بازاریابی شبکه ای استاندارد - بخش سوم
* این مطلب از «سایت خبری-تحلیلی کسب و کار» اخد شده است.
حمید فرضی، کارشناس تجارتالکترونیک و بازار یابی شبکه ای
در مطلب روز
گذشته دیدیم که صرفا مجوزدار بودن یک شرکت دلیلی بر صحیح بودن روند تیمهای آن
شرکت نیست، کاملا امکان دارد تیمهای شرکتهای قانونی انحراف پیدا کرده و روندی
شبه هرمی را اجرا کنند. همچنین بخشی از مزایای بازاریابی شبکهای استاندارد را
تشریح کردیم و سوالی کلیدی مطرح شد:
پاسخ: «جهل، ترس، تعصب، لذت» موانعی هستند که انسانها
برای تغییر با آن روبهرو میشوند، بعد از توضیحات بیشتر درخواهید یافت، در شرایط
قانونی و در بستر بازاریابی شبکهای سالم، پیادهسازی روندهای شبه هرمی همانقدر
مضحک است که فردی در میان تابستان برای شرکت در مسابقه دو با پالتو و شال گردن
حضور یابد در حالی که کیف چرم و چتری در دست دارد. همه این ابزار و پوششها برای
شرایط و مکانی کاربرد دارند که با تغییر آن شرایط باید تغییر کرد. حال یک یا چند
عامل از موارد ذکر شده میتواند مانع از تغییر شود. برای مثال راهبری ممکن است
صرفا مهارت و آگاهی نسبت به سیستمهای هرمی داشته و روند استاندارد برایش مجهول
باشد. یا اینکه سازمانی بر پایه آموزههای شبههرمی بنا کرده و از تغییر در روند
آن ترس دارد. گاهی هم برخی راهبران تعصبی کورکننده نسبت به آموزههای خود دارند و
در آخر عده معدودی هم از مطرح شدن به عنوان یک سنبل هرمی لذت میبرند و حتی هنوز
به فعالیتهای خود و اربابانشان در شرکتهای هرمی افتخار و آن را تبلیغ میکنند.
در ایران نیز با تمهیدات کاملا هوشمندانه و علمی
کمیته نظارت بر بازاریابی شبکهای، این آسیب روبه بهبود است.
حال برای اینکه بدانیم مفاهیمی مانند: سطح پرزنتور،
آفیس، تیم فالو، استراتژی خرید، فالو ایمانی، اعتبار داغ و... به چه معناست و از
کجا، در چه شرایطی و به چه دلیل وارد سیستمهای هرمی شده و چطور پس از آن به روندهای
شبههرمی شرکتهای مجاز انتقال پیدا کردند، باید تاریخچه تحولات این صنعت را کمی
دقیقتر بررسی کرد. آنگاه کشفهای جالبی رخ میدهد.
بگذارید از آمریکا شروع کنیم، شرایطی را تصور کنید
که شرکتی را به دفعات در مطبوعات و رسانهها به عنوان کلاهبردار معرفی میکنند،
شرکتی هرمی که تنها دفتر رسمی آن در یکی از کشورهای آسیای شرقی واقع شده است و به
علت ممنوعیتها امکان ارسال هیچگونه محصولی به خاک آمریکا را ندارد، حال یکی از
اعضای این شرکت هرمی به نام توماس از فرد دیگری به نام رابرت دعوت میکند تا به
دفتر آنها برود.
ساعاتی بعد: رابرت در حال تماس گرفتن با دوستان و
آشنایان و اطرافیان خود برای قرض گرفتن مبلغ عضویت در طرح است.
به نظر شما چگونه امکان دارد و چه عواملی باعث میشود
رابرت با آگاهی از همه این موارد و علم به هرمی و غیرمجاز بودن آن شرکت، پول
هنگفتی را قرض کرده و به معرف خود تحویل دهد و دقیقا هوا بخرد، تا بتواند در این
طرح هرمی شرکت کند؟
مسلما هر عقل سالمی با درک این شرایط، تن به چنین
ریسک و اشتباه بزرگی نمیدهد، پس باید راهکاری اتخاذ کرد که عقل و منطق افراد را
خاموش کند. به یاد داشته باشید که من هم روزی راهبر تیمی شبههرمی بودم و فردا قصد
دارم در همین بخش افشاگری مهمی انجام دهم و شما را با حربههای تیمهای هرمی و شبه
هرمی آشنا کنم.