بازاریابی شبکه ای

پایگاه جامع نقد و بررسی شرکتهای بازاریابی شبکه ای

بازاریابی شبکه ای

پایگاه جامع نقد و بررسی شرکتهای بازاریابی شبکه ای

بازاریابی شبکه ای

بسم الله الرحمن الرحیم
شرکتهای بازاریابی شبکه ای، دارای ابعاد مختلفی میباشند که باید با رویکردی سیستمی مورد بررسی قرار گیرند. از جمله این ابعاد میتوان به مواردی چون ابعاد فقهی، قانونی، روانشناختی، اجتماعی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، اعتقادی و... اشاره کرد.
بی شک، بررسی بازاریابی شبکه ای بدون لحاظ ابعاد مختلف آن، عقیم و ناکارآمد خواهد بود.
این پایگاه در صدد بررسی ابعاد این مسئله با رویکرد انتقادی میباشد.

لینک کانال تلگرام:
t.me/onnetworkers

onnetworkers@

۱۲۳ مطلب با موضوع «مقالات درباره بازاریابی شبکه ای» ثبت شده است

گزارش تحلیلی آفتاب یزد درباره اشتیاق جوانان به بازاریابی شبکه ای


آفتاب یزد-گروه اجتماعی: شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که به تازگی یکی از دوستان یا آشنایان قدیمی‌که خیلی وقت است از آن خبری ندارید ناگهان به طور اتفاقی با شما تماس بگیرد و بگوید که دلتنگ است و دوست دارد هر چه زودتر با شما قراری بگذارد و شما را ببیند؛ مطمئن باشید در چنین شرایطی حتما پای یکی از شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای در میان است! سرشاخه‌های این شرکت‌ها به عضو جدیدی که وارد می‌شود تکلیف می‌کنند که اسم تمام افرادی را که می‌شناسند و حتی تا حالا یک بار هم آن‌ها را دیده‌اند لیست کنند و بعد هم تک به تک با آن‌ها تماس بگیرند و به همراه لیدر به دیدار او بروند تا او را برای کار دعوت کنند و در واقع عضوگیری کنند! این ابتدایی‌ترین کار هر شخص تازه‌واردی است که به یک شرکت بازاریابی شبکه‌ای وارد می‌شود؛ اما به همین جا ختم نمی‌شود چرا که شما هر شخصی را که دعوت می‌کنید باید بار‌ها و بارها پیگیری کنید و در گوشش از مزایای این شغل بخوانید تا بتوانید او را جذب کنید و شاید این سخت‌ترین مرحله کاری هر عضو باشد! اما در رابطه با کار این شرکت‌ها همچنان با ابهاماتی رو‌به‌رو هستیم که باید مورد بررسی قرار بگیرد، مخصوصا که باز هم گفته می‌شود پای شرکت‌های هرمی ‌به میان آمده! باید بررسی شود که فرق بین شرکت‌های هرمی ‌و بازاریابی شبکه ای چیست؟ چرا جوانان به این کار اشتیاق نشان می‌دهند و اینکه این نوع اشتغال چه آسیب‌هایی را به همراه دارد؟


فرق شرکت‌های هرمی ‌و شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای چیست؟

عضوگیری شبکه‌ای اولین چیزی را که در ذهن هر کس زنده می‌کند شرکت‌های هرمی ‌و گلدکوئست است که کلاهبرداری‌های میلیاردی در آن‌ها صورت گرفت و خیلی‌ها از این طریق به خاک سیاه نشستند، اما چند سالی است که شرکت‌هایی با عنوان بازاریابی شبکه‌ای، با همان روند کاری در کشور فعال هستند؛ سوالی که مطرح است این است که فرق بین این شرکت‌ها با شرکت‌های هرمی‌ و گلدکوئست چیست؟ شاید بزرگ‌ترین فرق بین این شرکت‌ها با گلدکوئست در ارائه جنس خلاصه شود، در گلدکوئست هیچ جنس واقعی وجود نداشت و تنها پول افراد دست به دست می‌شد، به همین دلیل هم عضو‌های مجموعه تنها با عضوگیری می‌توانستند به درآمد برسند، در واقع کسی را بدبخت می‌کردند تا خودشان به درآمد برسند و در این بین کسانی که سرشاخه قرار داشتند بیشترین پول را دریافت می‌کردند چرا که از هر عضوی که وارد مجموعه می‌شد و پولی پرداخت می‌کرد درصدی به این افراد تعلق می‌گرفت. در شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای هم ماجرا به همین منوال اما به شکل دیگری است. اکثر این شرکت‌ها جنس‌هایی برای فروش دارند، در واقع از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد در فروشگاه‌های اینترنتی این شرکت‌ها به فروش می‌رسد. افرادی که عضو این شرکت می‌شوند باید ماهیانه مبلغی را خرید کنند، این خرید‌ها معمولا ازخرید ماهانه خانه شروع می‌شود و تا سفارش برای دوست و آشنا و حتی خرید و فروش اجناس از طریق صفحات اینستاگرامی ‌ادامه پیدا می‌کند، هر چه که هست این است که شما مبلغی را خرید می‌کنید از این مقدار مبلغی به عنوان سود به شما تعلق می‌گیرد حالا هر چه مقدار خرید بیشتر باشد مبلغ سود هم بیشتر خواهد بود و از طرف دیگر هم در صورت داشتن زیرمجموعه مبلغی از فروش هر عضو زیرمجموعه به عنوان سود به شما تعلق می‌گیرد!

شاید شما هم با کسانی روبه‌رو شده باشید که از طریق همین بازاریابی‌های شبکه‌ای به مبالغ زیادی پول رسیده‌اند و حالا به قول نتورکر‌ها اکانت بالای 20 میلیون داشته باشند، یعنی ماهانه بالای 20 میلیون تومان پول دریافت کنند اما موضوع این است که آیا همه افرادی که وارد نتورک می‌شوند به چنین جایگاهی خواهند رسید؟ قطعا نه! چرا که معمولا لیدر‌های رده بالا با داشتن بیشتر از 500 نفر زیرمجموعه می‌توانند به چنین درآمدی برسند و این شانس در خانه هر کس را در نتورک نخواهد زد! اما سوالی که مطرح می‌شود این است که پس چطور برخی افراد با وجود نداشتن درآمد سال‌ها در این شغل می‌مانند؟

  • محمد

* منبع این مطلب


این روزها افراد زیادی جذب پدیده‌ای به نام "بازاریابی شبکه‌ای" شده‌اند. کسب و کاری که به افراد وعده‌ی کسب درآمد بسیار بالا را می‌دهد و ظاهرا نیاز به هیچ تخصص و سرمایه‌ای هم ندارد.  چنانچه قصد ورود به این شبکه‌ها را دارید و همچنان مردد هستید،  این پرسش‌ها می‌تواند تا حدودی راه‌گشای شما باشد. در ادامه با زومیت همراه باشید.

"خیلی زود میلیونر شوید."

"تمام روز را پول درآورید."

"خیلی سریع به موفقیت برسید."

در این اوضاع بیمار اقتصادی، شنیدن یا دیدن چنین تیترهایی واقعا هیجان‌انگیز و جذاب است. این ایده که بدون نیاز به سرمایه و مهارت خاصی صاحب درآمد میلیونی شوید برای هر کسی می‌تواند امیدوار کننده باشد. شرایطی که با ادامه‌ی کار معمول فعلی شاید هرگز به آن دست پیدا نکنید. شرکت‌های معتبری در دنیا هستند که شیوه‌ی فروش محصولات خود را از طریق بازاریابی شبکه‌ای (یا همان نتورک مارکتینگ) انتخاب کرده‌اند. وقتی افراد وارد این عرصه می‌شوند سوالاتی در ذهن‌شان شکل می‌گیرد: "واقعا می‌توانم دوستانم را به بازاریابی شبکه‌ای دعوت کنم؟" "واقعا قرار است از این روش به درآمد برسم؟" "از کجا معلوم که کلاهبرداری نباشد؟"

اگر به شما هم پیشنهاد کار در بازاریابی شبکه‌ای شده است و مردد هستید که وارد این عرصه بشوید یا نه، پاسخ این سوال‌های زیر را پیدا کنید.

  • محمد

* منبع: باشگاه خبرنگاران جوان


سرپرست اداره پیشگیری از جرائم سایبری پلیس فتا ناجا با اشاره به اینکه بازاریابی شبکه ای ترفند شرکت‌های هرمی در فضای سایبر است، اظهار داشت: شرکت های هرمی با این ترفندها و فروش این کالاها به کاربران و اینکه این کالاها را می‌توان در سراسر جهان نقد نمود از کاربران شبکه‌های اجتماعی کلاهبرداری می‌کنند.

بازاریابی شبکه ای ترفند شرکت های هرمی در فضای سایبربه گزارش خبرنگار حوادث باشگاه خبرنگاران، سرهنگ علیرضا آذردرخش سرپرست اداراه پیشگیری از جرائم سایبری پلیس فتا ناجا اظهار داشت: متاسفانه برخی از کسب و کارهای در شبکه های اجتماعی به دنبال بازاریابی شبکه ای نیستند بلکه شرکت‌های هرمی هستند که تلاش دارند در این فضا از افراد سوء استفاده کنند. 

وی با بیان اینکه این شرکت‌ها با شیوه های مخفی شدن شرکت‌های هرمی در پشت نقاب شبکه‌های بازاریابی تلاش دارند کاربران شبکه های اجتماعی را به دام اندازند، ادامه داد: کاربران شبکه های اجتماعی فریب اینگونه شرکت ها را نخورند نه تنها با آنها همکاری نکنند بلکه تبلیغ این شرکت ها را نیز انجام ندهند. 

سرهنگ آذردرخش گفت: برخی از این شرکت ها تلاش دارند با این عنوان که در شیوه بازاریابی شبکه ای واسطه ها حذف و کالا ارزان به دست مصرف کننده می رسد. کاربران شبکه های اجتماعی را فریب بدهند و کالاهای خاصی را به کاربران به فروش برسانند که با فروش این کالاها هم کالا را با قیمت ارزان تر به دست مصرف کننده می رسانند و هم سود می‌کنند. 

سرپرست ادراه پیشگیری از جرائم سایبری پلیس فتا ناجا با اشاره به اینکه تمبرهای خارجی، انواع ارزهای دیجیتالی مثل بیت کوئن، لیند دلار، انواع سنگ‌های زینتی، جواهرت بدلی و... کالاهای مورد اشاره این شرکت هاست، گفت: شرکت های هرمی با این ترفندها و فروش این کالاها به کاربران و اینکه این کالاها را می توان در سراسر جهان نقد نمود از کاربران شبکه های اجتماعی کلاهبرداری می کنند. 

سرهنگ آذردرخش به کاربران شبکه های اجتماعی توصیه کرد: از خرید و فروش این دست کالاها که توسط شرکت های هرمی در شبکه‌های اجتماعی با عنوان بازاریابی شبکه ای یاد می شود خودداری نمایند. چرا که بسیاری از این کالاها ارزش ریالی پایین دارد و ادعای این دست شرکت ها کذب است. 

وی با بیان اینکه بیشتر فعالیت و تمرکز شرکت های هرمی بر روی کاربران نوجوان است، افزود: این شرکت ها با عضویت در شبکه های اجتماعی تلاش دارند اطلاعات سن و جنسیت کاربران را به دست بیاورند و با فعالیت ویزه بر روی کاربران نوجوان و جوانان آنها را به عضویت شبکه هرمی خود درآورند. 

سرپرست ادراه پیشگیری از جرائم سایبری پلیس فتا ناجا در توصیه به خانواده‌ها گفت: مواظب فعالیت فرزندان خود در فضای سایبر و شبکه‌های اجتماعی باشند تا عزیزانشان در دام شرکت‌های هرمی نیفتند؛چرا که برابر قوانین فعالیت شرکت های هرمی جرم می باشد. 

وی با اشاره به اینکه پلیس فتا با به روز کردن اطلاعات خود در پی کشف ترفندها و شیوه های مخفی شدن شرکت های هرمی در پشت نقاب شبکه های بازاریابی در فضای سایبر است، اظهار داشت : از کلیه کاربران شبکه های اجتماعی تقاضا داریم در صورت مواجه با شرکت‌های هرمی فعال در این شبکه‌ها آن را از طریق سایت پلیس فتا به آدرس Cyberpolice.ir بخش مرکز فوریت های سایبری، لینک ثبت گزارشات مردمی اعلام کنند.

  • محمد

نگارنده بر آن است که در بازاریابی شبکه ای از یازده جهت شستشوی مغزی صورت می گیرد.

* این مطلب از این منبع اخذ شده است.


شستشوی اول: در بازاریابی شبکه ای واسطه ای نداریم.

چنانچه هدف شرکتها حذف واسطه هست پس وجود خود این شرکتها نقض کننده این هدف می باشد . چون خود این شرکتها یک واسطه محسوب می شوند و هیچکدام تولید کننده محصول خاصی نیستند .

البته  برخی از آنها کالاهایی به نام خود شرکت دارند که عملاً برند (نام تجاری که روی یک کالا نوشته می شود) آن شاید متعلق به این شرکتها باشد و این دلیل بر تولید آن کالا توسط آن شرکت نیست.


شستشوی دوم: حمایت از تولید داخلی

عملاً 80 تا 90 درصد از اجناسی که این شرکتها ارائه می دهند کالاهای خارجی است.

🔍چرا از اجناس خارجی یا اجناس داخلی بی نام و نشان و عجیب و غریب استفاده شده؟

چون اجناس خارجی قیمت مصرف کننده ندارند و این شرکتها این اجناس را با قیمتهای بسیار پایین (به علت کیفیت پایین این محصولات) خریداری کرده و با قیمتهای بسیار بالا به فروش می رسانند تا اول سود خود را تضمین کنند بعد با ارقام بالا و درصد سود های عجیب و غریب سر من و شما را کلاه بگذارند که می توانی در شرکت آنها تا 40 % یا بیشتر هم سود ببری.

به یک کارخانه تولیدی معروف بروید و از مدیر فروش کارخانه بپرسید که نمایندگان شما در سطح استان و کشور چند درصد سود می برند و آنها پاسخ خواهند داد در صورت خرید بالا و در بهترین شرایط حداکثر 15 تا 20 درصد پس چگونه است که این شرکتها که تولید کننده هم نیستند می توانند این سود ها را در صورت خرید جزء به شما بدهند؟ آیا غیر از این است که یک جنس با کیفیت پایین و با قیمت پایین می خرند و با قیمت بالا به مردم ارائه می کنند؟

نکته مهم: بدلیل ضعف در کیفیت مشتریان شاید فقط یکبار حاضر به خرید آن محصول باشند و نهایتاً متضرر اصلی نیروهای انسانی بی مزد داخل شرکت هستند که عمرشان را روی یک محصول بی کیفیت (شاید با ظاهر و بسته بندی آراسته) می گذارند.


شستشوی سوم: مسئله اشتغال زایی

  • محمد

* منبع فارسی مطلب

* منبع انگلیسی مطلب

مشکلات بازاریابی شبکه ای چیست؟

این روزها کسب و کارهای اینترنتی از جمله بازاریابی شبکه‌ای بسیار نام‌آشنا به‌نظر می‌رسد. از سال ۱۳۹۰ که شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای با مجوز رسمی از وزارت صنعت و معدن کار خود را آغاز کرده‌اند، ظاهرا هیچ خطری سرمایه‌گذاران را تهدید نمی‌کند. با این حال، بر اساس مشاهدات و تحقیقاتی که تاکنون صورت گرفته، در امنیت شغلی و تضمین سودده بودن این نوع از کسب‌و‌کار جای تردید بسیاری وجود دارد. اغلب کسانی که جذب بازاریابی شبکه‌ای می‌شوند، در رؤیای کسب درآمد هنگفت هستند، آن هم درحالی که پا روی پا انداخته‌اند و پول پارو می‌کنند. به نظر شما رؤیای چند درصد از فعالان شبکه‌های بازاریابی محقق می‌شود؟ برای آگاهی از واقعیت این کسب‌و‌کار و مشکلات بازار‌یابی شبکه‌ ای شما را به خواندن ادامه‌ی این مقاله دعوت می‌کنیم.


مقدمه

یک راست سرِ اصل مطلب می‌رویم. دوسالی می‌شود که درباره‌ی بازاریابی شبکه‌ای یا بازاریابی چندسطحی (MLM) تحقیق می‌کنیم، به ویژه با تحقیق روی یک‌مورد کلاهبرداری که ادعا می‌کرد بازاریابی چندسطحی است. همین‌طور چند تحقیق مرتبط با این موضوع نیز انجام دادیم و در‌نهایت به این نتیجه رسیدیم که مدل تجارت بازاریابی چند‌سطحی(MLM) اساسا دارای نقص است؛ بنابراین اگر به حقایقی که درباره‌ی آن وجود دارد توجه نکنید، وارد تجارت پرخطری شده‌اید. در اصل، با فرض اینکه بازاریابی شبکه‌ای، رؤیای «درآمد منفعل» -درآمدی که حاصل درگیری غیر‌مستقیم و غیر‌فیزیکی یک فرد در یک کار مثل خرید ملک و اجاره آن است و نه فروش محصول- باشد، بازهم به خاطر چهار نقصی که در ادامه توضیح خواهیم داد، این سیستم اساسا پتانسیل زیادی برای تبدیل شدن به سیستم هرمی دارد. چهار نقص بازاریابی‌های شبکه‌ای به شرح زیر است:

برای خودتان رقیب می‌تراشید

تضاد میان «درآمد منفعل» و «درآمد فعال»

سوددهی نامشخص محصولات

القائات شبه‌مذهبی

به دلیل وجود این چهار نقص در شبکه‌های بازاریابی، شما وارد تجارت پرخطری می‌شوید. اکنون به طور مفصل به چهار نقص بالا می‌پردازیم.

  • محمد
غده سرطانی به نام نتورک و بازاریابی شبکه‌ای

مجله‌مهر: ماجرای بازاریابی شبکه‌ای در ایران به شرکت‌های هرمی یا به اصطلاح «گولد کوئست» بر می‌گردد. شرکت های بی‌نام و نشانی که از مردم دعوت می‌کردند تا با خرید چند کاغذ بی‌اعتبار وارد شبکه شوند و دیگران نیز به این کار تشویق کنند. بعدها پای کالاهای لوکس نیز به این برنامه‌ها باز شد تا اینکه بعد از مدتی غیر شرعی و غیرقانونی بودن این شرکت‌های بی‌نام و نشان بر سر زبان‌ها افتاد و چیزی نگذشت که اعضا بعد از مدتی پی به کلاهی که سرشان رفت بردند؛ ولی خیلی دیر شده بود. اما شیوه بازاریابی شبکه‌ای در ایران تمام نشد بلکه بهانه‌ای شد تا هربار یک سری شرکت قدم علم کنند و این بار خودشان در وهله اول ضد «گلد کوئست» حرف بزنند و دوباره جذب عضو کنند. یکی از ایراداتی که به شرکت‌های هرمی و گلدکوئستی وارد بود رسیدن سرشاخه های آن ها به خارج از کشور و فروش اقلام لوکس و غیرقابل استفاده بود. در چندسال اخیر دوباره موج دیگری از شرکت های بازاریابی شبکه ای و به اصطلاح نتورکی سر بیرون آورده‌اند که با فروش شبکه‌ای کالاهای مصرفی به این نوع بازاریابی شکل دیگری دادند. شرکت‌هایی که با نام و نشان و تبلیغات‌های بسیاری ظاهر می‌شوند و کنفرانس‌ها و همایش‌های روان شناسی زیادی برگزار می‌کنند. همایش‌های پرهزینه‌ای که کمی تعجب برانگیز به نظر می‌رسد و برای همین بهانه‌ای شد تا سراغ این موج فراگیر برویم.
در چندسال اخیر شرکت‌های نتورکی بیش از پیش قد کشیده‌اند و اقدام به برگزاری کارگاه‌ها و همایش‌های بزرگی در سراسر کشور کردند و حتی از پدران آمریکایی بازاریابی شبکه‌ای دعوت کرده‌اند. تیم باشگاهی فوتبال تاسیس کرده‌اند و اعلام می‌شود که مجوز رسمی نیز از وزرات صنعت معدن و تجارت نیز دارند و زیر نظر این مجوز به فعالیت‌هایشان به طور رسمی ادامه می‌دهند و اقدام به عضوگیری کنند. موج گسترده بازاریابی‌های شبکه‌ای میان افراد مختلف به خصوص جوان‌ترها باعث شده تا در میان هر خانواده چند نتورکر پیدا شود که اقدام به فروش کالا و عضوگیری می‌کند. نتورکرهایی که از هر محیطی برای جذب عضو و فروش محصولاتشان استفاده می‌کنند. جمع‌های فامیلی، دوستانه، محل کار و یا حتی مکان‌های عمومی مثل مترو، اتوبوس و تاکسی جاهایی ست که نتورک‌ها رویش حساب باز می‌کنند. جملات انگیزشی، تصور آینده‌ای با شکوه، دوندگی‌های بیش از حد همه چیزهایی ست که نتورک‌ها از سوی لیدرهایشان می‌شنوند و به سمت آن تشویق می‌شوند و هیچ عجیب نیست که بعد از مدتی روحیه دلالی و کاسب‌کارانه پیدا کنند و دیر یا زود همه تصوراتشان را برباد رفته ببینند.

اما آیا واقعا بازاریابی شبکه‌ای شغل است؟

آیا این شغل به درآمد خوبی خواهد رسید؟

بازاریابی شبکه‌ای واقعا قانونی و شرعی است؟

بازاریابی شبکه‌ای چه تاثیری در اقتصاد کشور دارد؟

همه این سوالات و ده‌ها سوال دیگر باعث شد سراغ چند محقق بازاریابی شبکه‌ای و یا نتورک مارکتینگ برویم تا در این باره از آنها سوال کنیم.
  • محمد
* این مطلب از این منبع اخذ شده است

شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که خودتان یا یکی از دوستان یا نزدیکان شما مخاطب حرفهای در ظاهر دوستانه و دلسوزانه و در باطن سودجویانه یک بازاریاب شرکتهای بازاریابی شبکه ای که احتمالا طعمه داغ یا گرم اون هستید گرفتارشده باشید. در این موقعیت دو حالت را تجربه کردیده اید: یا مجبور شده اید نقش قربانی را بازی کنید و بدون آنکه فرصت تفکر عمیق بدست بیاورید در دام الفاظ و تکنیکهای تاثیر گذاری قرار گرفته اید و یامجبور شده باشید با ملاحظات اخلاقی طوری با دوست یا همکار خود صحبت کنید که باعث ناراحتی وی نشده باشید و یا احتمالا در مقابل اصرار های بیش از حد وی قید ارتباط دوستی و آشنایی تان را زده باشید. این داستان، بخشی از عضو گیری افراد گرفتار در بازاریابی شبکه است.

اگر از گروهدوم باشید که خوشا به حال شما و می توانید به خود مغرور باشید که میزان تاثیر پذیری شما در مقابل تله های روانی محدود است. اما اگر از دسته اول باشید شاید این نوشته به معنای نوش داروی بعد مرگ سهراب باشد اما قطعا می تواند تلنگری به شما باشد که بیش از این در گرداب دروغ این جماعت فرو نروید.

این مقوله حاصل چند ماه تحقیقات انجام شده و مصاحبه با تعداد زیادی از افراد فعال در این حوزه می باشد. تلاش شده است به مسائل تکراری که قبل از این در نقد بازاریابی شبکه ای منتشر شده پرهیز و بجای آن جنبه های جدیدی از این مساله که با گذشت زمان بیشتر مشخص گشته و کمتر به آن پرداخته شده است، تحلیل و بیان گردد.

1- دام روانی

هر انسانی به مقتضیات شخصیت، تجربیات، عواطف و احساسات خود یکسری نقاط قوت و ضعف دارد. در حالت نرمال، هر شخصی قاعدتاٌ می بایست با شناخت خود و جهت کسب موفقیت، نقاط قوت خود را تقویت و نقاط ضعف خود را ترمیم کند. اما عملی که در عضو گیری افراد جدید که معمولا با مقاومت عضو جدید روبروست انجام میشود، در ظاهر تقویت توانایی شما ولی در پنهان، شناسایی نقاط ضعف عضو جدید برای بدست آوردن راهی برای جذب وی است. با بسیاری افرادی که مصاحبه داشتم، یک جور عقده حقارت و خود کم بینی چه به لحاظ عدم توانایی در کسب ثروت و چه به لحاظ دیده نشدن و سرکوب های اجتماعی و حتی خانوادگی پنهان داشتند. این افراد بدون آنکه خودشان آگاه باشند تحت تسلط بالادستی هایی قرار میگیرند که به اینان نه بعنوان همکار و شریک، بلکه بعنوان مشتری مصرف کننده و کسیکه میتواند خودشان را از دامی که شخص قبلی برایش گسترانده رهایی دهد می نگرند و در این راه از هر ابزار دروغی فروگذار نیستند. در آینده ای نزدیک شما هم مجبورید همین دیدگاه را در مورد افرادی که اغلب از نزدیکان شما هستند داشته باشید.

با یک مثال موضوع کمی روشن تر شود. 

  • محمد

* این مطلب توسط یکی از مخاطبین برای ما ارسال شده است.


به نام خدا

در تاریخ 7 شهریور 96 مطلبی مبتنی بر تأیید حرفهای سایرین در باب بازاریابی شبکه ای به عنوان حرفه ای که اساسش دروغ است و نحوه ورود خودم به شبکه بادران و علت خروجم را برای مدیر محترم این سایت شرح دادم و کماکان تحت عنوان «ذات نت ورک» قابل مشاهده است. اما امروز که ماههاست از این سیستم منفور خارج شدم؛ فقط و فقط برای اینکه کمکی به خواهران و برادران تازه گرفتار در این دام داشته باشم این مطالب را نوشتم. بالاخص در مواجهه با درخواست یکی از دوستان که خواستار علت منطقی برای رد بازاریابی شبکه ای بودند؛ برآن شدم تا چند خطی از ماهیت نت ورک بنویسم تا به این «چرایی» پاسخ داده شود؛ گرچه اینگونه مباحث اهل فن را می طلبد، که این داستانِ به ظاهر ساده اما پُر از آفت را برای مردم بشکافند و به تمام چراها پاسخ دهند که علت اینکه 1 تا 3 درصد به درآمد می رسند و مابقی افراد فقط پادویی بیش نیستند چیست! منتها باید کارد به استخوان برسد تا حرکت و صدایی شنیده شود!

در هرحال شاید مطالب این حقیر مؤثر در تصمیمات دوستان افتد؛ کما اینکه من معتقدم اکثر مردم در ناخودآگاهشان یک چیزهایی را باور نمیکنند هرچند که ظاهرش منطقی باشد، فقط قدرت بیان و مقابله با آن را ندارند و این یکی از حربه هایی است که بشدت بازاریابی شبکه ای از آن بهره برده است. (اشاره ای داشته باشم به مراحل پرزنت و فالو و جلسات که به صورت رگباری انجام می شود و تعقل صحیح انسان را شدیدا تحت فشار قرار می دهد.)

سوال اول: چرا در بازاریابی شبکه ای 1درصد و در خوشبینانه ترین حالت 3درصد به درآمد های بالا میرسند و مابقی مالباخته و زمانشان هدر رفته است؟

قبل از اینکه جواب این سوال را بدهم بطور کوتاه عرض کنم لیدرها مدعی هستند هیچ کس مالباخته نیست چون جنس خریده اند؛ اما من میگویم مالباخته هستند چون حتی یک نفر هم برای این جنسهای بنجل وارد سیستم نمیشود و وسوسه های درآمد پنجاه میلیون به بالاست که افراد را خام می کند تا کارتن کارتن شامپو و ... را بخرند و انبار کنند. باور نمیکنید امتحانش مجانی است یک نفر را پرزنتِ بدون درآمد کنید و بگویید ماهی یک میلیون از شرکت ما خرید کن. جوابش اگر فحش نباشد کاملا مشخص است.

جواب سوال اول: موقع پرزنت و طی یک پلن کاملا منطقی (البته روی کاغذ) به شما گفته شده است که اگر میخواهید به درآمد مثلا50 میلیون تومان در ماه برسید نیاز به تشکیل چنین مجموعه ای را دارید. بطور کل بازاریابی شبکه ای بدون ساخت شبکه ای که از طول و عرض رشد نکند آن درآمد ها را نخواهد داشت. از طرفی مدعی است تنها شغلی است که تمام افراد می توانند به آن وارد شوند و سن و سال و ویژگی خاصی نمیخواهد.

توجه کنید نکته مهم همینجاست (دروغ بزرگ) کسی که قرار است حداقل 10000 نفر مجموعه داشته باشد تا لیدر یا رهبر خطابش کنیم هیچ ویژگی خاصی نمیخواهد؟! حال که به اینجا رسیدیم قسمت  اصلی ماجرا تحت عنوان «کاریزما» مطرح  می شود. افرادی که نت ورک کار کرده اند حتما شاهد صحنه هایی بوده اند که افرادی حتی بعد از دو یا سه ماه هم نمی توانند یک زیر مجموعه بگیرند اما شخص دیگری در یک هفته حداقل 30 نفر را جذب می کند! (البته همان هم دلیل بر اینکه سازمانش ریزش نداشته باشد نیست) چگونه ممکن است؟

کاریزما یا افرادِکاریزماتیک در ارتباط با دیگران و در تعامل های عادی روزمره و چه به عنوان یک فرد الگو و الهام بخش در لایه های عمیق احساسی بر روی دیگران تأثیر میگذارند. این افراد با جذابیت و زیرکی به دیگران جهت می دهند بدین رو افراد این چنینی بسیار موفق در نت ورک هستند. حال حساب کنید از پیرمردها و پیرزن ها و بعضا افراد بی سواد، قشر زیادی از زنان خانه دار، جوانان جویای کار و حتی نوجوانان به این سیستم پر از حیله و نیرنگ ورود پیدا می کنند. حال فکر کنید واقعا امکانش هست تمامی این ورودی ها یک روزی رهبران تیم های بالای 20 هزار نفر شوند؟ قطعا خیر (این قسمت کوچکی از ماجرا بود و عوامل دیگری هم مؤثر هستند که مجال گفتن نیست).

سوال دوم: پس چرا بازاریابی شبکه ای اصرار براین دارد هرکه را دیدید ورودی کنید در صورتی که خود شرکت هم خوب می داند که تمام افراد توانایی نت ورکر شدن را ندارند؟

1- به این جهت که امکان دسترسی به افراد مختلف آسان شود مثلا من از طریق دوستم می توانم کم کم به اقوامش دسترسی پیدا کنم، شاید فرد زیرکی از این بین پیدا شد که طعمه های بیشتری را جذب کند.

2- این افراد خام شده که قطعا نت ورکر نمی شوند اما فاکتور می زنند و درآمد شرکت از این طریق حاصل می شود.

ببینید در حقیقت این شرکت ها به هر دو گروه یعنی هم 1 درصد ها و هم 99 درصد ها نیازمندند گروه اول رهبران هستند و پول اصلی به جیب آن ها و شرکت می رود و واقعا اگر 99 درصد دیگر نباشند و پادویی شرکت را نکنند که درآمدی حاصل نمی شود.

خلاصه کلام: بازاریابی شبکه ای را دالانی با دو دَر  در نظر بگیرید که انبوه انسان ها از دری  وارد شده و بعد چند ماه از دَر دیگر خارج میشوند و فقط آن معدود افراد زیرک صاحب مجموعه شده و می مانند، البته مجموعه آن ها هم دائما در حال ریزش است یعنی اینطوری بگویم همان هایی که خارج می شوند روزی زیرمجموعه همین ها بوده اند حال که رفته اند افراد جدیدی باید مرتبا جایگزین شوند و این روند ادامه دارد... پس درآمد شرکت هم برقرار است. این کلاهبرداری بزرگ با مصرف گرایی و یا دست فروشی اجناس مزخرف توسط زنان و جوانان و القاء خیال خام که نت ورکر شده اند

ادامه دارد...  

یا حق

  • محمد

* متن این مطلب توسط یکی از مخاطبین سایت ارسال شده است.


سلام.

از دوستان خواهش دارم حتما بخونید تا درگیر توهم بزرگی به نام نتورک نشید!

یارو بعد از 5 سال افتاده یادم تماس گرفته رفتم پرزنتم رو زدن و میگه من میخوام موفقت کنم! طرف رفاقت حالیش نیست بعد 5 سال زنگ زده چه رویی هم دارن.

وارد کار شدم و متاسفانه عین کبک سرم رو کرده بودم تو برف و هرچی میگفتن قبول میکردم و انگیزه و انرژی کاذب میگرفتم! اوایل خیلی دوستت دارن و دورت خیلی میچرخن حتی هرجا باهاشون بری تسویه حساب با اوناست و خیلیم هم باهات تماس میگیرن چون روش کار اینجوریه. یه ماه که میگذره باهات کلا سرد میشن و اگه نتونی خوب بفروشی و کسی رو نتونی بیاری پرزنت بزنه خیلی باهات بد برخورد میکنن و دست میزارن رو نقطه ضعفت، مثلا میگن فلانی ارزش مادرت چندتا پرزنت هست؟ مادرت رو چقدر دوست داری؟ و از طرفی هرکسی مادرش رو دوست داره یه انرژی کاذب میگیره و میره بفروشه یا پرزنت بزنه و از طرفی نمیتونه دچار افسردگی میشه و همش به این خزعبلات فکر میکنه و دچار خودزنی میشه! 

الان من 5 ماهه کشیدم کنار و همشون که تو نتورک منو میشناسن اصلا تماس و یا پیامی هم ازشون ندیدم (منظورم اینه به چشم یک ابزار به تو نگاه میکنن و تا موقعی که کار کنی پورسانت بره تو جیب بالاسری عزیزی در غیر اینصورت نه!)

اگه وارد شید میفهمید با شرکت های هرمی تفاوتی نداره و حتی بدتر هم هست، قید دینت رو باید بزنی چون رابطه بین افراد تو این شرکتا خیلی خیلی زشت و زننده ست بطوریکه جنس مخالف سعی داره روابط برقرار کنه چه پسر چه دختر! من تو بادران بودم و خبر اومد که باید شرکت رو تغییر بدیم و یه شرکت دیگه فعالیت کنیم. حالا چرا؟ چون همون بالاسری عوضی پورسانتش کم شده بود و شرکت هم به شدت محصولات رو گرون کرده بود تصمیم گرفت همه بریم شرکت دیگه! همین طرف تو کل شهرها افتاده بود به گشتن که یه سری بیچاره رو شیفت بده به شرکت دیگه و متقاعدشون کنه در حالی که سال به سال هم این فرد رو نمیدیدی! الانم بعد از 5 ماه چندتا از همین لیدرا آب شدن رفتن زیرزمین با این که شرکت رو هم عوض کردن.

نتورک نه تو ایران بلکه تو هیچ جای دنیا جواب نمیده. همون رندی گیج هم که اسم میبرن اصلا نتورکر نیست با نویسندگی کتاب تو این زمینه پولدار شده و غیر از این دروغه! 

و در نهایت فکر کنید لطفا فکر کنید که چرا تو این همه کسب و کار باید این کار بره زیر ذره بین و وبسایت و وبلاگ بزنن که مردم نرید و مضراتش رو بگه؟ چرا از بورس، کارهای کامپیوتری و... بد نمیگن؟ خب برادر من خواهر من این کار یه مشکلی داره که بعد از 70 سال که گذشته هنوز مردم بهش بدبین هستن نمیرن... دلتون رو هم خوش نکنید به این که چون کتاب و آموزش تو بازار هست در مورد نتورک کار خوبیه، نویسنده ی این کتابها هوش مالی دارن و دارن خوب استفاده میکنن تا پول بره تو جیب خودشون... متاسفانه من همه ی اینا رو میدونستم اما خودم رو گول میزدم و خدا رو شکر میکنم که به یکسال نکشید و اومدم بیرون!

من زمانی که نتورک بودم اینجا میومدم و تجربیات مردم رو میخوندم و بهشون میخندیدم و میگفتم اینا درک بالایی ندارن و من میتونم و همون انرژی کاذب، درحالی که من درک بالایی نداشتم...

اگه خونوادتون رو دوست دارید وارد این کار نشید.

با تشکر از مدیریت سایت.

  • محمد

* این یادداشت توسط یکی از مخاطبین سایت به نام سعید در اختیار ما قرار گرفته است.


آسیبهایی کار بازاریابی از نظر من

محصولاتی که شرکتهای بازاریابی ارایه میدهند بیشتر محصولات خارجی هستند که این امر علاوه بر ضربه زدن به اقتصاد ملی باعث افزایش بیکاری در کشور خواهد میشه

اگر بازاریابها با شما صادق باشند به شما میگند که این کار سختیه و در اغلب موارد بی نتیجه است و ضررده هست

نکته اصلی هم همینه شما باید وقت زیادی برای موفقیت در این کار بذارید. این وقت زیاد را چه در کار بازاریابی، چه در هر کاری قرار بدهید موفق خواهید شد و بنظر من ریسک و آسیب شغلهای دیگه کمتره

مثلا شما وقتی که برای کلاسها، جلسات، فروش محصولات، عضو گیری و ... میذارید برای یاد گرفتن یک حرفه مثل آرایشگری بزارید مطمینا یک آرایشگر خوب با درآمد به مراتب بیشتر از یه بازار یاب خواهید داشت.

مطالبی که در کلاسها به بازاریابها برای تشویق ادامه کار میدهند، مطالب سطحی و پیش پا افتاده روانشناسی و یه سری کتابای موفقیته که در دراز مدت تاثیر بدی بر نحوه جهان بینی و نگرش اونها داره. همه چی زندگی آدم میشه پول

برای ترغیب افراد دیندار برای ورود به بازاریابی اغلب مواردی از دین را همچون کمک به فقرا، سفر زیارتی  و ... را مثال میزنند که مربوط به مسایل مالی است. که این مغایر با مفاهیم دینی ماست. انگار فقط پولدارها دین دارند. در صورتی که قرآن میگه تنها تقوا و اخلاصه که به خدا میرسه.

طوری تبلیغ میشه که انگار همه کمالات اخلاقی به داشتن پول و درآمد بیشتره و افرادی که پول و درآمد نداشته باشند افراد بیخود و نالایق، بی غیرت و پست ... هستند. همین تبلیغات باعث سرخوردگی افرادی که موفق نشدند و وضع مالی خوبی ندارند میشه.

غالبا برای تشویق افراد به فعالیت اونهارو تحقیر میکنند که باعث میشه روحیه اونها خراب بشه

شاید فکر کنید دارن به شما روحیه میدن اما تاثیرات روانی منفی اینکار به مراتب بیشتر از تاثیرات مثبتشه.

افراد برای اینکه ضرر نکنند مجبورند محصولاتی را که میخرند به هر نحوی به فروش برسانند که این مساله باعث میشه جایگاه اجتماعی خودشون رو از دست بدن و در نظر بقیه آدمهای غیر قابل اعتماد بشند

فروش محصولات امکان پذیر نیست، چرا که اگر امکان پذیر بود خود مغازه دارها میاوردن محصولات رو میفروختن!

محصولاتی که بفروش میرسونند به نسبت بازار گرونتره و علاوه بر گرونی هزینه پست هم بهشون میخوره، شما کافیه از یه مغازه دار یا کاسب بپرسید که این محصولات بفروش میره یا نه؟

اگه فروشم نره میشه ضرر.

یعنی شما یک میلیون جنس میخری خیلی سود بدن سیصد تومن میشه که اونم از خودت گرفته شده

محصولاتی که توسط شرکت ارایه میشه باعث مصرف گرایی میشه، بطور مثال خانواده ای که قهوه مصرف نمیکنه برای اینکه به سود برسه مجبوره قهوه بخره، یا دیگران رو متقاعد به نصرف قهوه کنه یا خودش مصرف کنه، همین کار بمرور زمان باعث مصرف گرایی میشه.

ساعت یک میلیونی، تیشترت ۶۰۰ هزار تومنی، عینک ۲ میلیون تومنی رو کی میخره از آدم.

شرکت و افراد بالادست بمحض اینکه شما خرید میزنید به سودشون میرسند، اما شما مجبورید وقت زیادی بزازید تا به سود برسید. در واقع سود اصلی کار شما میره تو جیب شرکت.

همین هم باعث اختلاف طبقاتی تو جامعه میشه.

  • محمد

* این مطلب توسط یکی از مخاطبین سایت ارسال شده و حاصل تجربه و تحلیل ایشان از بازاریابی شبکه ای میباشد.


به نام خدا

نکته ای که این روزها نت ورکرها شدیدا روی اون مانور دارن اینه که شرکت با شرکت فرق داره و در ابعاد کوچکتر تیم با تیم متفاوته. ممکنه شما دوست عزیز، مثل من به تیمی ورود پیدا کنین که از جانب پرزنتور با جملاتی شبیه این ها‌ فالو بشید:

- من از فلان خانواده هستم،

- نیاز مالی ندارم،

- دارای مدرک فلان و فلان هستم و ... اما نت ورک رو به عنوان بهترین شغل انتخاب کردم!

من نزدیک به یک سال عضو شرکت بادران بودم و در تیمی باصطلاح (سطح بالا) کار کردم و واقعا هم خیلی از بچه ها تحصیلات خوبی داشتن یا از فلان خانواده بودن اما اینو می خوام بگم ذات نت وُرک همون چیزی هست که دوستان قبل من گفتن؛ فاکتور کشی، تلقین، مثبت اندیشی کاذب(مخرب)، ایجاد هیجان مفرط و از همه بیشتر دروغ؛ حالا می خواد این تیم توسط یک کارشناس ارشد اداره بشه یا یک فردی با مدرک زیر دیپلم. تنها تفاوتی که وجود داره اینه که افراد سریعتر گول می خورن چون این فکر پیش میاد؛ وقتی این ها با این تحصیلات و امکانات دارن کار می کنن چرا من وارد نت ورک نشم! اما اصل داستان یکیست فقط خائنانه تر. در تیم های این چنینی افراد سریع جذب میشن اما بعد از چند ماه کار و یا بیشتر اون روی سکه رو می بینن و از  سیستم میان بیرون؛ منظورم از اون روی سکه این نیست که نمیشه از نت ورک پول درآورد بلکه ذات پلید این حرفه است که رخ نشون میده و همه نمی تونن باهاش ارتباط برقرار کنن یا به قولی پارادایم شیفت بزنن و در حالیکه چند تا فاکتور زدن ولو اینکه فقط یک میلیون باشه (اینها بقول لیدرها کارگران نت ورک هستن) از شبکه خارج میشن.

یکی از مهمترین مشکلاتی که من با بازاریابی شبکه ای داشتم و باعث شد کار رو با حدود 100 نفر مجموعه و فروش خوب رها کنم همین مسئلهِ ارتباط برقرار نکردن با دروغ گویی های بی حد و حساب بود که البته در غالب انرژی مثبت و متد کار عرضه می شد، ذات نت ورک با دروغ عجین شده چون در همون استارت کار برای ورودی گرفتن و تنظیم قرار پرزنت باید متوصل به هر شیوه ای شد تا طرف مقابل بویی از نت ورک نبره چون اگر غیر از این باشه 95 درصد قرار رو کنسل می کنن. بالاسری های من متن پرزنت رو اینقدر ساده و دوست داشتنی نوشته بودند که به جرات میگم کمتر کسی ورودی نمی شد و یا اگر قبول نمی کرد از پرزنت تیم ما بدش هم نمی یومد در صورتیکه اصلا چنین چیزی نیست. یا مثلا از اولین دروغ هایی که باید به خودت و بعد به دیگران منتقل کنی همین ارادت خاص به محصولات مزخرف شرکت هست و این رو توی جلسات آموزش میدادن که علاوه بر استفاده محصولات باید غیرت روی این ها داشته باشید و با شوق بفروشید. خیلی خنده داره نه!

  • محمد

* این مطلب تجربه یکی از مخاطبین سایت با نام مستعار «لیدر ناشناس» میباشد که توسط خود ایشان برای ما ارسال گردیده است:


حتما بخون... ضرر نمیکنی .... 

یه لیدر با تجربه داره حرف میزنه

سلام به هم میهنان عزیز

بنده لگ 7 شرکت بودم ... خیلی خیلی نزدیک به لیدر های والا مقام و خیلی نزدیک به کمپانی و ریاست شرکت 

این متن رو بعد از دو سال سابقه تمام وقت  در نتورک با حدود 200 نفر مجموعه 3 کت ام ال ام که حداقل 7 تا لیدر تو دستم داشتم  از ته دلم با افتخار تقدیم به هموطنانم میکنم... اینو بدونید ک با گفتن حقایق دارم از خودم و غرور و همه چیم میگذرم تا یه خدمتی برای جوون های کشورم کرده باشم. منفی نیست . حقیقته محضه... پس سر تا پا گوش باش...

بازاریابی شبکه ای همون هرمی با این تفاوت ک کلاه شرعی روش گذاشتن. قانونی هستش و کلی هم به نفع دولت و اقتصاده ولی خودت فقط نقش یه مهره و یه خادم رو ایفا میکنی... تو در این بازی پول و حق و حقوق و  میراث سهیم نیستی.

نتورک مثه بازی 21 پاسور میمونه . ***** ** * ** ** ** * ** ** ** *** **** ** *** *** ** ****** این یه طلسمه... یه حقه تو ورقه... تو بازی نتورک هم هیچوقت نمیتونی طبق پلن دستتو بچینی چون 70 ساله داره تست میشه. شرکت میدونه ک پلن رو چجوری در بیاره ک نتونی ازش حقتو بگیری . به جز یه عده ک با جایگاه سازی و دوز و کلک و تغییر رتبه مدیریتیشون و گول زدن اعضای مجموعه ، میان یه چند ماهی یه پول نا چیزی از شرکت اونم با هزار پدرسوخته گری میگیرن ولی اونم همیشگی نیست... 

طبیعی هستش ک هر آدمی یه مدت تو هر شغلی ک باشه زیر و بم و قلق اون کارو دست میگیره و راه های زیرابی رفتن واسش باز میشه. مخصوصا ملت ایرانی ک هر کاری ازش بر میاد بله درسته.  همه ی لیدر ها همین کارو میکنن  با کلک و جایگاه سازی کاذب و نفرین دوست و دشمن هر چند ماه یه بار هم یه پورسانتی رو به زور از شرکت در میاوردن و سند دریافتیشونو نگه میدارن باهاش مردمو گول میزنن .سالی یه بار هم به بهونه ورود لیدرهای والا مقام برای ورود به سمینار ها  شرط خرید های 4 میلیونی به بالا میذارن یه نفعه یه پورسانت تپلی میاد به حساب ها با همون سند 100 نفرو جذب میکنن. البته تو این راه هم باید کلی جایگاه سازی کرد چون تبصره ها اجازه نمیدن کسی به حقش برسه. همش دیوار و سد جلوی پورسانت گرفتن رو میگیره.

خلاصه زدو همه راه پورسانت گرفتن از شرکت رو یاد گرفتن یه مدت همه راضی بودن خروجی مالی از شرکت زیاد شده بود تا یه روز شرکت اومد پلن رو عوض کرد . باز ما اومدیم کلی راه در رو گیر بیاریم یه پورسانتی بگیریم باز پلن بعدی اومد. خلاصه این راهه بن بسته.

حالا سوال اینجاست ک اگه این شغل خوبی نیست چرا خیلیا بعد از 3 سال نرفتن؟؟؟

جواب: از ترس آبرو، اعتبار، حیثیت...

کجا برن؟ منی ک یه عمر جلوی دوست و آشنا و خانواده و فامیل در  اومدم دیگه کجا برم؟ با این ذهنیت دیگه کجا برم کار کنم؟

همینجا میمونم و ماهی 500 تومنمو میگیرم و به همه میگم ماهی 30 میلیون میگیرم ک مجموعم نریزه... خدا بزرگه.

سوال بعدی اینه که اگه این سیستم پول نمیده چرا فلانی شاسی بلند خریده؟؟؟

جواب... کسی ک میگه ماهی 200 میلیون درآمدشه باید تاوان دروغگوییش هم بده باید ظهرشو با حرفش یکسان کنهو میاد 20 میلیون میده بقیشم دم قسط تا 10 سال ... ماشین میخره 300 میلیون 3 میلیارد پس میده. چاره ای نداره.... هر ماه میره لباس شیک میخره... چکار کنه؟ گیر کرده. تو بودی چکار میکردی؟ بعد 5 سال میرفتی کارگری؟؟؟ اون پولی ک میخواد از کارگری در بیاره رو داره از شرکت میگیره کلی هم واسش احترام قائلن... دیگه کجا بره؟ جاشو بده به کی؟ با کدوم رو بره تو اجتماع؟ 

سوال بعدی اینه که مگه میشه همه دروغ بگن...

جواب... نه نمیشه. اونی ک فریب میده خودش فریب خورده... جالب اینجاس تا چند سال تو نتورک نباشی نمیفهمی ک کجا اومدی.... بعدش هم ک میفهمی دیگه مثه اره ای که وسط کنده ی  درخت گیر کرده ، نه میتونی ببری نه میتونی اره رو بیرون بکشی... درکش خیلی مشکله؟

در کل تو نتورک:

فالو یعنی خر کردن

منفی یعنی واقعیت

ویژن یعنی رویا در خواب

پرستیژ یعنی شخصیت کاذب

پورسانت هم یعنی گدایی

دوستان اگه مشتاق هستن حاضرم بیشتر راهنماییشون کنم. من به این سایت با هویت  (لیدر ناشناس) مجددا سر میزنم اگه طالب بودین ایمیلمو میدم به مدیر سایت... البته باید یه ایمیل جدید بسازم که هویتم پنهان بمونه ک جماعتشون سر من خراب نشن.

در مقابل این حرفا فقط ازتون یه انتظار دارم اونم اینه ک دعام کنید گره ی کارم و مشکلات زندگیم رفع بشه.

یا حق

  • محمد

* این مطلب توسط یکی از مخاطبین سایت ارسال شده است.


دروغ های جلسه ی مشاوره(پرزنت):

1: نتورک یک تجارت الکترونیک هست.

2: بعد از دو الی چارسال به استقلال مالی میرسید.

3: ریسک این کار منفیه.

4: هییییچ واسطه ای تو این فرایند نیست همه حذف میشن.

5: این کار راحتی هست و صددصد فکری.

6: با روزی 4 ساعت راحت میشه انجامش داد کار پاره وقته.

7: شما با خرید محصول چیری از دست نمیدی انگار پولتو ازین جیبت میذاری تو اون جیبت و در ازاش محصولات با کیفیت میخرید.

8: شما محصول با کیفیت میخری با *تخفیف*  😳

9: حمایت صددرصدی وجود داره تو این سیستم 

10: وقتی به یه درآمد رسیدی دیگه هر ماه بیشتر میشه 

11: آموزش های قوی خرده فروشی و راحت بودن فروش محصولات

12: بهتر بودن بازاریاب شبکه ای نسبت به ویزیتور

13: مقایسه بازاریابی شبکه ای با نفت 😳 و برتری دانستن نتورک 

14: یکسان سازی قیمت ها

15: مقایسه ی کارخانه با بازاریابی شبکه ای😳

16: بازاریابی شبکه ای یک اهرم برنده_ برنده ( برد_برد) است. 


....(((تجزیه تحلیل دروغ ها)))....


1:اصلا بازاربابی شبکه ای ربطی به تجارت الکترونیک نداره تمام کار شبکه سازی و جلسات هست و فقط خریدش اینترنتی هست که ماهی ده دقیقه کار اینترنتی داره.

2:خییییلی ها با زمان دو سال سه سال هستن که کشیدن کنار چون به درامد یه تومن هم نرسیدن چه برسه استقلال مالی.

3: این کار ریسک بالایی داره اولا چون تو نمیدونی واقعا در حد این همه سختی هستی یا نه اول روی ساده ی کارو بهت نشون میدن وقتی رفتی جلو تر باید کل زمانتو بذاری و اون موقع شاید بفهمی اصلا اهل این کارا نیستی چون اصل کارو اون موقع فهمیدی، دوم اینکه هر لحظه ممکنه بخاطر شاکی ها قربانی های بسیار زیاد این کار، توسط دولت و مجلس جمع بشه، یا اتفاقات دیگه.

4: میگن تو این سیستم همه واسطه ها حذف میشن اما خود شرکت و بازاریابان دو تا واسطه هستن این وسط.

  • محمد
* این مطلب ویرایش یکی از مطالب گذشته این سایت میباشد و توسط یکی از مخاطبین تدوین شده است.

 1. شما مشتری شرکت هستید نه بازاریاب
شرکت‌های معمولی حتی اگر یک کارمند اضافه استخدام کنند به ‌اندازه حقوق آن کارمند متضرر خواهند شد ولی اگر یک شرکت بازاریابی شبکه‌ای نتواند "بازاریاب" جدید بیابد ورشکسته خواهد شد. این به این دلیل است که شما مشتری و منبع درآمد شرکت هستید نه بازاریاب شرکت. شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای برای ادامه حیات خود وابسته به موج بازاریابان جدیدی هستند که هر ماه به شرکت پیوسته و پس از متضرر شدن شرکت را ترک می‌کنند.
 
2. فضای شرکت‌های شبکه‌ای مشابه فضای یک فرقه است
در شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای به بازاریابان (بخوانید مشتریان) گفته می‌شود درآمد شبکه منطقی نیست و به شیوه‌های گوناگون منطق و اندیشه انتقادی مشتریان تضعیف می‌شود. در این شرکت‌ها افراد رأس هرم به‌نوعی پرستیده می‌شوند و صفات فرا انسانی به آن‌ها نسبت داده می‌شود.
 
 3. تعداد بسیار کمی از بازاریابان شرکت درآمد ثابت دارند
شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای متشکل از لشکری بازنده و تعداد معدودی افراد با درآمد کافی هستند. آموزش‌دهندگان شرکت درآمد این افراد را به نحوی اغراق‌آمیز برجسته می‌کنند ولی چیزی از اکثریت متضرر نمی‌گویند.
 
 4. شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای طرح اقتصادی خود را «کامل» و در صورت شکست، فرد را متهم می‌کنند
در شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای طرح اقتصادی کامل جلوه داده می‌شود و به بازاریابان گفته می‌شود تنها دلیل شکست در شبکه تلاش نکردن است. این ترفندی است که برای فرافکنی، رفع مسئولیت و القای عذاب وجدان به فرد استفاده می‌شود. بازاریابانی که فریفته این ترفند می‌شوند، شکست در بازاریابی شبکه‌ای را نتیجه کاستی‌های خود می‌دانند و به صورت افرادی سرخورده و ناامید به جامعه بازمی‌گردند. با این حال، مسئله این شرکت‌ها در طرح اقتصادی آن‌ها است که طراحی‌شده است تا عده‌ای معدود از زیان عده‌ای کثیر سود ببرند.
 
5. سو استفاده از روابط عاطفی
شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای از روابط عاطفی افراد برای منفعت خود سوءاستفاده می‌کنند. از بازاریابان جدید خواسته می‌شود تا به نزدیک‌ترین افراد زندگی خود بیندیشند و مشتریان و شاخه‌های خود را از میان آن‌ها انتخاب کنند. این منجر به انتقال حس نارضایتی از کالا به رابطه عاطفی و فاصله گرفتن خانواده و دوستان از بازاریاب می‌شود که اکنون به عنوان یک فروشنده نگریسته می‌شود که از هر فرصتی برای فروش کالای خود استفاده می‌کند. علاوه بر این، تمرکز بازاریاب بر "بازار گرم"( اعضای خانواده و دوستان)
 که کالاهای بازاریاب را بیشتر به خاطر رابطه‌ای که با او دارند می‌خرند تا نیاز واقعی به کالا، باعث می‌شود تا بازاریاب خیلی کم با چالش فروش در دنیای واقعی آشنا شود و درنتیجه مهارت‌های پایه بازاریابی را نیاموزد.
 
 6. فروش تلقینی
معمولاً فرد زمانی اقدام به خرید کالا می‌کند که شخصاً به آن احساس نیاز کند. در این هنگام او به ارائه‌دهنده کالا مراجعه کرده و کالا را خریداری می‌کند. اما در بازاریابی شبکه‌ای کالا از راه تلقین نیاز و یا حتی تحقیر مشتری با برجسته کردن کاستی‌های او فروخته می‌شود. این مسئله ریشه در ماهیت فروش مستقیم، انبار شدن کالا نزد بازاریاب دارد و عدم تعهد شرکت به بازاریاب در صورت ناتوانی در فروش کالا دارد.
 
7. درآمد خالص منفی
برخی از بازاریابان شرکت‌های شبکه‌ای می‌اندیشند از این راه درآمدی داشته‌اند چون درآمد ناخالص خود را می‌بینند و فراموش می‌کنند درآمد خالص آن‌ها پس از کسر همه هزینه‌ها از درآمد ناخالص محاسبه می‌شود. شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای کالا را با تخفیفی اندک به بازاریابان می‌فروشند و برخی بازاریابان هم فراموش می‌کنند برای محاسبه درآمد خالص خود باید هزینه زمان، کرایه، حمل، انبارداری و... را از سود ناخالص خود کسر کنند. اگر منظور از درآمد، درآمد خالص باشد، درآمد خالص بسیاری از بازاریابان منفی است که به معنی متضرر شدن اکثر بازاریابان است. حتی اگر بازاریاب بتواند همه کالاهای خرید شده از شرکت را بفروشد و سرمایه اولیه به او بازگردد، باز هم زیان کرده است چون سودی که از فروش کالاها به دست آورده است خیلی کمتر از هزینه صرف شده برای فروش کالاهاست. البته در واقعیت بسیاری از بازاریابان نمی‌توانند بخش عمده کالاهای خریداری‌شده را بفروشند که به معنی عدم بازگشت سرمایه اولیه و زیان بسیار بیشتر بازاریاب است.

8. فروش اجباری
در شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای افراد به شیوه‌های مختلف مجبور به خرید کالا از شرکت می‌شوند. با این‌که خود شرکت معمولاً وانمود می‌کند مخالف فروش اجباری است، ولی این طرح اقتصادی شرکت است که افراد را وادار به فشار به زیرشاخه‌ها برای خرید می‌کند چون سود خرید کالا توسط فرد،  میان اعضای بالاتر از او تقسیم می‌شود و تا خریدی انجام نشود هیچ سودی به اعضای بالاتر نخواهد رسید.
 
9. کالا پوششی برای ساختار هرمی شرکت است
بسیاری از بازاریابان شرکت‌های شبکه‌ای اقرار می‌کنند که علاقه‌ای به فروش ندارند و امیدوارند روزی بتوانند از شاخه‌ها (افرادی که جذب می‌کنند) درآمد کسب کنند. ازآنجاکه افراد جدید نیز به این امید به بازاریابی شبکه‌ای کشیده می‌شوند و کالاهای شرکت نیز توسط دیگر شرکت‌ها تولید می‌شوند، کالا تنها یک پوشش برای پنهان کردن ساختار هرمی شرکت است.
 
10. حضور گسترده اعضای سابق شرکت‌های هرمی
بسیاری از سرشاخه های شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای، یعنی معدود کسانی که از این را سود می‌برند، اعضای سابق دسیسه‌های هرمی هستند. تاریخچه این دسیسه‌ها نشان می‌دهد پس از هر بار رسوایی و غیرقانونی شدن، اعضای سابق، دسیسه مشابهی را با نام و ظاهری متفاوت راه‌اندازی می‌کنند.
  • محمد
* ارسالی توسط یکی از مخاطبین سایت.

چند چراغ‌قرمز که من در شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای دیدم:

 1. شما مشتری شرکت هستید نه بازاریاب
شرکت‌های معمولی حتی اگر یک کارمند اضافه استخدام کنند به ‌اندازه حقوق آن کارمند متضرر خواهند شد ولی اگر یک شرکت بازاریابی شبکه‌ای نتواند "بازاریاب" جدید بیابد ورشکسته خواهد شد. این به این دلیل است که شما مشتری و منبع درآمد شرکت هستید نه کارمند شرکت و شرکت از ضرری که درنتیجه خرید کالاهای آن خواهید کرد، سود می‌برد.

2. فضای شرکت‌های شبکه‌ای مشابه فضای یک فرقه است
در شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای به بازاریابان (بخوانید مشتریان) گفته می‌شود درآمد شبکه منطقی نیست و به شیوه‌های گوناگون منطق و اندیشه انتقادی مشتریان تضعیف می‌شود. در این شرکت‌ها افراد رأس هرم به‌نوعی پرستیده می‌شوند و صفات فرا انسانی به آن‌ها نسبت داده می‌شود.

 3. تعداد بسیار کمی از بازاریابان (بخوانید مشتریان) شرکت درآمد ثابت دارند
همه شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای متشکل از لشکری بازنده و تعداد معدود افراد با درآمد کافی هستند. آموزش‌دهندگان شرکت درآمد این افراد را به نحوی اغراق‌آمیز برجسته می‌کنند ولی چیزی از اکثریت متضرر نمی‌گویند.

 4. شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای طرح اقتصادی خود را «کامل» و در صورت شکست، فرد را متهم می‌کنند
در شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای طرح اقتصادی کامل جلوه داده می‌شود و به بازاریابان گفته می‌شود تنها دلیل شکست در شبکه تلاش نکردن است. این ترفندی است که برای فرافکنی، رفع مسئولیت و القای عذاب وجدان به فرد در صورت شکست استفاده می‌شود. با این حال، مسئله این شرکت‌ها در طرح اقتصادی آن‌ها است که طراحی‌شده است تا عده‌ای معدود از زیان عده‌ای کثیر سود ببرند.

5. سو استفاده از روابط عاطفی
شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای از روابط عاطفی افراد برای منفعت خود سوءاستفاده می‌کنند. از بازاریابان جدید خواسته می‌شود تا به نزدیک‌ترین افراد زندگی خود بیاندیشند و مشتریان و شاخه‌های خود را از میان آن‌ها انتخاب کنند. این منجر به انتقال حس نارضایتی از کالا به رابطه عاطفی و فاصله گرفتن خانواده و دوستان از بازاریاب می‌شود (که به عنوان یک فروشنده نگریسته می‌شود) که خود منجر به فرورفتن بیشتر بازاریاب در دام بازاریابی شبکه‌ای می‌گردد.

 6. فروش تلقینی
معمولاً فرد زمانی اقدام به خرید کالا می‌کند که شخصاً به آن احساس نیاز کند. در این هنگام او به ارائه‌دهنده کالا مراجعه کرده و کالا را خریداری می‌کند. اما در بازاریابی شبکه‌ای کالا از راه تلقین نیاز و یا حتی تحقیر مشتری با برجسته کردن کاستی‌های او فروخته می‌شود. این مسئله ریشه در ماهیت فروش مستقیم  و انبار شدن کالا نزد بازاریاب دارد.

7. درآمد خالص منفی
برخی از بازاریابان شرکت‌های شبکه‌ای می‌اندیشند از این راه درآمدی داشته‌اند چون درآمد ناخالص خود را می‌بینند و فراموش می‌کنند درآمد خالص آن‌ها پس از کسر همه هزینه‌ها از درآمد ناخالص محاسبه می‌شود. شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای کالا را با تخفیفی اندک به بازاریابان جدید می‌فروشند و برخی بازاریابان هم فراموش می‌کنند برای محاسبه درآمد خالص خود باید هزینه زمان، کرایه، حمل، انبارداری و... را از سود ناخالص خود کسر کنند. اگر منظور از درآمد درآمد خالص باشد، درآمد خالص بسیاری از بازاریابان منفی است که به معنی متضرر شدن اکثر بازاریابان است.

8. کالا پوششی برای ساختار هرمی شرکت است
بسیاری از بازاریابان شرکت‌های شبکه‌ای اقرار می‌کنند که علاقه‌ای به فروش ندارند و امیدوارند روزی بتوانند از شاخه‌ها (افرادی که جذب می‌کنند) درآمد کسب کنند. ازآنجاکه افراد جدید نیز به این امید به بازاریابی شبکه‌ای کشیده می‌شوند (یعنی به امید سود از زیان دیگران) کالا تنها یک پوشش برای پنهان کردن ساختار هرمی شرکت است.

9. فروش اجباری
در شرکت های بازاریابی شبکه ای افراد به شیوه های مختلف مجبور به خرید کالا از شرکت می شوند. با این که خود شرکت معمولا وانمود می کند مخالف فروش اجباری است، ولی این طرح اقتصادی شرکت است که افراد را وادار به فشار به زیرشاخه ها برای خرید می کند چون هزینه پرداختی توسط فرد برای کالا میان اعضای بالاتر از او در هرم تقسیم می شود و تا خریدی انجام نشود این اتفاق نخواهد افتاد.
  • محمد

مطابق قانون سادهٔ عرضه و تقاضا در اقتصاد، زمانی که عرضهٔ یک کالا از تقاضایش پیشی بگیرد تقاضا کاهش می‌یابد. در این نوع بازاریابی نیز پس از اشباع بازار بخاطر افزایش تعداد بازاریاب‌ها و عرضه محصول تقاضا کاهش می‌یابد و با کاهش کشش بازار زمینه برای فروپاشی هرم فراهم می‌شود. البته وقوع این مسئله عموماً آسیبی به لایه‌های اولیهٔ هرم شبکه نمی‌رساند اما افرادی که تازه‌وارد این عرصه شدند را ناکام خواهد گذاشت چراکه سود زیادی به آنها نمی‌رسد. نمونه‌هایی از عدم کسب موفقیت و درآمد معقول در بازاریابی شبکه‌ای:

  • تنها ۱۰ درصد فروشندگان شرکت Amway’s که یکی از قدیمی‌ترین و بزرگترین شرکتهای مبتنی بر بازاریابی در آمریکا و جهان است توانستند درآمدی داشته باشند.
  • از ۳۳۰۰۰ فروشنده مورد بررسی از شرکت Amway’s تنها ۹۰ نفر موفق به کسب درآمد در حد متوسط جامعه شده بودند و ۹۹/۷ درصد توفیقی نداشتند
  • در سال ۲۰۰۷ تنها ۱ درصد از فروشندگان شرکت Mona Vie’s موفق به دریافت سود شده بودند.
  • در سال ۹۸ درآمد سالانه ۹۰ درصد از بازاریاب‌ها در آمریکا از ۵۰۰۰ دلار در سال کمتر بود که با درآمد حداقلی برای زندگی تفاوت فاحشی دارد.
  • در سال ۲۰۱۰ درآمد ۸۴ درصد از فروشندگان شبکه Fortune در آمریکا از ۶۰۰۰ دلار در سال کمتر بود و ۳۰ * درصد کل فروشندگان هیچ درآمدی نداشتند.
  • تنها ۰٫۱۴ درصد از میان ۲٫۷ میلیون فروشنده شرکت Herbalife (از شرکت‌های بزرگ مبتنی بر بازاریابی شبکه‌ای آمریکایی) توانسته‌اند درآمد بالای ۲۰ هزار دلار در سال داشته باشند (این درآمد در آمریکا به مراتب از خط فقر کمتر است!) و ۹۳ درصد از فروشندگان هیچ سودی از محل فروش دریافت نکرده‌اند.

همچنین این شغل همواره با مراجع قانونی و اقتصادی در کشمکش بوده و در برخی کشورها نیز به کلی غیرقانونی است. مطابق اظهارات سازمان تجارت فدرال آمریکا این شرکت‌ها خطرناکند چراکه درصورت فروپاشی هرم به جز افراد اولیهٔ هرم که تعداد قلیلی هستند بقیه دست خالی می‌مانند. این سازمان ضمن اذعان به مشکوک بودن بعضی از این شرکت‌ها توصیه نموده «بهتر است در برنامه‌ای که حقوق شما به جای فروش خودتان به تعداد زیرمجموعه‌های شما بستگی دارد وارد نشوید» بازاریابی شبکه‌ای به حدی از نیل به ثبات و آرامش در دنیای اقتصاد به دور مانده که شرکت Amway’s که از قدیمیهای این عرصه است بعد دهه‌ها فعالیت فراتر از صدمین خرده فروش بزرگ دنیا نرفته.


*منبع

  • محمد

شاید شنیده باشید که این روش یک روش نوین بازاریابی است اما این جمله اصلا صحت ندارد. اولین روش های بازاریابی شبکه ای در سال ۱۹۳۹ توسط Amway’s  امتحان شدند. گرچه بازاریاب های شبکه ای مدام از ناکارآمدی روش بازاریابی کلاسیک و سقوط قریب الوقوع آن حرف می زنند و ادعا می کنند روش بازاریابی شبکه ای به زودی به روش بازاریابی غالب جهان تبدیل خواهد شد اما زورق به گل نشسته بازاریابی شبکه ای در سالهای طولانی راهی به دریای آرامش نیافته است. با گذشت سالها هنوز بزرگترین شرکت های این عرصه از جمله شرکت کذایی Amway’s نتوانسته جایگاهی بزرگتر از صدمین خرده فروش جهان را به دست آورد.

ذات بازاریابی شبکه ای باعث می شود این ماشین زیر وزن خودش له شود. اما چگونه؟

  • محمد

* این مطلب از اینجا اخذ شده است. لطفا تا انتها مطالعه فرمایید.

یکی از مدلهای بازاریابی و تجارت که از سال ۱۳۹۰ وارد ایران نیز شد و حتی جنبه قانونی پیدا کرد، بازاریابی چند سطحی یا شبکه ای بود. مدل فروش بازاریابی شبکه ای که شباهت هایی به مدل های شرکت های هرمی داشت مورد بحث و مناقشات فراوانی بود و عده ای نیز با هدف کسب درآمد فراوان به این کسب و کار وارد شدند اما بازاریابی شبکه ای چیست؟ چگونه کسب درآمد می کند و مسائل قانونی و شرعی پیرامون آن به چه صورت است؟ برای یافتن پاسخ سوالات بالا در ادامه با ما همراه باشید.

  • محمد

* این نوشتار از اینجا اخذ شده است

«۶ ماهه بارم را بستم. از صفر شروع کردم، الآن دستم به جیب خودم هست.» این‌ها را یک بازاریاب شبکه‌ای می‌گوید. لیلا ۲۸ سال سن دارد که به‌ تازگی ازدواج‌کرده، می‌گوید حقوق شوهرش کفاف خرج و مخارجشان را نمی‌داد، پس ناگزیر به دنبال کار می‌گشت که با شهناز آشنا شد و به قول خودش پرزنتش کرد. در کار خرید و فروش لوازم‌ آرایشی و بهداشتی است. در پاسخ به اینکه چرا نمایندگیِ شرکت مربوط را نمی‌گیرد و کار مستقلی راه نمی‌اندازد، می‌گوید: شرکت و مسئولان آن شدیداً با این موضوع مخالف هستند، و در دوره‌ها و کلاس‌های توجیهی به ما گفته‌شده به‌هیچ‌عنوان برای اقلام شرکت نمایندگی و مغازه نزنیم، چون تمام خریدها باید اینترنتی باشد.

این فروشنده می‌افزاید: عضویت در این شرکت به‌گونه‌ای است که مسئولی ما را توجیه می‌کند، من به‌عنوان زیرمجموعه او باید ۵ عضو به گروه اضافه کنم و این روند همین‌طور ادامه دارد، به ازای هر عضوی که وارد زنجیره شود شرکت هزینه‌ای به‌صورت ماهانه به حسابم واریز می‌کند. هرچقدر این عضوگیری بیشتر باشد هزینه هم بیشتر است؛ جدای از این بابت فروش اقلام شرکت هم هرماه هزینه‌ای دریافت می‌کنم.

لیلا درباره نحوه فروش اقلام آرایشی و بهداشتی تصریح می‌کند: برای فروش اقلام ابتدا بین آشناها و دوستان تبلیغات اولیه می‌کنم، بعد از آن هر هفته در روز مشخصی در منزل خودم یا آرایشگاه‌هایی که از قبل هماهنگ می‌کنیم “شوی تبلیغاتی” برگزار می‌کنیم؛ مشتریان همه اقلام را می‌بینند و مسئول گروه خواص و ویژگی‌های اقلام را توضیح می‌دهد در صورت درخواست مشتری‌ها بیعانه‌ای دریافت می‌شود و پس از دو هفته درازای دریافت وجه کامل کالاها  تحویل می‌شود. به گفته وی مشتری در صورت انصراف نمی‌تواند بیعانه خود را پس بگیرد.

این فروشنده بابیان اینکه در هر شوی تبلیغاتی مبلغی بین یک و نیم تا دو میلیون تومان فروش می‌کند، می‌گوید: از این میزان فروش در صورتی‌که به فروش واقعی برسد ۳۵۰ تا ۴۰۰ هزار تومان به‌ عنوان پورسانت از شرکت برای من منظور می‌شود، که در پایان هرماه به حسابم واریز می‌شود.

بازاریابی شبکه‌ ای

بازاریابی شبکه‌ ای

بازاریابی شبکه‌ای یا هرمی؟

بازاریابی شبکه‌ای یا Network Marketing که این روزها با عنوان بازاریابی چند سطحی هم معرفی می‌شود، نوعی شیوهٔ فروش است  که شرکت‌ها محصولات خود را بدون  تبلیغات و واسطه به فروش می‌رسانند و مشتری‌ها در ادامه می‌توانند با بازاریابی برای این شرکت‌ها درصدی به‌عنوان سود از شرکت دریافت کنند. در این نوع بازاریابی؛ بازاریاب‌ها به‌صورت «تبلیغات کلامی» یا «تبلیغات چهره به چهره» و برگزاری مراسم‌هایی کالاها را به مشتریان خود معرفی می‌کنند و اغلب خریدها اینترنتی انجام می‌شود.

  • محمد

* این مطلب از اینجا اخذ شده است.

* نویسنده: محمدرضا شعبانعلی.


پیش نوشت یک: این مطلب را می‌شد و می‌شود به عنوان بخشی از سلسله بحث‌های مربوط به شبکه های هرمی در نظر گرفت (قسمت اول، دوم، سوم، چهارم). اما ترجیح دادم در عنوان آن از شبکه های هرمی استفاده نکنم تا به خاطر داشته باشیم که این بحث و چنین بحث‌هایی را در زمینه‌های بسیار متفاوت و متنوعی از زندگی می‌توان مطرح کرد (یا لااقل به آن فکر کرد).

علت اینکه از بهروز اسم بردم این است که اصل این بحث، با خواندن حرف‌های بهروز در زیر قسمت چهارم بحث در مورد شبکه های هرمی به ذهنم رسید. وگرنه، بهروز در آنجا سوالی مطرح نکرده بود و ضمناً من کاملاً با  حرف‌ها و دیدگاهی که در آنجا مطرح کرد موافقم. بنابراین شاید بتوان بحث کالیبراسیون اشتباه را ادامه‌ی بحث‌های بهروز دانست.

بهروز در آنجا چنین جمله‌ای داشت: می‌تونم بگم مطمئنم که یک نتورکر شکست خورده و مال باخته، به مراتب مدل ذهنی بدردنخور تری از کسی داره که وارد اینجور بازیها نشده.

من می‌خوام سمت دیگر ماجرا رو بگم: به نظرم یک نتورکر موفق شده و مال به دست آورده، در مقایسه با کسی که شکست خورده و مال‌باخته، به مراتب مدل ذهنی و ذهنیت ضعیف‌تر و ناکارآمدتری خواهد داشت.

  • محمد