
یکی از مطالبی که در این شرکتها به افراد آموزش داده میشود، قانون جذب است. اکنون لازم است نکاتی را درباره این مطلب بیان کنیم:
1. قانون جذب: اساس قانون جذب، طرحی است که پاره ای از موسسات جدید آمریکایی ریخته اند و بیش از 10 سازمان دولتی و نیمه دولتی در آمریکا به صورت شبکه ای با نام عصر نوینی ها (جنبش عصر جدید) حول همین محور جمع شده اند که با هدف تغییر ذائقه معنوی دیگران و ترویج فرهنگ زندگی امریکایی و ارائه یک طرح معنوی سکولاریزه شده به میدان آمده است. زنجیره کلیساهای اتحاد در آمریکا که خانم کاترین پاندر و شاکتی گواین هم در بسط آن ها نقش داشتند زیر مجموعه همین نهضت محسوب می شوند.
2. اشکالات قانون جذب: 1. بزرگترین عیب این نظریّه غلوّآمیز بودن آن است. که تا حدّ زیادی شکل شعار و تبلیغات به خود گرفته است. 2. این فرضیه اثبات نشده است و غیر قابل اثبات است؛ زیرا نه قابل آزمایش است و نه مورد نقض خود را مشخص میکند(آب نارساناست). 3. هیچ دلیل عقلی یا توجیه فلسفی و نقلی هم ندارد. دانشمندان علوم تجربی و علوم عقلی از مخالفان این فرضیه هستند. 4. این نظریّه ، پارادوکسیکال است؛ سالهاست که طرفداران این نظریّه در پی اثبات علمی این نظریّه هستند پس چرا وجود آنها راه حلّ را جذب نکرده است یا چرا عالم خلقت ، راه اثبات این نظریّه را در اختیار آنها قرار نداده است؟! 5. از درستی این نظریّه تناقض لازم میآید. 6. برخی از گزاره های این نظریّه ، و نتیجه حاصله از برخی گزاره های آن با برخی از مسلّمات اسلام ناسازگار است. برای مثال این نظریّه به صورت ضمنی منکر قضا و قدر است. همچنین در این نظریّه ، حاکمیّت مطلق اراده خدا بر عالم هستی ، به نوعی مخدوش می شود. 7. در این نظریّه ، عالم خلاصه شده است در عالم مادّه ، درحالی که از نظر دین حکومت عالم مادّه در دست عالم ملکوت و جبروت است. 8. در این کتاب تلاش شده است تا اختلاف طبقاتی حاصل از نظام سرمایه داری توجیه شود و علت فقر فقیر خود او معرفی شود. 9. این کتاب از فکر کردن به جنگ، فقر و گوش کردن اخبار نهی کرده است. 10. کتاب راز تفکرات انسان را علت تامه حوادث میداند. 11. در این کتاب از هیچ منبع علمی استفاده نشده است. 12. این کتاب مدیتیشن را نیاز روزمره انسان معرفی کرده است(پس چرا اسلام نگفته؟!) 13. این کتاب سنن الهی را نادیده گرفته است(از جمله خوار کردن ستمگران) 14. این فرضیه خوب و بد را فقط در مادیات خلاصه کرده است. 15. ملاک خوب و بد تنها لذت است. 16. این حسگرایی عقل را اسیر و تبعید میکند. 17. این فرضیه برای کسی که بدان باور دارد، را نقض را برای همیشه میبندد. 18. این نظریه انسان را غرق در خیالات و توهمات خودش میکند، درحالی که کمال انسان به عقلانیت اوست. 19. این نظریه از تبیین نحوه عملکرد خود عاجز است. 20. تعارض با حکمت 119 نهج البلاغة: «مثل الدنیا کمثل الحیّة؛ لیِنٌ مسّها و السمّ الناقع فی جوفها. یهوی الیها الجاهل و یحذرها ذواللبّ العاقل» چون بر تمرکز بر آرزوهای دنیوی تاکید دارد. 21. این نظریه همان نظریه «دهر» در میان عرب جاهلی است که پیشرفت کرده: «و قالوا ما هی الا حیاتنا الدنیا، نموت و نحیی و ما یهلکنا الا الدهر». 22. این نظریه میگوید: از دنیا به عنوان یک قدرت مطلق درخواست کنید(کفر یا شرک)(ص75). 23. تمام نعمات در لذت خلاصه شده، در حالی که بنابر برخی روایات گاهی الم و اندوه نعمت است. 24. در این نظریه هدف وسیله را توجیه میکند. 25. رضای الهی هیچ نقشی ندارد. 26. ایثار را ناشی از تفکرات کمبود مطلق میداند. 27. این نظریه تاکید دارد که به مرگ، بیماری و پیری فکر نکنید، درحالی که اسلام تاکید دارد به اینها فکر کنید و عبرت بگیرید. 28. توجه فکری به اتفاقات ناگوار جهان، موجب افزایش آنها میگردد! 29. تصریح دارد که برای همه همه چیز هست! امام خمینی: «کاخی ساخته نمیشود، مگر آنکه کوخی بر سر ناتوانی خراب شود». 30. گویا مخاطب این آیات است: «ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ (36)أَمْ لَکُمْ کِتابٌ فیهِ تَدْرُسُونَ (37)إِنَّ لَکُمْ فیهِ لَما تَخَیَّرُونَ (38)أَمْ لَکُمْ أَیْمانٌ عَلَیْنا بالِغَةٌ إِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ إِنَّ لَکُمْ لَما تَحْکُمُونَ (39)سَلْهُمْ أَیُّهُمْ بِذلِکَ زَعیمٌ (40)اَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ فَلْیَأْتُوا بِشُرَکائِهِمْ إِنْ کانُوا صادِقینَ (41)»(سوره مبارکه قلم) 31. این فرضیه یک خرافه است(خرافه عبارت است از آمیختن حق با چیزهایی که واقعیت ندارند). 32. قانون جذب در فنون جادوگری استفاده میشده است(تاریخ تمدن،ج1،ص79). 33. ایجاد بحرانهای اخلاقی در سطح فردی و اجتماعی. 34. تناقض با آیه: «و ان لیس للانسان الا ما سعی و ان سعیه سوف یری» 35. جنبش عصر جدید از این حمایت میکند، انجیل شیطانی در تمرینات خود از آن استفاده میکند(انجیل شیطانی ص36و37) و از هر گونه بحث علمی درباره آن خودداری میشود.
3. باور به توحید در قانون جذب معنایش این است: بپذیریم خدایی در جهان وجود دارد که خود را وقف امیال و هوس های آدمی نموده و هرچه را انسان بپسندد خدا هم به آن راضی می شود. از این رو در قانون جذب، نامی از خدای «احد واحد» دیده نمی شود، بلکه سخن از «خدایی شخصی» در میان است که هر کس در درون خود دارد. این خدای شخصی که در حد یک ندای درون فرصت عرض اندام دارد، به «انسان خدایی» شبیه تر است تا حقیقت واحدی که در ادیان الهی معرفی شده است.
4. برای رسیدن به این خدای درونی هیچ گونه پرهیزگاری و تقوا و ایمانی لازم شمرده نمی شود.
5. معنویّت های نوین در غرب، به تغییر ماهیت معنویّت منجر شده و اکنون ما با «غرب معنوی»روبه رو نیستیم؛ بلکه با «مادّه گرایی معنوی» درغرب مواجهیم. اکنون معنویت نه به عنوان مطلوب ذاتی و اصیل بلکه ابزاری است برای رفاه محوری و لذت جویی انسان غربی و روشن است که اولین پیامد در معنویت ابزاری، دین زدایی و کنار زدن روح تعبد و بندگی در انسان هاست. چیزی که در تجارت عصر جدید مهم است وارد کردن نام خدا به فرایند انجام کار است که تضمینی برای ادامه حیات نظام سرمایه داری باشد.