بازاریابی شبکه ای

پایگاه جامع نقد و بررسی شرکتهای بازاریابی شبکه ای

بازاریابی شبکه ای

پایگاه جامع نقد و بررسی شرکتهای بازاریابی شبکه ای

بازاریابی شبکه ای

بسم الله الرحمن الرحیم
شرکتهای بازاریابی شبکه ای، دارای ابعاد مختلفی میباشند که باید با رویکردی سیستمی مورد بررسی قرار گیرند. از جمله این ابعاد میتوان به مواردی چون ابعاد فقهی، قانونی، روانشناختی، اجتماعی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، اعتقادی و... اشاره کرد.
بی شک، بررسی بازاریابی شبکه ای بدون لحاظ ابعاد مختلف آن، عقیم و ناکارآمد خواهد بود.
این پایگاه در صدد بررسی ابعاد این مسئله با رویکرد انتقادی میباشد.

لینک کانال تلگرام:
t.me/onnetworkers

onnetworkers@

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اشباع» ثبت شده است

* این مطلب توسط یکی از مخاطبین سایت ارسال شده است.


دروغ های جلسه ی مشاوره(پرزنت):

1: نتورک یک تجارت الکترونیک هست.

2: بعد از دو الی چارسال به استقلال مالی میرسید.

3: ریسک این کار منفیه.

4: هییییچ واسطه ای تو این فرایند نیست همه حذف میشن.

5: این کار راحتی هست و صددصد فکری.

6: با روزی 4 ساعت راحت میشه انجامش داد کار پاره وقته.

7: شما با خرید محصول چیری از دست نمیدی انگار پولتو ازین جیبت میذاری تو اون جیبت و در ازاش محصولات با کیفیت میخرید.

8: شما محصول با کیفیت میخری با *تخفیف*  😳

9: حمایت صددرصدی وجود داره تو این سیستم 

10: وقتی به یه درآمد رسیدی دیگه هر ماه بیشتر میشه 

11: آموزش های قوی خرده فروشی و راحت بودن فروش محصولات

12: بهتر بودن بازاریاب شبکه ای نسبت به ویزیتور

13: مقایسه بازاریابی شبکه ای با نفت 😳 و برتری دانستن نتورک 

14: یکسان سازی قیمت ها

15: مقایسه ی کارخانه با بازاریابی شبکه ای😳

16: بازاریابی شبکه ای یک اهرم برنده_ برنده ( برد_برد) است. 


....(((تجزیه تحلیل دروغ ها)))....


1:اصلا بازاربابی شبکه ای ربطی به تجارت الکترونیک نداره تمام کار شبکه سازی و جلسات هست و فقط خریدش اینترنتی هست که ماهی ده دقیقه کار اینترنتی داره.

2:خییییلی ها با زمان دو سال سه سال هستن که کشیدن کنار چون به درامد یه تومن هم نرسیدن چه برسه استقلال مالی.

3: این کار ریسک بالایی داره اولا چون تو نمیدونی واقعا در حد این همه سختی هستی یا نه اول روی ساده ی کارو بهت نشون میدن وقتی رفتی جلو تر باید کل زمانتو بذاری و اون موقع شاید بفهمی اصلا اهل این کارا نیستی چون اصل کارو اون موقع فهمیدی، دوم اینکه هر لحظه ممکنه بخاطر شاکی ها قربانی های بسیار زیاد این کار، توسط دولت و مجلس جمع بشه، یا اتفاقات دیگه.

4: میگن تو این سیستم همه واسطه ها حذف میشن اما خود شرکت و بازاریابان دو تا واسطه هستن این وسط.

  • محمد

* دانشمندان زیادی در امریکا به مقابله با شرکتهای بازاریابی شبکه ای می پردازند. در ادامه یکی از این مقالات ارائه میگردد. (منبع)

The mathematics: why MLM pyramid schemes cannot work!

In the classic "pyramid" scheme, participants attempt to make money solely by recruiting new participants into the program. The hallmark of these schemes is the promise of sky-high returns in a short period of time for doing nothing other than handing over your money and getting others to do the same.

The fraudsters behind a pyramid scheme may go to great lengths to make the program look like a legitimate version of a multi-level marketing program. But despite their claims to have legitimate products or services to sell, these fraudsters simply use money coming in from new recruits to pay off early stage investors. But eventually the pyramid will collapse. At some point the schemes get too big, the promoter cannot raise enough money from new investors to pay earlier investors, and many people lose their money. The chart below shows how pyramid schemes can become impossible to sustain:

  • محمد

این تحلیل توسط یکی از مخاطبین وبلاگ به نام محمد ارائه شده است:


با سلام خدمت جوانهای عزیز ( مخصوصا دانشجویان و دانش آموزان)

باید واقعیت هایی از بازاریابی شبکه ای را بدانید و بعد تصمیم به عضو شدن در چنین شرکت هایی بکنید. اطلاعات لازم به کمک چند عضو فعال شرکت بادران (به قول خودشان جزء سرشاخه ها هستند) بدست آمده است:

 1. هدف اصلی از ورود به بازاریابی شبکه ای، پاداش گرفتن است و پورسانت در این شرکت ها از تجارت معمولی در بازار بسیار کمتر است. پس موفقیت در این گونه شرکتها به معنی رسیدن به پاداش است.

 2. با توجه به سابقه ی شرکت و گفته های اعضای آن، تا این تاریخ(24آذر94) متوسط لایه ها باید 20 باشد.

 3. با فرض این که هر کسی که وارد این شرکت ها میشه، با هدف موفقیت (رسیدن به پاداش، بند 1 را ببینید) وارد شده، پس هر عضو باید بتواند 3 عضو جدید (بطور میانگین) معرفی کند.

 4. با توجه به بند 2 و 3 ، تعداد اعضای فضای نمونه باید 3^20=3,486,748,401 باشد. (این جمعیت کجاست ؟؟؟؟؟ )

 5. طبق اطلاعات خود اعضا در حال حاضر در شرکت بادران، فقط دویست هزار نفر عضوند که 12درصد آنها فعالند (!! که به نظر واقعی نیست).

 6. بدون در نظر گرفتن شرط های اعمال شده برای پاداش و در خوشبینانه ترین حالت: از درس ریاضی راهنمایی: شانس موفقیت برابر است با تعداد اعضای پیشامد تقسیم بر تعداد اعضای فضای نمونه: 200,000/3,486,748,401)=0.000057) = شانس موفقیت . که بسیار کم است. ( تقریبا 0.0057 درصد) .

 7. پس برای موفقیت تلاش و وقت بسیار زیادی لازم است و باید بهای بسیار سنگینی داد تا شاید موفق شد، در حالی که با تلاش بسیار کمتر و بدون این که بهایی بدهید در جاهای دیگر می توانید به هدف معقول برسید.

 لازم به توضیح است که در چنین شرکت هایی، اکثر اعضاء (بالای 98 درصد) باید مصرف کننده باشند(هدف واقعی) در حالیکه با تبلیغ نادرست ( مخصوصا بالاسری ها)، اکثرا جوانهای دانشجو و دانش آموز که مصرف کننده نیستند و به دنبال پاداش (بند1: موفقیت) هستند، عضو شده اند. پس باید بدانید که در خوشبینانه ترین حالت باید حداقل ده هزار نفر موفق نشوند( به پاداش نرسند) تا شاید یک نفر موفق شود(به پاداش برسد).

  • محمد

اینجا یکی دیگر از تجربیات و تحلیلهای کاربران را در قالب مطلبی مستقل نقل خواهم کرد:


سلام خدمت همه ی دوستان خوب.
من خودم توسط یکی از دوستام داشتم جذب میشدم به این صورت که یک روز بی خبر من منو برد خونه ی یکی از همین لیدرهاش و قبلش گفت میخوام برم سری به یکی از دوستام بزنم.خلاصه ما رفتیم توی خونه ی این آقا و شروع کرد برای ما از کتاب موج سوم آدلین تافلر و از قانون تصاعد واهرم صحبت کردن.منم با دقت به حرفاش گوش میکردم. تا این که تموم شد و رفتیم خونه.فردای اون روز دوباره رفتیم تو همون خونه شروع کردن از قوانین و خرده فروشی گفتن.شب همون روز رفتیم توی یه پارک که جمعیت زیادی از همین نتورکرا دور هم جمع شده بودن.دوستان شاید بگید که من از احترام و اینا خوشم نمیاد اما دوستانی که قبلا اینجا بودن میفهمن که توی جمعشون به طور زجرآوری قربون صدقه ی هم میرن و یه جور زبون بازی و چاپلوسی برای جذب و نگه داشتن افراد تو این سیستم بکار میبرن. یکی از همین دوستان اومد شروع کرد با من صحبت کردن و میگفت که اگه میخوای موفق باشی همه کارات باید با اجازه ی بالاسریت باشه یعنی اگه بالاسریت گفت امشب این کارو بکنی حتما باید بکنی.بله منم قبول دارم که باید از تجربه ی دیگران استفاده کرد و آزمون و خطا انجام نداد.اما طبعا روی فرد مدیریتی میشه که به تبعیت بی چون وچرا میکشه.دوستانی که مدیریت رسانه میدونن میفهمن چی میگم.همون شب گفتن اگه میخوای بقیه اموزشاتو ببینی باید سیصد هزار تومان خرید بزنی وقتی دلیلشو پرسیدم بهم گفتن چون قراره افرادی رو جذب کنی باید خودت خرید زده باشی تا اونا بهونه ای برای خرید نداشته باشن.همون شب که تقریبا تا نیمه های شب اونجا بودم اومدم خونه جوری ذهن منو پر کرده بودن که وقتی پدرم ازم خواست که دور اینکارو خط بکشم بدترین برخوردی که تاحالا باهاش داشتم رو کردم(خدا منو ببخشه).خلاصه همین جور دودل بودم که وقتی تو اینترنت سرچ میکردم به سایت شما رسیدم و دیدم مرجعم و رهبری اینجور فعالیتها رو غیرشرعی دونستن.بنابراین به بالاسریم جریانو گفتم اونم گفت که این نظرات قدیمی هستن و نظر جدیدشون فرق کرده. ثانیا میگفت که مراجع چیزی از اقتصاد نمیدونن.گفتم مگه میشه کسی که شصت سال مطالعه داشته روی ابعاد مختلف دینی که بالطبع اقتصادم جزئشونه.شاید باور نکنید جوری شده بودم که حاضر بودم بگردم دنبال مرجعی که حکم به حلال بودن داده بود و مرجعمو عوض کنم.
خلاصه به دوستم گفتم من دیگه نمیخوام تو این کار باشم.دوستان تورو یه خورده فکر کنید تو این کلاسا جوری به انسان آموزش میدن که از لیدرها و بالاسری هاشون بت میسازن.و بلا استثناء میگن که بالا سریمون بهترین الگومونه.دوست مسلمون من عزیزم مگر نداریم تو قرآن که رسول الله و حضرت ابراهیم صلوات الله علیهما اسوه ی حسنه هستن؟به خدا قسم اگه هرکدوم از این دوستان وقتی که برای جزوه هاشون میزارن برای قرآن و یا حتی درسشون میگذاشتن الان هرکدوم یا عالم دینی بودن یا نخبه ی بهترین دانشگاه های دنیا.یه لحظه فکر کنید جوری که توسط لیدرها مدیریت میشید و به تبعیت کشیده میشید همون جوری که به من گفتن مرجع تقلیدم چیزی از اقتصاد نمیدونه دو روز دیگه اگه بگن امام زمانی نیست همش ساخته ی ذهن علمای دینیه آیا اون موقع قدرت تصمیم گیری دارید؟ یا نه اگه بگن به فلان فرد رای بده که باب میل دشمنه آیا قدرت انتخاب دارید؟
قانون تصاعدی دوستان ازش صحبت میکنن اگه هرکسی پنج تا محور داشته باشه بزار ببینیم تو سطح دهم چه اتفاقی براش میفته
1-اولین نفر مساوی با پنج به توان صفر که میشه 1
2-پنج نفر بعدی برابر پنج به توان یک
3-بعدیها برابر پنج به توان دو برابر بیست وپنج نفر
4-نفرات بعدی برابر پنج به توان سه مساوی با 125 نفر
5-بعدیها پنج به توان چهار برابر 625 نفر
6-بعدیها پنج به توان پنج برابر 3125
7-بعدیها پنج به توان شیش برابر 15625 نفر
8-بعدیها پنج به توان هفت برابر 78125 نفر
9-بعدیها پنج به توان هشت برابر 390625 نفر
10-بعدیها پنج به توان نه برابر 1953125 نفر
11-و بالاخره در سطح دهم فرد اول برابرپنج به توان ده مساوی با 9765625 نفر
خوب علاوه بر تصاعد هندسی که که مثل عملکرد مولکولی هست تصاعد حسابی هم اینجا نقش داره که برابره با مجموع تمام جملات یعنی:
1+5+25+125+625+3125+15625+78125+390625+1953125+9765625
برابر با دوازده میلیون و دویست و هفت هزارو سی و یک نفر 
میتونید جمع و تفریق کنید
حالا اگه سطح دهم بخواد زیر مجموعه بیاره عددی بالغ بر شصت میلیون نفر میشه
یعنی اگه این افراد رو بخواهیم بیاریم باید شیرخواره هارو هم بیاریم اگه دوازده میلیون نفر مشغول بازاریابی باشن پس چه جوری دکتر پرورش بدیم چه جوری صنعت رو رشد بدیم چه جوری شهر تمیزی داشته باشیم؟ چه جوری کشاورزی کنیم؟
دوستان تو رو به خدا یه خورده روش فکر کنید هیچ سود و زیانی از پیوستن شما به این کار نصیب من نمیشه ولی خواهش میکنم گرفتار آرزوهای دور و دراز نشید.
.در پناه حق
  • محمد

یکی از مشکلات سیستمهای شبکه ای و هرمی، خطر اشباع جامعه از بازاریاب ها میباشد.

برخی از سردمداران این عرصه، در پاسخ به اشکال «اشباع»، به افرادی که هر روز به سن قانونی(18 سالگی) میرسند، تمسک میجویند.

توضیح آنکه با وجود این که هر روزه افرادی به سن 18 سالگی میرسند، اشکال اشباع هرگز تحقق نخواهد یافت و هر روز افرادی وجود خواهند داشت که بتوانند به عضویت در شبکه انسانی چنین شرکتهائی درآیند.


در پاسخ به این سخن باید گفت: درست است که هر روزه افرادی به سن 18 سالگی میرسند، اما باید به این نکته نیز توجه داشت که قاعده این هرم انسانی نیز هر روز گسترده تر میگردد. این گسترده شدن روندی تساعدی دارد، در حالی که افرادی که به سن 18سالگی میرسند، معمولاً میانگین ثابتی دارند. پس به زودی به نقطه ای میرسیم که اگر شرکت جهت ادامه حیات خود، برای مثال به جذب روزانه 100 نفر نیاز داشته دارد، اما تعداد افرادی که روزانه به سن 18سالگی میرسند، مثلاً 50 نفر است! و این به معنای بی ثمر بودن استمساک به این نکته، جهت باسخ به اشکال «اشباع» میباشد.

حال با توجه به روند تصاعدی احتیاج به جذب نیرو در این شرکتها، به زودی آمار مثالی ما، 3 برابر میشود، زیرا آن 100 نفری که در آن روز چذب شده اند، دیر یا زود، باید خود نیز شبکه تشکیل دهند و هریک، 3 نفر دیگر را جذب کنند. اما کسانی که روزانه به سن 18سالگی میرسند، همواره همان تعداد 50 نفری که بطور مثالی ذکر شد، باقی میماند! به عبارت دیگر، تعداد ثابت 18ساله هایی که هر روز اضافه میشوند نیز اشباع میگردد؛ زیرا افزایش روزانه این تعداد ثابت میباشد، ولی روند افزایش تعداد افرادی که شرکت بطور روزانه جهت جذب در شبکه انسانی خود لازم دارد، نه تنها افزایشی است، بلکه افزایش آن روندی تصاعدی دارد!

این مطلب ساده نشان میدهد که چگونه لیدرهای این شرکتها، جهت منافع شخصی خویش، به هر دست آویزی چنگ میزنند و چگونه حق را با باطل میپوشانند و افراد را فریب میدهند! و این گوشه ای از قال و مقال این عرصه میباشد.

  • محمد

هوشمند امینی


مدت هاست سیستم هایی با استفاده از بازاریابی شبکه ای وارد ایران می شوند و با جذب مردم به بهانه سود سرشار چرخه اقتصاد را با تغییر و تحول روبرو می کنند و پس از مدتی به بهانه حرام بودن این نوع فعالیت ها از ادامه کار آنها جلوگیری و یا در چند نمونه مانند پنتاگونا به دلیل استقبال مردم، سیستم ها اشباع و ادامه فعالیت عملا امکان ناپذیر می شود.
اما تنوع و فرهنگ رواج یافته استفاده از بازاریابی شبکه ای به حدی در کشورهای توسعه یافته تاثیرگذار و زیاد شده است که می توان گفت تقریبا هر چند ماه یک بار یک گروه با سیستم جدید وارد بازار کار می شود.
دلیل رواج این سیستم ها و استقبال فراوان مردم جوامع توسعه نیافته یا در حال توسعه از این نوع درآمدزایی، مشکلات اقتصادی عدیده، تورم بالا، ناامنی های اقتصادی و... است. اما باید دید سیستم هایی که با بازاریابی شبکه ای به سراغ جوامع توسعه نیافته و یا در حال توسعه می روند تا چه زمانی کارآیی لازم را دارند و آیا هیچ وقت اشباع نمی شوند؟

  • محمد

* این مطلب از پرسمان اخذ شده است.
در این سیستم‌ها پورسانت‌های بالایی نصیب تعدادی افراد در بالای ساختار هرمی می‌شود، در حالیکه پورسانتی که شرکت‌های اقتصادی متعارف به بازاریابان می‌دهند، از سقف معقولی فراتر نمی‌رود چون این پورسانت‌ها از محل سود معقول شرکت تامین می‌شود و نمی‌تواند از درصد معینی بالا‌تر رود. پس وقتی شرکتی برای بازاریابان خود رقم بالایی در نظر می‌گیرد می‌تواند نشانه‌هایی دال بر خروج مبادلات از حد و حدود متعارف و سالم آن باشد. البته بحث به همین جا خاتمه نمی‌یابد و چنانچه اقتصاد‌دانان و اهل فن ابراز می‌کنند، چنین فعالیت‌هایی کاملاً با اقتصاد سالم، رقابتی و غیر استثماری مغایرت دارد. بنابر این بررسی این پدیده در حوزه مسائل دینی و جایگاه آن در اقتصاد اسلامی به نظر ضروری و لازم می‌رسد. 
یکی از اولین نکاتی که در ارتباط با این پدیده به ذهن می‌رسد نقش و ارزش رضایت طرفین در انجام این معامله است. لازم به ذکر است که در معامله رضایت رکن دوم معامله می‌باشد. در دین اسلام باید اول خود معامله صحیح باشد سپس طرفین راضی به انجام معامله باشند، به طور مثال بسیاری از معاملاتی که حرام می‌باشند اعم از نزول، قمار و رشوه با رضایت کامل طرفین همراه می‌باشد ولیکن چون خود معامله یا تجارت مشکل دارد این معاملات باطل هستند. ازهمین رو، تمام علما و مراجع عالی قدر چنین فعالیت هایی را حرام و معاملات آن را باطل اعلام نمود اند که در این جا به بخشی از قواعد فقهی مربوطه که بطلان یا حرمت موضوع را اثبات می نمایند می پردازیم. 
  • محمد

شبهه: در بازاریابی شبکه ای آن چه موجب به سود رسیدن یا نرسیدن افراد می‌شود، فقط توانایی و پشتکار افراد است به نحوی که اگر بخواهد حتماً می‌تواند پس در این میان شانس دخالت ندارد.


پاسخ: شانس در بازاریابی شبکه ای وجود دارد اما نه فقط به خاطر وجود یا عدم توانایی ذاتی افراد در بازاریابی بلکه به دلیل زیر:
«در بخش اقتصادی ثابت کردیم این سیستم دیر یا زود به اشباع می رسد.» به این حقیقت دو موضوع زیر را نیز اضافه می کنیم:
اولاً واضح است که تمامی مردم خریدار محصولات چنین شبکه‌ای و خواهان شرکت در آن نیستند و این که از بین افراد مختلف کدام‌یک علاقه‌مند به ورود به شبکه است و کدام‌یک نیست را بدون بررسی دقیق نمی‌توان فهمید و به طور کلی نیز نمی‌توان فهمید در یک مقطع خاص چند درصد مردم حاضر به عضویت در این شبکه‌ها هستند. به علاوه با گسترش اعضای شبکه یافتن مشتری جدید مشکل می‌شود و ممکن است فردی که می‌توانست زیرشاخه کسی باشد، توسط دیگران جذب شده باشد. «اصلا بالقوه با چنین سیستم هایی مشکل دارند» که تعداد این افراد با افزایش آگاهی عمومی، احکام مراجع و مقررات قضائی و حکومتی متغیر بوده و افزایش می‌یابد(بازار کوچک می‌شود) و این موجب می‌شود بازار این سیستم‌ها سریع‌تر به رکود نزدیکتر شود.
ثانیاً هرچه تعداد ورودی های شبکه بیشتر شده باشد، امید به سود برای اعضای جدید پایین‌تر می‌آید. این موجب می‌شود که همان‌ها هم که با چنین شبکه‌هایی خیلی مشکل ندارند، در ورود به شبکه احتیاط کنند. (اگر واقع بین باشیم هم اکنون نیز تاحدودی چنین شده است) و منجر به متغیرتر شدن زمان رکود سیستم می‌شود.
دو دلیل فوق معین نبودن زمان نسبی اشباع و عدم امکان تعیین آن را می‌رساند؛ چرا که عوامل فوق قابل اندازه‌گیری یا پیش‌بینی نیستند. پس فردی که می‌خواهد وارد شود نمی‌داند تا زمان اشباع نسبی چقدر فاصله دارد. اگر شانس بیاورد به موقع وارد شده و به اندازه کافی زمان دارد و گرنه قبل از آنکه بتواند برای اولین بار به سود برسد سیستم به اشباع نسبی خود رسیده و به قدری کند می‌شود که برای فرد ادامه کار مقرون به صرفه نخواهد بود! لذا آنها که می‌گویند شانس در این سیستم جایی ندارد در اشتباه هستند.

* برگرفته از پرسمان

  • محمد