده است(نک: فقه و بازاریابی چندسطحی).
برای مثال، این شرکتها گاهی با عرضه فرم، گاهی با فروش سکه خاصّ، گاهی با سرمایه گذاری و... بروز و فعالیت کرده اند. هم اکنون نیز، برخی از این شرکتها در قالب بازاریابی شبکه ای به فعالیت خود ادامه میدهند و با سوء استفاده اسم آن، سعی در پنهان کردن خود دارند.
اما حکایت ضرر 90% از افراد، همچنان باقیست!
این ظاهر قضیه است که شما در بازاریابی شبکه ای (با ماهیت هرمی)، هیچ سرمایه ای را صرف نکرده و در قبال هر پولی که به حساب شرکت واریز مینمائید، کالایی را دریافت میکنید. این شرکتها، بر فرض منصفانه بودن قیمت این کالاها اشکالی ندارند. اما اشکال کار، در جای دیگر خود را پنهان ساخته است.
  • محمد

در شرکتهای هرمی و کلیه سیستمهای شبیه به آن(اعم از بازاریابی شبکه ای که به شکل هرمی کار میکند)، تنها 10% از افراد به سود و درآمد مورد نظر میرسند و در عمل 90% از افراد متضرر میگردند. گذشته از این که این ضررها به چه اشکال و انواعی میتوانند باشند، نکته درخور توجه این است که سود آن 10% مذکور، کاملاً مبتنی بر فعالیت 90% ناکام این سیستم میباشد. درواقع این شرکتها مانند یک هرم 10 طبقه هستند که تنها ساکنین طبقه دهم به سود و درآمد مورد نظر میرسند. ولی برای این که آنان در طبقه دهم این هرم، جا خوش کنند، باید تمامی جایگاه های طبقات اول تا نهم پر شده باشد.

افراد در حالت عادی معمولاً پس از گذت مدت زمان اندکی متوجه ریسک بسیار بالا و احتمال اندک ورود به جمع خوش نشینان طبقه دهم هرم  میشوند. اما از طرف مقابل، سردمداران این جریان به خوبی متوجه این خطر بزرگ(یعنی آگاهی افراد) شده اند و با استفاده از روانشناسی هیجان و القای هیجان کاذب، مانع از آگاهی و واقع بینی فرد شده و در صورت آگاهی او، تلاش میکنند حتی الامکان، خروج او از سیستم را به تعویق اندازند.

این هیجانات موجب بسته شدن چشم فرد در قبال واقعیت شده و سرازیری او در وادی هلاک را از یاد و خاطر او پاک میکنند. او مانند یک قماریاز محکوم به شکست، هر روز به امید رسیدن به آرزوهایش، متحمل باخت بیشتری میگردد. این آرزو ها با تکنیکهای روانی به شدت بزرگ نمایی میشوند. ایجاد یک فضای احساسی به راحتی فرد را در گردابی از هیجانات، جادبه ها و دافعه ها فرو میبرد و چشم و گوش او را نسبت به هر سخن خلاف شرکت کر و کور میکند.

در موارد زیادی، فضای جلسات هفتگی این شرکتها چنان مشوب به احساسات پوچ و هیجانات کاذب است که افراد بطور دسته جمعی گریه میکنند! از طرف دیگر این احساسات و تلاش فرد در راه پول و ثروت، به نحو مغالطه آمیزی با اعتقادات او گره زده میشود و این سرگردانی و کوری او را تشدید مینماید.

این معضل، یکی از خطرناک ترین جنبه های چنین شرکتهایی میباشد.

  • محمد

از جمله آموزشهای برخی از شرکتهای بازاریابی شبکه ای، قانون جذب میباشد.

این قانون میگوید که فکرهای مثبت یا منفی شما، باعث وقوع حوادث خوب یا بد برای شما میگردد. این قانون خودساخته در توجیه مکانیسم خود، با فرضیه ای غیر علمی و اثبات ناپذیر، به انرژیهای کائناتی متوسل شده و از از نام فیزیک کوانتم سوءاستفاده میکند. بدین ترتیب که انرژیهای کائناتی، از نیت فرد با خبر میشوند و در صورت لیاقت فرد، او را به آمال و آرزوهایش خواهند رساند. بنابراین فرد باید آرزوهای خود را از کائنات بخواهد و با او راز و نیاز کند. در این اندیشه، خدای کائناتی قادر به انجام هر کاری میباشد و بدون هیچ محدودیتی قادر است برای کسی که به او توجه دارد، هر خواسته ای را برآورده کند.

انسان در مقابل خدای کائناتی، هیچ وظیفه اخلاقی بر عهده ندارد و اعتقاد به چنین خدایی هیچ پارسایی یا عمل خاصی لازم ندارد. اتفاقاً این افراد حریص هستند که بیشتر مورد عنایت چنین خدای خرافاتی قرار میگیرند. این دین نوین از همین جهت با دین «بودیسم» اشتراکات فراوانی دارد.

در واقع چون معادلات و وعده های برخی از این شرکتها با هیچ عقل سلیمی قابل قبول نیست، برای پر کردن خلأ یک خدای عادل، باید به خدایی تخیلی و کائناتی پناه آورد؛ و این نکته ایست که سردمداران نظام سرمایه داری، به خوبی متوجه آن شده اند. از طرف دیگر به دلیل چندملیتی بودن این شرکتها و وجود افرادی با اعتقادات و فرهنگهای مختلف، باید از متافیزیکی استفاده کرد به با برچسب دروغین علم، بدون تعارض با سایر اعتقادات و ایدئولوژیهای فرد، خلأ معنوی و احساسی او را پر کند و به عنوان نقطه مشترک همه این افراد مورد استفاده قرار گیرد.

این اعتقاد شرک آمیز بخشی از فرایندی است که «جنبش عصر جدید» با حمایت دولت آمریکا و پشتیبانی سیاسی یهود، برای افراد در نظر گرفته شده و طی یک دوره 10 ساله، یک دین خرافی بین المللی(!) جایگزین اعتقادات افراد میگردد.

این طرز تفکر، صریحاً با آموزه های اسلامی در تضاد میباشد.

جهت اطلاعات بیشتر در اینباره، از فهرست موضوعات وبلاگ استفاده نمائید.

  • محمد

یکی از آموزشهای شرکتهای بازاریابی شبکه ای، فالو(follow) کردن میباشد.

این کلمه در لغت به معنای پیروی یا پیگیری کردن و در اصطلاح به معنای متقاعد کردن فرد مقابل در برابر پیشنهاد مطرح شده میباشد. این کار روشهای مختلفی دارد و با توجه به روشهای آن، دارای اسم های مختلف نیز میباشد.

نکته ای که در اینجا قابل تأمل است، تأثیر چنین عملکردی بر نفس فرد میباشد. این کار، خواه با هر نامی از آن یاد شود، نوعی مکر و حیله میباشد. یعنی فرد میکوشد به شیوه ای که از واقع نمایی بسیار دور است، طرف مقابل خود را اغوا کرده و او را وادار به پذیرش پیشنهاد یا ... کند. برای مثال فرد خود را بی نیاز از طرف مقابل نشان میدهد، در حالی که به شدت به حضور و کار او نیازمند است. یا این که او را تعمداً و با الفاظ ناروا تحقیر مینماید، در حالی که این کار نه از شدت عصبانیت و از دست دادن کنترل خود است، بلکه یک نقشه از پیش تعیین شده برای فریفتن یا متقاعد کردن طرف مقابل میباشد.

تکرار این عمل موجب ایجاد «عادت» به این کار در نفس خود فرد میگردد. و پس از آن تکرار این عادت، موجب پیدایش یک عادت راسخ در نفس میشود که آن را «ملکه» مینامند. به عبارت دیگر، در فلسفه اسلامی عمل انسان دارای سه مرتبه میباشد: 1) عمل: که مثلا یک بار یا چند بار فرد آن را تکرار کرده است. 2) عادت: که فرد بر اثر تکرار آن عمل، بدون تفکر و تأمل میتواند آن عمل را انجام دهد. 3)مَلَکه: که فرد آن قدر آن عادت را تکرار کرده است که نفس او به انجام آن گرایش دارد. یعنی تکرار عمل باعث ایجاد یک حالت نفسانی شده است که به آن عمل میل و رغبت دارد و انجام ندادن آن برای او مشقّت آور میگردد. این حالت دقیقاً برعکس حالت اول است؛ چون در آن حالت، فرد برای اولین بار یا اولین بارها بود که میخواست به آن عمل مبادرت کند و برای همین انجام دادن آن عمل برایش مشقت آور بود. حال آنکه در این حالت به علت آن ملکه نفسانی، انجام ندادن آن کار برای او مشقت آور شده است!

اما باید اضافه کرد که آنچه سازنده «طینت» انسان میباشد، ملکات او در زندگی دنیوی است. برای درک بهتر مطلب میتوان چنین تشبیه کرد که انسان مانند کوزه گری است که در این دنیا باید کوزه ای را بسازد. شکل این کوزه را ملکات او تشکیل میدهد و سعادت یا شقاوت اخروی او به «طینت» او بستگی دارد.

به اعتبار طینت های مختلف، انسان ها در آخرت به انواعی تقسیم میشوند: 1)مَلَک(فرشته) 2)بهیمه(حیوان بی عقل) 3)سَبُع(حیوان درنده) 4)شیطان

و این طینت شیطانی، از وجود ملکه «مکر» در انسان میگردد!! به عبارت دیگر، آموزشهای برخی از این شرکتها، انسان را به شیطنت و شقاوت اخروی میکشاند.

این مطلب، گزارشی تطبیقی از فلسفه اسلامی میباشد(نک: الاسفارالاربعة و شرح المنظومة).

  • محمد
اولین بار بود که وارد شرکت میشدم. یکی از دوستان منو دعوت به کار کرده بود. همه افراد شرکت به سلام میکردن و حسابی گرم میگرفتن.
احساس خیلی خوبی نسبت به خودم پیدا کرده بودم. احساس میکزدم که بالاخره تونستم جایگاه اجتماعی خودم رو بدست بیارم و اون رو به دیگران اثبات کنم. البته این رو میشد در همه افراد شرکت دید؛ همه با ظاهری آراسته و با تبسم در حال رفت و آمد بودن و هیچ کس رو بیکار یا ناراضی نمیدیدی. انگار از لحاظ شغلی به بهشت رسیده بودم.
  • محمد

زمانی برده داران، افراد جسم افراد را اسیر و شاید از وطن و خانواده خود دور میکردند. فرد از حقوق و آزادی فردی خود محروم میشد و هر آنچه داشت به ملکیت مالک او در می آمد. این نظام برده داری علیرغم همه فراز و نشیبهای خویش، سرانجام در قرن 19 ممنوع اعلام گردید.

هرچند برده داری به ظاهر به پایان رسید، ولی خوی سلطه و طمع گرگهای انسان نما همچنان باقی ماند. منافع این گروه در گرو خدمت و سرسپردگی دیگر افراد به آنان بود. پس باید همان حالت سابق را به نحوی دیگر به وجود می آوردند. اما این بار جسم و جان افراد به بردگی گرفته نمیشود. این ذهن فرد است که اسیر خواسته های خود میگردد. خواسته ایی که در راستای منافع «آنان» است.

القای فقر کاذب و تهییج افراد جهت رسیدن به سود بیشتر با آموزشهای روانی(مثل قانون جذب و تخیل وجود خدای کائناتی)، در واقع فرد را در یک زندان فکری قرار میدهد و او را مجبور میکند که کورکورانه در جهتی حرکت کند که دیگران از قبل برای او مقرر کرده اند. با این حساب فرد همه جهان را با عینکی دیگر میبیند و با اهداف و آمال واهی، به خیال پیشرفت و سعادت، خود را در وادی تباهی می اندازد.

در برده داری مدرن، دیگر جسم انسان به سارت در نمی آید. این فکر انسان است که به اسارت درآمده و گمان میکند که آزاد است!

  • محمد

در بازاریابی شبکه ای، فرد باید با دقت زیادی افراد شبکه خودش رو انتخاب کند.

معمولا ار افراذی دعوت به کار میشود که حرف شنوی بسیار زیادی نسبت به بازاریاب داشته باشند. در ادامه به فرد آموزش داده میشود که باید از رده های مافوق خود اطاعت داشته باشد. این کار به این بهانه صورت میگیرد که بالادستی ها تجربه بیشتری در کار بازاریابی شبکه ای دارند و این اطاعت بخاطر پیشرفت خود فرد و زیردست های او میباشد. حتی در آموزش اولیه برخی از این شرکتها از فرد خواسته میشود که با ورود یک بالادست، باید قیام کرده و تا او اجازه نفرموده، حق نشستن ندارد. یکی از مواردی که فرد شدیدا مورد هجمه و نتقاد قرار میگیرد آن است که رفتار یک بالادستی را تحلیل کند.

این امردر حالت ایدئال موجب تشکیل یک شبکه انسانی میشود که همه افراد آن در سلسله مراتب خود، مطیع و فرمانبردار مافوق خود خواهند شد. گذشته از این بردگی مدرن که باید در محل خود توضیح داده شود، این شبکه انسانی میتواند به راحتی امنیت ملی هر کشور را به مخاطره اندازد. برای مثال یک لیدر میتواند در انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری، رأی همه رپزیردستان خود را جهت دهی کند. یا میتوان از آنها درخواست حضور خیابانی و اغتشاش کرد، چنان که در مواردی شنیده شده که لیدر از افراد زیردست خود خواسته است که فردی را مورد ضرب و شتم قرار دهند.

این امر هرچند تنها در حد یک احتمال است، ولی احتمالی است که به دلیل ضریب بالای خطر در آن، جا دارد که به مورد تأمل فراوان قرار گیرد.

به عبارت دیگر، بازاریابی شبکه ای، با توجه به آموزشهای حاضر، خطر یزرگی برای امنیت ملی کشور به شمار می آید. و از طرفی، بدون این آموزشها، بازاریابی شبکه ای دوامی نخواهد آورد!!

  • محمد

معمولا در جلسه معرفی گفته میشه که بازاریابی شبکه ای یه شغل پاره وقت هست و شما میتونید فقط با روزانه چند کلیک میلیونر شوید!

در اینباره چند نکته رو باید مورد توجه قرار داد:

1. شغل پاره وقت به معنای ساعات کاری اندک نیست. شغل پاره وقت یعنی شما موظف نیستید که در ساعت معینی در محل کار حضور داشته باشید یا روزانه مجبور باشید زمان معینی رو صرف کار کنید.

2. همچنان که قبلاً هم گفتم، در بازاریابی شبکه ای، منظور از شبکه، شبکه اینترنت نیست؛ بلکه شبکه(هرم) انسانی هست؛ برای همین شما به عنوان بازاریاب در این شرکتها، برای رسیدن به یک درآمد مطلوب، باید وقت خیلی زیادی رو صرف تشکیل، آموزش و حفظ و نگهداری شبکه(هرم) انسانی خودتون کنید. به عبارت دیگه، وقتی شما از نزدیک این کار رو لمس میکنید، متوجه میشید که عملاً روزی 8 تا 16 ساعت رو باید صرف این کار پاره وقت کنید!

3. ممکنه کسی بگه که این در اول کار هست و بعد از تشکیل و گسترش شبکه(هرم)، دیگه نیازی به صرف وقت زیادی برای این کار نیست. در جواب باید گفت: اولاً قرار بود روزانه فقط چند کلیک باشه و در جلسه پرزنت درباره نیاز به این همه وقت چیزی گفته نمیشه. ثانیاً تا الان کسی رو سراغ نداریم که حتی بعد از تشکیل شبکه(هرم) خودش، احتیاج به وقت کمتری داشته باشه. حتی تاپلیدرهای این شرکتها هم تقریباً همه وقت خودشون رو به این کار اختصاص داده اند.

  • محمد

منظور از شبکه در «بازاریابی شبکه ای» چیست؟

خیلی ها به اشتباه فکر میکنن که منظور از شبکه در «بازاریابی شبکه ای»، اینترنت(international network) هست. این موجب یک اشتباه (مغالطه) در ذهن فرد میشه. در حالی که اگر شبکه به معنای اینترنت باشه، معمولا به چنین بازاریابی، بازاریابی الکترونیکی گفته میشه.

برعکس، منظور از شبکه در «بازاریابی شبکه ای» شبکه انسانی هست که هر فرد در آن قرار داره و برای موفقیت در این تجارت، باید برای خودش ذرست کنه!

ولی اگر دقت کنیم، میبینیم که اگر اینترنت رو از این شرکتها حذف کنیم، باز هم به تجارت و در آمد اعضا، اخلال و ضرری وارد نمیشه!

در واقع، شبکه، اسمیه که برای هرم انسانی انتخاب شده!!

نگاه کن

  • محمد

* جهت مشاهده پارادایم شیفت - 2 کلیک کنید.


تغییر نگرش (پارادایم شیفت) یکی از مسائلی است که در آموزشهای این شرکتها مطرح میشه.

در پارادایم شیفت، نحوه نگرش فرد نسبت به جهان اطراف خودش عوض میشه. این تغییر نگرش به فرد کمک میکنه تا با تغییر ارزشها، با جدیت بیشتری کار رو دنبال کنه.

اما این تغییر نگرش به شدت خطرناک هست! چون همه ارزشهای فرد رو دگرگون میکنه!

برای توضیح بهتر مطلب، انسان رو به یه هرم تشبیه میکنیم.

 

 

طبقه اول این هرم، رفتار انسان هست.

وسط این هرم فرهنگها و سبک زندگی (life style) هست.

و قله این هرم رو نگرشها (جهانبینی، ایدئولوژی یا پارادایم) تشکیل میده.

فرهنگها و آداب، نقش واسطه رو بین قله و کف هرم بازی میکنن.

پس بدیهی هست که هر تغییری در قله هرم (نگرش ها)، تمام این هرم رو تغییر میده.


برای مثال

  • محمد

این مطلب را در این لینک ببینید.

نکته: برخی از اشکالات این مقاله در شرکتهای بازاریابی جدید حل شده است.

مشکل اساسی این کار، وجود واسطه ها هست!

 

مقدمه: 
شاید مجبورید به سختی کار ‌کنید، کارمند شخص دیگری باشید و تا ابد هم به این کار ادامه دهید وغیره ، حالا یک راه برای نجات از این گرفتاری ها وجود دارد ، بدست آوردن پولی هنگفت در زمانی اندک با شغلی شرافتمند، آسان و مستقل! شرکت های هرمی هر روز با شیوه ها و نامهای جدید خود را مطرح می کنند و سرمایه های مردم و به خصوص جوانان را به تاراج برده و هر روز بخشی از فجایع و پیامدهای ناشی از این فعالیت ها در کشورمان پدیدار می شود; پنتاگونو، گلدکوئیست، پرایم بانک، مای سون دیاموند، تجارت الماس و چند نمونه ی ریز و درشت دیگر مصداقی بر این مدعا هستند و اخیراً طرح های مشابهی در قالب شرکت های داخلی در حال اجرا است ، به گونه ای که برخی آن را ادامه همان نوع کلاهبرداریها دانسته و برخی دیگر از این نوع فعالیت ها، به عنوان "بازاریابی شبکه ای" و یا تجارت الکترونیکی نام می برند. اگر چند سال قبل، سهم شما از ثروت رویایی شبکه‌های هرمی، فقط سکه‌های طلا و و نقره و پول نقد بود، این بار شما با وعده‌های دروغین دیگری چون تورهای مسافرتی با رؤیاهای شیرین، همسفر می‌شوید.
با توجه به نحوه ی تبلیغ این دست از شرکت ها که بیشتر از حربه ی بازاریابی شبکه ای و یا تجارت الکترونیک استفاده می کنند برای آشنایی با نحوه کارشان بهتر است ابتدا با شناختی از بازاریابی و بازاریابی شبکه ای( Network Marketing ) و تجارت الکترونیک شروع کنیم و چارچوبهای آنرا با هم مرور نمائیم؛ تا ببینیم که آیا شرکت هایی که از شما دعوت به عمل می آورندنیز در میان همین چارچوب ها عمل می کنند یا خیر؟ و سپس مشخص کنیم که آیا صرف فعالیت در این بستر به منزله ی درست بودن و قانونی بودن این شرکت هاست؟

  • محمد

من مدتها درباره شرکتهای بازاریابی شبکه ای تحقیق کردم. تحقیقاتم رو میتونم توی یک جمله خلاصه کنم:

«بازاریابی شبکه ای، با این اوضاع فعلی، همون شرکت هرمی هست که تغییراتی اندک کرده»

حاضرم در اینباره در قسمت نظرات بحث و گفتگو کنم!

  • محمد