بازاریابی شبکه ای

پایگاه جامع نقد و بررسی شرکتهای بازاریابی شبکه ای

بازاریابی شبکه ای

پایگاه جامع نقد و بررسی شرکتهای بازاریابی شبکه ای

بازاریابی شبکه ای

بسم الله الرحمن الرحیم
شرکتهای بازاریابی شبکه ای، دارای ابعاد مختلفی میباشند که باید با رویکردی سیستمی مورد بررسی قرار گیرند. از جمله این ابعاد میتوان به مواردی چون ابعاد فقهی، قانونی، روانشناختی، اجتماعی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، اعتقادی و... اشاره کرد.
بی شک، بررسی بازاریابی شبکه ای بدون لحاظ ابعاد مختلف آن، عقیم و ناکارآمد خواهد بود.
این پایگاه در صدد بررسی ابعاد این مسئله با رویکرد انتقادی میباشد.

لینک کانال تلگرام:
t.me/onnetworkers

onnetworkers@

* این مطلب توسط یکی از مخاطبین برای ما ارسال شده است.


به نام خدا

در تاریخ 7 شهریور 96 مطلبی مبتنی بر تأیید حرفهای سایرین در باب بازاریابی شبکه ای به عنوان حرفه ای که اساسش دروغ است و نحوه ورود خودم به شبکه بادران و علت خروجم را برای مدیر محترم این سایت شرح دادم و کماکان تحت عنوان «ذات نت ورک» قابل مشاهده است. اما امروز که ماههاست از این سیستم منفور خارج شدم؛ فقط و فقط برای اینکه کمکی به خواهران و برادران تازه گرفتار در این دام داشته باشم این مطالب را نوشتم. بالاخص در مواجهه با درخواست یکی از دوستان که خواستار علت منطقی برای رد بازاریابی شبکه ای بودند؛ برآن شدم تا چند خطی از ماهیت نت ورک بنویسم تا به این «چرایی» پاسخ داده شود؛ گرچه اینگونه مباحث اهل فن را می طلبد، که این داستانِ به ظاهر ساده اما پُر از آفت را برای مردم بشکافند و به تمام چراها پاسخ دهند که علت اینکه 1 تا 3 درصد به درآمد می رسند و مابقی افراد فقط پادویی بیش نیستند چیست! منتها باید کارد به استخوان برسد تا حرکت و صدایی شنیده شود!

در هرحال شاید مطالب این حقیر مؤثر در تصمیمات دوستان افتد؛ کما اینکه من معتقدم اکثر مردم در ناخودآگاهشان یک چیزهایی را باور نمیکنند هرچند که ظاهرش منطقی باشد، فقط قدرت بیان و مقابله با آن را ندارند و این یکی از حربه هایی است که بشدت بازاریابی شبکه ای از آن بهره برده است. (اشاره ای داشته باشم به مراحل پرزنت و فالو و جلسات که به صورت رگباری انجام می شود و تعقل صحیح انسان را شدیدا تحت فشار قرار می دهد.)

سوال اول: چرا در بازاریابی شبکه ای 1درصد و در خوشبینانه ترین حالت 3درصد به درآمد های بالا میرسند و مابقی مالباخته و زمانشان هدر رفته است؟

قبل از اینکه جواب این سوال را بدهم بطور کوتاه عرض کنم لیدرها مدعی هستند هیچ کس مالباخته نیست چون جنس خریده اند؛ اما من میگویم مالباخته هستند چون حتی یک نفر هم برای این جنسهای بنجل وارد سیستم نمیشود و وسوسه های درآمد پنجاه میلیون به بالاست که افراد را خام می کند تا کارتن کارتن شامپو و ... را بخرند و انبار کنند. باور نمیکنید امتحانش مجانی است یک نفر را پرزنتِ بدون درآمد کنید و بگویید ماهی یک میلیون از شرکت ما خرید کن. جوابش اگر فحش نباشد کاملا مشخص است.

جواب سوال اول: موقع پرزنت و طی یک پلن کاملا منطقی (البته روی کاغذ) به شما گفته شده است که اگر میخواهید به درآمد مثلا50 میلیون تومان در ماه برسید نیاز به تشکیل چنین مجموعه ای را دارید. بطور کل بازاریابی شبکه ای بدون ساخت شبکه ای که از طول و عرض رشد نکند آن درآمد ها را نخواهد داشت. از طرفی مدعی است تنها شغلی است که تمام افراد می توانند به آن وارد شوند و سن و سال و ویژگی خاصی نمیخواهد.

توجه کنید نکته مهم همینجاست (دروغ بزرگ) کسی که قرار است حداقل 10000 نفر مجموعه داشته باشد تا لیدر یا رهبر خطابش کنیم هیچ ویژگی خاصی نمیخواهد؟! حال که به اینجا رسیدیم قسمت  اصلی ماجرا تحت عنوان «کاریزما» مطرح  می شود. افرادی که نت ورک کار کرده اند حتما شاهد صحنه هایی بوده اند که افرادی حتی بعد از دو یا سه ماه هم نمی توانند یک زیر مجموعه بگیرند اما شخص دیگری در یک هفته حداقل 30 نفر را جذب می کند! (البته همان هم دلیل بر اینکه سازمانش ریزش نداشته باشد نیست) چگونه ممکن است؟

کاریزما یا افرادِکاریزماتیک در ارتباط با دیگران و در تعامل های عادی روزمره و چه به عنوان یک فرد الگو و الهام بخش در لایه های عمیق احساسی بر روی دیگران تأثیر میگذارند. این افراد با جذابیت و زیرکی به دیگران جهت می دهند بدین رو افراد این چنینی بسیار موفق در نت ورک هستند. حال حساب کنید از پیرمردها و پیرزن ها و بعضا افراد بی سواد، قشر زیادی از زنان خانه دار، جوانان جویای کار و حتی نوجوانان به این سیستم پر از حیله و نیرنگ ورود پیدا می کنند. حال فکر کنید واقعا امکانش هست تمامی این ورودی ها یک روزی رهبران تیم های بالای 20 هزار نفر شوند؟ قطعا خیر (این قسمت کوچکی از ماجرا بود و عوامل دیگری هم مؤثر هستند که مجال گفتن نیست).

سوال دوم: پس چرا بازاریابی شبکه ای اصرار براین دارد هرکه را دیدید ورودی کنید در صورتی که خود شرکت هم خوب می داند که تمام افراد توانایی نت ورکر شدن را ندارند؟

1- به این جهت که امکان دسترسی به افراد مختلف آسان شود مثلا من از طریق دوستم می توانم کم کم به اقوامش دسترسی پیدا کنم، شاید فرد زیرکی از این بین پیدا شد که طعمه های بیشتری را جذب کند.

2- این افراد خام شده که قطعا نت ورکر نمی شوند اما فاکتور می زنند و درآمد شرکت از این طریق حاصل می شود.

ببینید در حقیقت این شرکت ها به هر دو گروه یعنی هم 1 درصد ها و هم 99 درصد ها نیازمندند گروه اول رهبران هستند و پول اصلی به جیب آن ها و شرکت می رود و واقعا اگر 99 درصد دیگر نباشند و پادویی شرکت را نکنند که درآمدی حاصل نمی شود.

خلاصه کلام: بازاریابی شبکه ای را دالانی با دو دَر  در نظر بگیرید که انبوه انسان ها از دری  وارد شده و بعد چند ماه از دَر دیگر خارج میشوند و فقط آن معدود افراد زیرک صاحب مجموعه شده و می مانند، البته مجموعه آن ها هم دائما در حال ریزش است یعنی اینطوری بگویم همان هایی که خارج می شوند روزی زیرمجموعه همین ها بوده اند حال که رفته اند افراد جدیدی باید مرتبا جایگزین شوند و این روند ادامه دارد... پس درآمد شرکت هم برقرار است. این کلاهبرداری بزرگ با مصرف گرایی و یا دست فروشی اجناس مزخرف توسط زنان و جوانان و القاء خیال خام که نت ورکر شده اند

ادامه دارد...  

یا حق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">