در این مقاله، حجت الاسلام مظاهری سیف، به نقد و بررسی تئوری راز(قانون جذب) پرداخته است.
تهیه شده توسط موسسه بهداشت معنوی/1389
دریافت فایل PDF
حجم: 2.52 مگابایت
- ۳ نظر
- ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۰۱:۱۴
در این مقاله، حجت الاسلام مظاهری سیف، به نقد و بررسی تئوری راز(قانون جذب) پرداخته است.
تهیه شده توسط موسسه بهداشت معنوی/1389
دریافت فایل PDF
حجم: 2.52 مگابایت
رسول حسن زاده
واژگان کلیدی: راز ، قانون جذب ، آرزو ، فیزیک کوانتوم ، اومانیسم
مقدمه
امروزه کمتر کسی است که نام تئوری راز [1] که از آن به نام قانون جذب[2] یاد می شود را نشنیده باشد. فرضیه ای که با یک هیاهوی بسیار به عنوان یک منجی ، آمده است تا انسان له شده درچرخ مدرنیسم را نجات دهد و به او ارمغان شادی ، آرامش ، شادی و غایت سعادت انسان اومانیستی یعنی ثروت بدهد.
قانونی که با مسلم گرفتن آن ، تأثیر به سزایی در فضای معنوی وعلمی ، فرهنگی جهان داشته تا جایی که در سال 2007 مجله نیویورک تایمز نویسنده کتاب راز را در لیست صد نفری که دنیا را تغییر داده اند، قرار داد.
کشور ما نیز از این جریان بی تأثیر نبوده و در مجامع فرهنگی و حتی مجامع علمی کشور سخنان زیادی پیرامون آن گفته می شود. و مروجین این تئوری، درصدد بومیسازی این فرضیه هستند و در موارد متعددی آیات و احادیث را مستمسک قرار داده و اصرار بر تطبیق صد درصدی این فرضیه با متون قرانی و روایی دارند.
راندا برن[3] استرالیایی نویسنده کتاب راز و کاگردان این فیلم در مقدمه کتاب انگیزه خویش برای خلق این اثر را منجی گری این کتاب در برابر بحران های روحی و نا امیدی در زندگی اش بیان می کند.
نویسنده کتاب پیشینه این قانون را چندین قرن بیان کرده و ادعا دارد که اکثر مردان بزرگ تاریخ مثل افلاطون ، انشتین ، سقراط ، فیثاغورث ، نیوتن ، ویکتورهوگو و ... از این قانون آگاه بوده و آن را به کار بسته اند و درحال حاظر نیز تعدادی از افراد موفق هستند که از این قانون استفاده کرده اند واز این جهت وی محتوای کتاب را گفتگو با بیست و چهار تن از این افراد که از آن ها تعبیر به افشاگران راز می کند و اغلب آنها در ایالت متحده زندگی می کنند قرار داده است .[4]
[* در این نوشتار، به نحوه تغییر نگرش در فرد دقت فرمائید. این حاصل بخشی از آموزشهای شرکتهای هرمی و بازاریابی شبکه ای میباشد.]
حمزه شریفی دوست
تعریف تئوری جذب
تئوری راز که از آن به عنوان قانون جذب هم یاد میشود، موضوعی است که امروزه در جای جای دنیا از آن سخن گفته میشود. سخنرانان، روانشناسان، فیلم سازان، نویسندگان همه و همه این موضوع را به بحث گذاشته وآن را تبلیغ میکنند و به عنوان یک قانون مسلم ازآن دفاع میکنند. این تئوری به طور خلاصه چنین است:
«این قانون همان قانون جاذبه عمومی است اما در حیطه افکار. قانون جاذبه نیوتن میگوید: کره زمین همه اجسام را به سمت خود میکشد، اما قانون جذب میگوید: تمام چیزهایی را که ما تصور میکنیم به سوی ما جذب میشوند.«
»تو همه چیز را به طرف خودت جذب میکنی. مردم، شغل، شرایط زندگی، وضع سلامتی، ثروت، قرض، شادی، ماشینی که سوار میشوی و اجتماعی که در آن زندگی میکنی. مثل آهنربا همه اینها را به طرف خودت جذب میکنی. به هر چه فکر کنی همان اتفاق میافتد. کل زندگی تو تجلی افکاری است که در ذهنت جریان دارند.«
«افکار ما تبدیل میشوند به اجسام. هر چیزی در فکرت بگذرد به زودی آن را در مشت خواهی گرفت. حکمرانان و بزرگان این راز را میدانستند و تلاش کردند مردم آن را نفهمند. چون در آن صورت همه میخواستند از آن استفاده کنند. بزرگان این راز را مخفی داشتند.«
پیشینه تئوری راز
در سال 2006 یک کارگردان استرالیایی در پی رسانه ای نمودن و بازاری نمودن این ایده برامد وبا تولید فیلم راز این هدف را پی گرفت که در سال های گذشته چند بار از سیمای جمهوری اسلامی پخش شده است.
* اگر به قانون جذب اعتقاد دارید، حتماً این مقاله را مطالعه فرمائید.
قانون جذب سال هاست که از سوی سخنرانان و نویسندگان متعدد در جهان ترویج می شود، گویندگانی که می کوشند قانون جذب را مطابق فرهنگ مخاطبان شان بیان کنند و احساس آنها را برانگیزند. اما معمولاً این گفته مورد نقد و بررسی قرار نمی گیرد. گروهی آن را می پذیرند و سرگرم می شوند و گروه دیگر بی تفاوت از کنار آن می گذرند، در حالی که ترویج این خرافات بر زندگی تمام مردم تأثیر می گذارد و از پیامدهای نامطلوب آن به سادگی نمی توان جلوگیری کرد.
1. یکی از مهمترین ارکان آموزشی در شرکتهای بازاریابی شبکه ای، قانون جذب است.
2. قانون جذب، برگرفته از برخی عرفانهای نوظهور و خرافات مدرن میباشد.
نتیجه: یکی از مهمترین ارکان آموزشی در شرکتهای بازاریابی شبکه ای، برگرفته از برخی عرفانهای نوظهور و خرافات مدرن میباشد!
و اینگونه است، که به بهانه آموزش بازاریابی، عقائد شما به خرافه استحاله میگردد!
امروزه نویسندگان، سخنرانان و هنرمندان( سازندگان فیلم راز) تلاش می کنند تا راز را برای مردم قابل باور کنند. اینکه به هرچیز فکر کنی آن را جذب یا خلق می کنی و اینکه با غرق شدن در آرزوهای شیرین مادی می توانی به همه ی آن ها برسی. البته شهامت خواستن و آرزو کردن به مردم دادن کار خوبی ست و از قدیم همه می گویند خواستن توانستن است اما قضیه سر دیگری دارد. آن ها ادعا می کنند که اگر بر چیزهای ناخوشایند مثل ظلم و ستم و ذلت یا بدی ها تمرکز کنید به سرتان خواهد آمد پس به هیچ کدام توجهی نکنید! توجه نکنید که همین الان در این لحظه چه تعداد مردم بی گناه تحت سلطه یک عده غاصب در عذابند. توجه نکنید که دارایی ملت ها به تاراج می رود( شاید حتی دارایی های خودتان است که بر باد می رود!) توجه نکنید چه کسی جنگ راه می اندازد مهم این است شما در ذهنتان صلح و آرامش است!
امروزه در بسیاری از کارگاهها و سمینارهای قانون جذب، از این ایده به عنوان موضوعی که مورد تأیید متون اسلامی است نام برده میشود و پارهای از سخنرانان پا را فراتر گذاشته و جذب را اصالتا متعلق به معارف دینی دانسته و مدعیاند که اساسا خاستگاه این ایده متون دینی و اسلامی است. در این نوشتار این مطلب را پیمیگیریم که قانون جذب با تطیر و طیره که در روایات آمده است چه نسبتی دارد؟
این مقاله برگرفته از سایت شخصی حجت الاسلام مظاهری سیف میباشد.
بسمه تعالی
دنیای امروز در گرداب خرافات گرفتار شده و بخش بزرگی از فضای فرهنگ جهانی را اوهامی بیاساس فراگرفته است؛ به طوری که کتابها، نشریات و سینما در سطح گستردهای در خدمت نشر خرافات و ترویج توهماتی است که مردم را سرگرم نموده و از اندیشههای درست و خردورزی و کوشش و پشتکار دور میکند.
یکی از خرافاتی که در سالهای اخیر مطرح شده و به علت تکرار فراوان و جهانگیر شدنش، بزرگترین خرافة روزگار ما به شمار میآید، فرضیهای است که با نام «راز» از آن یاد میشود. فرضیة راز به نوعی «قانون جذب» اشاره دارد و میگوید با تصور هر چیز و تقویت احساس مثبت نسبت به آن میتوانید آن را جذب کنید و اگر وجود نداشته باشد، میتوانید آن را خلق کنید.
قانون جذب سالهاست که از سوی سخنرانان و نویسندگان متعدد در جهان ترویج میشود، گویندگانی که میکوشند قانون جذب را مطابق فرهنگ مخاطبانشان بیان کنند و احساس آنها را برانگیزند. اما معمولاً این گفته مورد نقد و بررسی قرار نمیگیرد. گروهی آن را میپذیرند و سرگرم میشوند و گروه دیگر بیتفاوت از کنار آن میگذرند، در حالی که ترویج این خرافات بر زندگی تمام مردم تأثیر میگذارد و از پیامدهای نامطلوب آن به سادگی نمیتوان جلوگیری کرد.
این جریان که پس از ترجمه کتابهای کسانی چون«آنتونی رابینز»، «لوئیز هی»، «وین دایر»، «برایان تریسی»، «ژوزف مورفی» و غیره آغاز شد، در حال حاضر به شدت در حال گسترش است و فضای فرهنگی کشور را در خود فرو برده است. شروع جدی این جریان را میتوان همزمان با پخش فیلم «راز» یا «secret» دانست که در سالهای ۸۵-۸۴ وارد فضای فرهنگی کشور شد و به سرعت علاقهمندان خود را بین اقشار مختلف جامعه بخصوص دانشجویان پیدا کرد. حتی در این میان، ترجمههای مختلفی از این دسته کتب که دارای مشابهت موضوعی با فیلم راز بودند، روانه بازار شد.
اما در این میان، کمتر به نقد و بررسی این جریان پرداخته شده است و متاسفانه به این قانون به عنوان یک قانون علمی نگاه میشود و حتی عدهای جرات مقابله با آن را ندارند.
از جمله آموزشهای برخی از شرکتهای بازاریابی شبکه ای، قانون جذب میباشد.
این قانون میگوید که فکرهای مثبت یا منفی شما، باعث وقوع حوادث خوب یا بد برای شما میگردد. این قانون خودساخته در توجیه مکانیسم خود، با فرضیه ای غیر علمی و اثبات ناپذیر، به انرژیهای کائناتی متوسل شده و از از نام فیزیک کوانتم سوءاستفاده میکند. بدین ترتیب که انرژیهای کائناتی، از نیت فرد با خبر میشوند و در صورت لیاقت فرد، او را به آمال و آرزوهایش خواهند رساند. بنابراین فرد باید آرزوهای خود را از کائنات بخواهد و با او راز و نیاز کند. در این اندیشه، خدای کائناتی قادر به انجام هر کاری میباشد و بدون هیچ محدودیتی قادر است برای کسی که به او توجه دارد، هر خواسته ای را برآورده کند.
انسان در مقابل خدای کائناتی، هیچ وظیفه اخلاقی بر عهده ندارد و اعتقاد به چنین خدایی هیچ پارسایی یا عمل خاصی لازم ندارد. اتفاقاً این افراد حریص هستند که بیشتر مورد عنایت چنین خدای خرافاتی قرار میگیرند. این دین نوین از همین جهت با دین «بودیسم» اشتراکات فراوانی دارد.
در واقع چون معادلات و وعده های برخی از این شرکتها با هیچ عقل سلیمی قابل قبول نیست، برای پر کردن خلأ یک خدای عادل، باید به خدایی تخیلی و کائناتی پناه آورد؛ و این نکته ایست که سردمداران نظام سرمایه داری، به خوبی متوجه آن شده اند. از طرف دیگر به دلیل چندملیتی بودن این شرکتها و وجود افرادی با اعتقادات و فرهنگهای مختلف، باید از متافیزیکی استفاده کرد به با برچسب دروغین علم، بدون تعارض با سایر اعتقادات و ایدئولوژیهای فرد، خلأ معنوی و احساسی او را پر کند و به عنوان نقطه مشترک همه این افراد مورد استفاده قرار گیرد.
این اعتقاد شرک آمیز بخشی از فرایندی است که «جنبش عصر جدید» با حمایت دولت آمریکا و پشتیبانی سیاسی یهود، برای افراد در نظر گرفته شده و طی یک دوره 10 ساله، یک دین خرافی بین المللی(!) جایگزین اعتقادات افراد میگردد.
این طرز تفکر، صریحاً با آموزه های اسلامی در تضاد میباشد.
جهت اطلاعات بیشتر در اینباره، از فهرست موضوعات وبلاگ استفاده نمائید.
زمانی برده داران، افراد جسم افراد را اسیر و شاید از وطن و خانواده خود دور میکردند. فرد از حقوق و آزادی فردی خود محروم میشد و هر آنچه داشت به ملکیت مالک او در می آمد. این نظام برده داری علیرغم همه فراز و نشیبهای خویش، سرانجام در قرن 19 ممنوع اعلام گردید.
هرچند برده داری به ظاهر به پایان رسید، ولی خوی سلطه و طمع گرگهای انسان نما همچنان باقی ماند. منافع این گروه در گرو خدمت و سرسپردگی دیگر افراد به آنان بود. پس باید همان حالت سابق را به نحوی دیگر به وجود می آوردند. اما این بار جسم و جان افراد به بردگی گرفته نمیشود. این ذهن فرد است که اسیر خواسته های خود میگردد. خواسته ایی که در راستای منافع «آنان» است.
القای فقر کاذب و تهییج افراد جهت رسیدن به سود بیشتر با آموزشهای روانی(مثل قانون جذب و تخیل وجود خدای کائناتی)، در واقع فرد را در یک زندان فکری قرار میدهد و او را مجبور میکند که کورکورانه در جهتی حرکت کند که دیگران از قبل برای او مقرر کرده اند. با این حساب فرد همه جهان را با عینکی دیگر میبیند و با اهداف و آمال واهی، به خیال پیشرفت و سعادت، خود را در وادی تباهی می اندازد.
در برده داری مدرن، دیگر جسم انسان به سارت در نمی آید. این فکر انسان است که به اسارت درآمده و گمان میکند که آزاد است!
قانون جذب، یکی از مفاد آموزشی خیلی از شرکتهای بازاریابی شبکه ای هست.
بد نیست حقائقی رو درباره این مطلب بدونیم.
ضمناً از سایت پرسمان تقدیر و تشکر میکنم.
معنویتهای نوظهور ریشه در تفکر نوین قرن 20 دارد
حجتالاسلام مظاهری سیف با بیان اینکه دامنه تمدن غرب در حال گسترش است، به طوری که سکولاریسم، دنیاطلبی و لذتگرایی را ترویج میکند، ابراز داشت: در حدود دو قرن پیش که تفکر مادی و غیر دینی در غرب به تدریج روی کار آمد و مبانی تفکر لیبرال - سرمایه داری شکل گرفت. جامعهشناسان متوجه بودند که دین به عنوان یک نهاد اساسی در جامعه قابل حذف نیست و باید ادیان اصیل را توسط دینی هماهنگ با ارزش ها و باورهای تمدن غربی جایگزین کرد.
وی افزود: این نظریات که از سوی افرادی نظیر «سن سیمون» و «اگوست کنت»، مطرح شد، در حد نظریه باقی نماند و به استراتژی سلطه در جهان تبدیل شد، در طول دو قرن گذشته مطالعات گسترده ای صورت گرفت و جریانی به نام تفکر نوین (New Thought) به عنوان دین نوین و جایگزین تدوین شد و نهادهای متعددی برای گسترش آن در سراسر جهان تأسیس شد.
رییس مؤسسه بهداشت معنوی تصریح کرد: روند ساختن دین جهانی و اصول تفکر نوین را در کتاب «به سوی یک دین جهانی» شرح داده ام، اما لازم است که تأکید کنم، قانون جذب (Law of Attraction) یکی از اصول دهگانه تفکر نوین است که متأسفانه خواسته یا ناخواسته از سوی بسیاری از افراد ترویج می-شود، این جریان در بیش از یک قرن گذشته به تدریج بستر شکلگیری هزاران جریان شبه عرفانی کاذب در جهان را پدید آورده است، کسانی در ایران تحت عنوان تکنولوژی فکر و... همین اصول کاملاً مادی و شبه روانشناختی را به نام عرفان به مردم تعلیم داده اند.
نگاه کن: پرسمان
ابتدا باید دانست که افرادی هم چون وین دایر، شاکتی گواین، کاترین پاندر، اسکاول شین، دیپاک چوپرا، اکهارت توله، لوئیز هی، آنتونی رابینز وبرایان تریسی که امروز در کشور ما آثار و کتابهایشان فراوان چاپ می شود، اگر چه خود را رهبر هیچ فرقه خاصی معرفی نمی کنند و واقعا هم هیچ تشکیلات بیرونی ندارند اما ایده ها و گفته های زیادی در باب زندگی معنوی و خودشناسی و رشد معنوی دارند و از این نظر با مکاتبی مانند یوگا، بودیسم، اکنکار تفاوتی ندارند. چون هر دو در باب تعالی معنوی و تکامل روحی به یک میزان ادعای نجات دیگران را دارند. فراموش نشود این افراد اگر چه با نام های دیگر شناخته شده اند، اما جذابیت و نو بودنشان نه به تخصص علمی و نه به توانمندیهای دیگر است، بلکه از جهت حرف های تازه ای است که در باب معنویت و رشد باطنی و معنا گرایی مطرح کرده اند. بخصوص بشر غربی که درد دوری از دین را بهتر حس کرده و به ندای عرفان و معنویت سریعتر پاسخ می دهد به چنین تعلیماتی روی آورده در فراق دین به دین نماهایی که مختصر شباهتی به دین دارند دلخوش می کند. کسی مانند سلیگمن (استاد دانشگاه و مدیر انجمن روان شناسی آمریکا) تا هنگامی که ایده های صرفا روان شناسی مطرح می کرد نه شهرت چندانی بدست آورد و نه از گفته هایش اقبالی شد. زمانی که وی به حوزه تعالی روحی و روان شناسی مثبت قدم گذاشت و در باب کمال و تعالی نظریاتی را مطرح کرد نظریاتش محل گفت وگو واقع شد و بویژه از طرف اقشار غیر فرهیخته مورد توجه قرار گرفت. از همین روست شاخه جدیدی از روان شناسی که امروزه با نام روان شناسی کمال از آن یاد می شود مأموریت خویش را در رشد و تکامل افراد تعریف کرده است نه برطرف کردن مشکلات روحی و روانی بشر مدرن. بنابراین این افراد اگر چه ایده های مختلفی را مطرح کرده و در بخش های مختلف، اندیشه هایی دارند، اما یکی از بخش های اصلی اندیشه ایشان تعلیمات باطنی و برنامه رشد روحی است که عهده دار شده اند.
یکی از مطالبی که در این شرکتها به افراد آموزش داده میشود، قانون جذب است. اکنون لازم است نکاتی را درباره این مطلب بیان کنیم:
1. قانون جذب: اساس قانون جذب، طرحی است که پاره ای از موسسات جدید آمریکایی ریخته اند و بیش از 10 سازمان دولتی و نیمه دولتی در آمریکا به صورت شبکه ای با نام عصر نوینی ها (جنبش عصر جدید) حول همین محور جمع شده اند که با هدف تغییر ذائقه معنوی دیگران و ترویج فرهنگ زندگی امریکایی و ارائه یک طرح معنوی سکولاریزه شده به میدان آمده است. زنجیره کلیساهای اتحاد در آمریکا که خانم کاترین پاندر و شاکتی گواین هم در بسط آن ها نقش داشتند زیر مجموعه همین نهضت محسوب می شوند.
2. اشکالات قانون جذب: 1. بزرگترین عیب این نظریّه غلوّآمیز بودن آن است. که تا حدّ زیادی شکل شعار و تبلیغات به خود گرفته است. 2. این فرضیه اثبات نشده است و غیر قابل اثبات است؛ زیرا نه قابل آزمایش است و نه مورد نقض خود را مشخص میکند(آب نارساناست). 3. هیچ دلیل عقلی یا توجیه فلسفی و نقلی هم ندارد. دانشمندان علوم تجربی و علوم عقلی از مخالفان این فرضیه هستند. 4. این نظریّه ، پارادوکسیکال است؛ سالهاست که طرفداران این نظریّه در پی اثبات علمی این نظریّه هستند پس چرا وجود آنها راه حلّ را جذب نکرده است یا چرا عالم خلقت ، راه اثبات این نظریّه را در اختیار آنها قرار نداده است؟! 5. از درستی این نظریّه تناقض لازم میآید. 6. برخی از گزاره های این نظریّه ، و نتیجه حاصله از برخی گزاره های آن با برخی از مسلّمات اسلام ناسازگار است. برای مثال این نظریّه به صورت ضمنی منکر قضا و قدر است. همچنین در این نظریّه ، حاکمیّت مطلق اراده خدا بر عالم هستی ، به نوعی مخدوش می شود. 7. در این نظریّه ، عالم خلاصه شده است در عالم مادّه ، درحالی که از نظر دین حکومت عالم مادّه در دست عالم ملکوت و جبروت است. 8. در این کتاب تلاش شده است تا اختلاف طبقاتی حاصل از نظام سرمایه داری توجیه شود و علت فقر فقیر خود او معرفی شود. 9. این کتاب از فکر کردن به جنگ، فقر و گوش کردن اخبار نهی کرده است. 10. کتاب راز تفکرات انسان را علت تامه حوادث میداند. 11. در این کتاب از هیچ منبع علمی استفاده نشده است. 12. این کتاب مدیتیشن را نیاز روزمره انسان معرفی کرده است(پس چرا اسلام نگفته؟!) 13. این کتاب سنن الهی را نادیده گرفته است(از جمله خوار کردن ستمگران) 14. این فرضیه خوب و بد را فقط در مادیات خلاصه کرده است. 15. ملاک خوب و بد تنها لذت است. 16. این حسگرایی عقل را اسیر و تبعید میکند. 17. این فرضیه برای کسی که بدان باور دارد، را نقض را برای همیشه میبندد. 18. این نظریه انسان را غرق در خیالات و توهمات خودش میکند، درحالی که کمال انسان به عقلانیت اوست. 19. این نظریه از تبیین نحوه عملکرد خود عاجز است. 20. تعارض با حکمت 119 نهج البلاغة: «مثل الدنیا کمثل الحیّة؛ لیِنٌ مسّها و السمّ الناقع فی جوفها. یهوی الیها الجاهل و یحذرها ذواللبّ العاقل» چون بر تمرکز بر آرزوهای دنیوی تاکید دارد. 21. این نظریه همان نظریه «دهر» در میان عرب جاهلی است که پیشرفت کرده: «و قالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا، نموت و نحیی و ما یهلکنا الا الدهر». 22. این نظریه میگوید: از دنیا به عنوان یک قدرت مطلق درخواست کنید(کفر یا شرک)(ص75). 23. تمام نعمات در لذت خلاصه شده، در حالی که بنابر برخی روایات گاهی الم و اندوه نعمت است. 24. در این نظریه هدف وسیله را توجیه میکند. 25. رضای الهی هیچ نقشی ندارد. 26. ایثار را ناشی از تفکرات کمبود مطلق میداند. 27. این نظریه تاکید دارد که به مرگ، بیماری و پیری فکر نکنید، درحالی که اسلام تاکید دارد به اینها فکر کنید و عبرت بگیرید. 28. توجه فکری به اتفاقات ناگوار جهان، موجب افزایش آنها میگردد! 29. تصریح دارد که برای همه همه چیز هست! امام خمینی: «کاخی ساخته نمیشود، مگر آنکه کوخی بر سر ناتوانی خراب شود». 30. گویا مخاطب این آیات است: «ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ (36)أَمْ لَکُمْ کِتابٌ فیهِ تَدْرُسُونَ (37)إِنَّ لَکُمْ فیهِ لَما تَخَیَّرُونَ (38)أَمْ لَکُمْ أَیْمانٌ عَلَیْنا بالِغَةٌ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ إِنَّ لَکُمْ لَما تَحْکُمُونَ (39)سَلْهُمْ أَیُّهُمْ بِذلِکَ زَعیمٌ (40)اَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ فَلْیَأْتُوا بِشُرَکائِهِمْ إِنْ کانُوا صادِقینَ (41)»(سوره مبارکه قلم) 31. این فرضیه یک خرافه است(خرافه عبارت است از آمیختن حق با چیزهایی که واقعیت ندارند). 32. قانون جذب در فنون جادوگری استفاده میشده است(تاریخ تمدن،ج1،ص79). 33. ایجاد بحرانهای اخلاقی در سطح فردی و اجتماعی. 34. تناقض با آیه: «و ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری» 35. جنبش عصر جدید از این حمایت میکند، انجیل شیطانی در تمرینات خود از آن استفاده میکند(انجیل شیطانی ص36و37) و از هر گونه بحث علمی درباره آن خودداری میشود.
3. باور به توحید در قانون جذب معنایش این است: بپذیریم خدایی در جهان وجود دارد که خود را وقف امیال و هوس های آدمی نموده و هرچه را انسان بپسندد خدا هم به آن راضی می شود. از این رو در قانون جذب، نامی از خدای «احد واحد» دیده نمی شود، بلکه سخن از «خدایی شخصی» در میان است که هر کس در درون خود دارد. این خدای شخصی که در حد یک ندای درون فرصت عرض اندام دارد، به «انسان خدایی» شبیه تر است تا حقیقت واحدی که در ادیان الهی معرفی شده است.
4. برای رسیدن به این خدای درونی هیچ گونه پرهیزگاری و تقوا و ایمانی لازم شمرده نمی شود.
5. معنویّت های نوین در غرب، به تغییر ماهیت معنویّت منجر شده و اکنون ما با «غرب معنوی»روبه رو نیستیم؛ بلکه با «مادّه گرایی معنوی» درغرب مواجهیم. اکنون معنویت نه به عنوان مطلوب ذاتی و اصیل بلکه ابزاری است برای رفاه محوری و لذت جویی انسان غربی و روشن است که اولین پیامد در معنویت ابزاری، دین زدایی و کنار زدن روح تعبد و بندگی در انسان هاست. چیزی که در تجارت عصر جدید مهم است وارد کردن نام خدا به فرایند انجام کار است که تضمینی برای ادامه حیات نظام سرمایه داری باشد.