بازاریابی شبکه ای

پایگاه جامع نقد و بررسی شرکتهای بازاریابی شبکه ای

بازاریابی شبکه ای

پایگاه جامع نقد و بررسی شرکتهای بازاریابی شبکه ای

بازاریابی شبکه ای

بسم الله الرحمن الرحیم
شرکتهای بازاریابی شبکه ای، دارای ابعاد مختلفی میباشند که باید با رویکردی سیستمی مورد بررسی قرار گیرند. از جمله این ابعاد میتوان به مواردی چون ابعاد فقهی، قانونی، روانشناختی، اجتماعی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، اخلاقی، اعتقادی و... اشاره کرد.
بی شک، بررسی بازاریابی شبکه ای بدون لحاظ ابعاد مختلف آن، عقیم و ناکارآمد خواهد بود.
این پایگاه در صدد بررسی ابعاد این مسئله با رویکرد انتقادی میباشد.

لینک کانال تلگرام:
t.me/onnetworkers

onnetworkers@

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خاطرات بازاریابی شبکه ای» ثبت شده است

*منبع: www.nwmk.blogfa.com


در خانه نشسته بودم که زنگ تلفن به صدا درامد در پشت خط یکی از دوستانم بود. بعد از احوالپرسی از من خواست تا فردای ان روز به خانه انها بروم چون می خواهد درباره موضوعی با من صحبت کند. هر چه اصرار کردم که بگوید ان موضوع چیست چیزی نگفت به او بسیار اصرار کردم ودر نهایت گفت درباره کاری که در امد زیادی داردمیخواهد  با من صحبت کندوسپس از من خداحافظی کرد البته قبل از خداحافظی تاکید کرد که سر موقع انجا باشم .بعد از قطع شدن تلفن سوالات زیادی در ذهنم بوجود امد. این چه کاری است که درامد زیادی داردو چطور شدخه که اول به من گفته است.فردای ان روز با سوالات بسیار در ذهنم راهی خانه ان دوست شدم رد تمام راه در این فکر بودم که این چه کاریست. بعد از طی مسافت زیاد به خانه ان دوست رسیدم. در زدم ودر برایم باز شد وسپس وارد خانه شدم.محیط خانه بسیار ارام بود. بعد از چند لحظه دوستم با لباسهای مرتب جلو امد ومن را به اتاق دیگری دعوت کرد در انجا دو نفر را دیدم که نمی شناختم ودوستم من را به انها معرفی و سپس انها را به من معرفی کرد. بعد از معرفی نشستیم. مشخص بود که هیچکس در خانه نیست. در جلوی من نیز فقط یک پارچ اب قرار داشت.یکی از انها از من خواست تا درست روبروی انها بنشینم. 

  • محمد

* این مطلب از تفسیرگر اخذ شده است


چند روزی است که بخاطر حضور (از سر غفلت) دو تن از نزدیکان در شرکت های هرمی درگیر این موضوع بودم. که بسیار هم وقت مرا گرفت و هم دغدغه ذهنی برای من ایجاد کرد. اگر بخواهم از مضرات این شرکت ها بگویم (از خروج سرمایه از کشور، از اتلاف وقت چندین ماهه، از ناراحتی و بدبینی خانواده ها، از عدم پرداخت بدهی ها در موعد مقرر، از امیدهای واهی برتی یک شبه پولدار شدن، از سراب خوشبختی بعد از شش ماه الی یک سال، از...)، مثنوی هفتاد من خواهد شد. لذا بسیار کوتاه و مختصر به دو نکته اشاره حواهم کرد. گرچه که دوستان خود بهتر از بنده از کارکزد این شرکت ها آشنا هستند اما شاید این نکته ها از دید بسیاری افراد پنهان بماند:

  • محمد

 گروه‌های وابسته به شرکت‌های هرمی تقریباً به یک شیوه فعالیت می‌کنند. مراحلی که یک شخص از آشنایی با شبکه تا فعالیت در آن طی می‌کند، به طور خلاصه عبارتند از:

1. دعوت به جلسه‌ی معرفی شبکه (جلسه‌ی پرزنت).

2. پیگیری اولیه و پاسخ به اشکالات.

3. ادامه‌ی پیگیری‌ها در صورت عدم موافقت فرد پرزنت شده.

4. تکمیل برگه‌ی تعهد و عقد قرارداد اینترنتی با شرکت مربوطه.

5. حضور در جلسات آموزشی.

6. حضور در جلسات پرزنت سایر اعضاء.

7. مشاهده‌ی CD «جوفابریکا» و CD «بالتمن».

8. مطالعه‌ی کتاب‌های آموزشی با موضوع روان‌شناسی موفقیت.

9. یادگیری و تسلط بر نحوه‌ی معرفی شبکه و دریافت کاتالوگ.

10. حضور در جلسات گروهی.

11. آموزش‌های تکمیلی جهت رهبری و سرشبکه شدن.

12. تمدید عضویت در شبکه‌ی بازاریابی شرکت.

(برگرفته از سایت ناجا)

  • محمد

خبرگزاری تسنیم: روزنامه خراسان گزارشی محرمانه از درون یک شرکت هرمی منتشر کرد:

کلاهی به شکل هرم

مجذوب حرف هایش شده ام انگار طلسمم کرده اند، با این که برای تهیه گزارش آمده ام ، آن چنان ماهرانه و با هیجان از سود و درآمد سرشار این شرکت صحبت می کند و برای جلب اعتماد شماره تلفن هایی از وزارت صنعت، معدن و تجارت، و یکی از سایت های مرجع در اختیارم قرار می دهد و مدام تاکید می کند: تحقیق کنید و مطمئن شوید که این شرکت هرمی نیست ...

  • محمد

وقتی وارد کار میشی، کم کم سوالاتی برات پیش میاد. دوستانت سعی میکنن واقعیات رو بهت گوشزد کنن.

ولی معمولاً این طور بهت گفته میشه:

  • پدر و مادرت نمیفهمن؛ چون قدیمی فکر میکنن.
  • اقوام و دوستانت نمیفهمن؛ چون خاطره بدی از گلدکوئیست توی ذهنشون باقی مونده.
  • مراجع تقلید و روحانیون نمیفهمن؛ چون این کار بطور غلط براشون توضیح داده شده.
  • همکلاسی ها  و همسایه ها نمیفهمن؛ چون هنوز دید درستی درباره تجارت مدرن ندارن.
  • رسانه ها نمیفهمن؛ چون همیشه تحت تأثیر جریانات مختلف سیاسی هستن.
  • جامعه نمیفهمه؛ چون درگیر یک فضای مسموم هست!

پس چه کسی میفهمه؟

اصلاً چشم و گوش بسته بودن یعنی چی؟

آره؛ میگن چند نفر میفهمن:

  • بالادستی میفهمه
  • لیدر میفهمه
  • تاپلیدر میفهمه
  • مربی آموزشی هم میفهمه
  • کائنات هم که همیشه صدات رو میشنوه!!

عجب داستان تلخی...

  • محمد
اولین بار بود که وارد شرکت میشدم. یکی از دوستان منو دعوت به کار کرده بود. همه افراد شرکت به سلام میکردن و حسابی گرم میگرفتن.
احساس خیلی خوبی نسبت به خودم پیدا کرده بودم. احساس میکزدم که بالاخره تونستم جایگاه اجتماعی خودم رو بدست بیارم و اون رو به دیگران اثبات کنم. البته این رو میشد در همه افراد شرکت دید؛ همه با ظاهری آراسته و با تبسم در حال رفت و آمد بودن و هیچ کس رو بیکار یا ناراضی نمیدیدی. انگار از لحاظ شغلی به بهشت رسیده بودم.
  • محمد